جناب آقای علیرضا صادقیان سلام!
در مقالهای تحت عنوان «مرز باریک انحصار» مطالبی را مطرح کرده بودید که اسباب حیرت اینجانب را فراهم کرد! ( http://vrgl.ir/aW9IQ )
با اینکه حضرتعالی در آن مقاله، بیشتر روی رقابت نابرابر بین «چیلیوری» و «اسنپفود» تمرکز داشتید؛ امّا اجازه بدهید مشابه روند شما، من هم از «نت برگ» شروع کنم.
در مورد ادغام و یا فروش «نت برگ» به مجموعه «تخفیفان» تلویحاً اشاره فرموده بودید: «...اگر هم رقیب خوب باشد دست میدهیم. متحد میشویم یا بازی را به بازیکنهایی که بهتر باشند میسپاریم...»
به اذعان بسیاری، برند و عنوان «نت برگ» نسبت به «تخفیفان» اگر نگوییم قدرتمندتر و مشهورتر نبود، ضعیفتر هم نبود. سایت «نت برگ» نسبت به «تخفیفان» کاربرپسندتر و حرفهایتر هم هست. فقر شدید «تخفیفان» در قسمت نظرات پیشنهادهای مختلف، مثال واضحی در این مورد هست.
البته ضعفهای متعدد مجموعه «نت برگ» خصوصاً در بخش شبکههای اجتماعی بهگونهای بود که در اکثر مواقع قافله را باخته بودید!
با وجود توضیحات بالا، امّا به این نتیجه رسیدهاید که حریف قَدَر است. تصمیم به کنارهگیری از حضور در آن حوزه کردهاید. قبول! ولی خواهشاً ژست نامربوط نگیرید!
شما که خودتان با خالی کردن میدان «تخفیف» یا «فروش گروهی» عملاً موجب ایجاد انحصار جدیدی شدهاید دیگر نمیتوانید از رفتار سایرین که به زعم شما انحصارطلبی است، گلایه کنید!
از طرفی بند مهمی در قراردادهای «نت برگ» با کسبوکارها وجود داشت با این مضمون که حق همکاری با سایتهای تخفیف مشابه حداقل تا چند ماه بعد از پایان قرارداد برای کسب و کار وجود ندارد و در صورت رخ دادن این اتفاق محق به دریافت غرامت هستید!
احساس میکنم کم حافظه شدهاید! شما که خودتان در مجموعه «نت برگ» با درج این بند، عملاً کسبوکارها را ملزم به همکاری «انحصاری» کردهاید؛ چگونه از رفتاری مشابه، توسط تیم «اسنپ» گلایهمندید؟!
برگردیم به «اسنپفود».
نمیدانم چرا فراموش کردهاید! شما هم ابزاری شبیه به «اسنپ» را در اختیار داشتید؛ ولی از آن درست استفاده نکردید. برند «نت برگ»، برند ضعیفی نبود که به راحتی آن را نادیده گرفتید.
سابقه و شهرت «نت برگ» در زمان شروع به کار دیگر زیرمجموعهتان «چیلیوری» (حدود سال 94) بسیار بیشتر از «اسنپ» و «زودفود» بود.
خودتان دقیقتر از ما مطلعید که چند رستوران، فست فود و... با «نت برگ» همکاری داشته و دارند؛ ولی هیچوقت از این پتانسیل برای ترغیب صاحبان آن مشاغل برای حضور در «چیلیوری» بهره نبردید!
حتی آن زمان که اصلاً چیزی با نام فعلی «اسنپفود» وجود نداشت! تا سال 96 شما باید با عنوان «زودفود» رقابت میکردید؛ خبری هم از «سوپر اپ» نبود ولی آن زمان هم باز قافله را باخته بودید!
اگر امروز نام و برند «چیلیوری» در این بازار چندان شناخته شده نیست و سهمتان از این بازار کم است، باید ضعف را در مجموعه خودتان جستوجو کنید. چرا که هیچ اقدام قابل توجهی در راستای شناخته شدن برندتان انجام ندادید! هیچ اقدام قابل توجهی برای ایجاد ارزش و تمایز هم برای مشتری و هم رستورانها برای انتخاب و همکاری با خودتان انجام ندادید!
در جایی از مقالهتان آوردهاید: «... انحصار در گام اول، باعث از بین رفتن محیط رقابتی میشود که بیش از همه به ضرر کاربر ( خریدار و رستوران) است...»
شما از شروع کارتان هم در توافقی نوشته یا نانوشته، با طلب کردن همان تعرفههای دیگر سایتها، از رستورانها «کمیسیون» طلب میکردید.
اگر انحصاری هم در صحنه بازار وجود داشته باشد نیز، خودتان به نوعی به وجود آورنده آن بودهاید! چراکه از همان ابتدا هم حاضر به کاهش تعرفه و کمیسیونتان نسبت به سایر رقبا نشدید تا اصطلاحاً بازار خراب نشود!
رستوران هم یا ناچار به همکاری با سایتهای فروش آنلاین میشد یا تن به این کمیسیونهای هنگفت نمیداد. رستورانی که خدمات یکسانی به همه سایتها میداد، برایش چه تفاوتی میکرد که با کدام سایت همکاری کند؟ عوض گلایه کردن از رقیب، بهتر نبود شرایط بهتری را برای رستورانها درنظر میگرفتید تا آنان به تور شما بیفتند، نه رقیب؟! واقعاً با ارائه همان شرایط برای یک رستوران چه ضرورت و امتیازی داشت که با «چیلیوری» کار کند؟!
بهتر است به جای اعتراض به روشهای ناجوانمردانه رقیب، شما روشی نو در پیش گیرید؛ امتیازی برای رستورانها در نظر بگیرید که برای آنان همکاری کردن با شما هم، حیاتی شود.
ضعف سایت شما نسبت به رقیب نیز انکارناپذیر است. فقر شدید تعداد نظرات ثبت شده شاهدی بر این مدعاست.
ذکر کردهاید: «...وقتی ماه عسل آن رستوران با بازاریابهای پیگیر اسنپفود تمام شد... کمیسیون اسنپفود برای آنها افزایش خواهد یافت... گزینه دیگری در بازار نمانده است...»
روزی تنها راه خرید از رستورانها بردن قابلمه به رستوران و خرید غذا بود. چندین سال بعد «ظروف یکبارمصرف» همهگیر شد و قابلمهها فراموش شد. چندی بعد «پیک موتوری» و «سفارش تلفنی» متداول شد. آنروزها کمتر کسی فکر میکرد بتوان اینترنتی غذا خرید؛ روزی هم خواهد آمد که روشها و فکرهای جدید، فراگیر شود. هر ایدهای که خوب باشد، هم به فکر مشتری باشد و هم به فکر رستوران، نه فقط فکر جیب واسط و دلال، در بازار خواهد ماند؛ نگران نباشید!
فرموده بودید: «... قطع کردن شریان حیاتی کسب و کارهای دیگر حوزه سفارش غذا با هر دید قانونی، تجاری، شرعی و عرفی کاری به خطاست....»
امّا همکار شما و دوست عزیز بنده، جناب آقای متین ارشادی، در برنامه «پایش» صراحتاً اعلام کردند که: «...رقیب ما تلفن است!...»
خودتان هم قبلاً در مطلب دیگری اذعان داشتید که: «... بزرگترین رقیب ما سفارش تلفنی است...»
وقتی شما چنین بیپرده تلاشتان برای سد کردن راه فروش فعلی کسبوکارها که برایشان هزینه بسیار بسیار کمتری نسبت به پرداخت کمیسیون هنگفت به سایتهای فروش آنلاین دارد را اعلام میکنید، توقع دارید رستورانها دلشان به حال چیلیوریها، ریحونها، چنگالها و... بسوزد؟!
در پایان این اندرز برادر کوچکتان را پذیرا باشید:
رقیب ضعیف از میدان خارج میشود، چون خودش ضعف دارد! به جای زاری و لابه، خودتان را ارتقا دهید!
احسان اسدی
یکم شهریور نود و هشت