ویرگول
ورودثبت نام
احسان پورمحمدی
احسان پورمحمدی
احسان پورمحمدی
احسان پورمحمدی
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

همینطوری

همیشه بین نوشتن و اونچه تو فکرته خیلی فاصلس حالا این فاصله یا بخاطر ناتوانیِ استفاده از کلماته یا نه، بخاطر تَلی از نگفته ها که همیشه گوشه ذهنت داریشون و تو سرت سنگینی میکنن. هر وقت میخوام چیزی بنویسم یاد شازده کوچولوی داستان اِگزوپری میوفتم و نقاشیش که برای دنیای آدم بزرگا مفهومی نداشت...

اون توی یه دنیای دیگه ای بود و توی اون دنیا بهترین نقاشیو کشیده بود ولی کسی درکی ازش نداشت حالا من به این فکر میکنم از اقتصاد خُرد و کلان بگم و قیمت دلار یا از روزمرگی و عطر چایی تازه دَم، میدونی اینکه دنیاتو بشناسی و مخاطبت توی دنیای تو باشه خیلی مهمه. گاهی تو یه اتاق، چند نفر از دنیاهای مختلف نشستن میفهمی که منظورم از دنیا اون برداشتت از واقعیته شاید کسی بگه واقعیت که واقعیته اما من اینطور فک نمیکنم،واقعیت در اصل نقشیه که هر آدمی نسبت به تجربیاتش، ادراکش و روحیاتش از رویداد ثابت داره و برای هر کی منحصر به فردِ ...

چیزی که این روزها نبودشو خیلی حس میکنم نه هم اتاقیه نه هم کلاسیه نه هم محله ای ...

هم دنیاییه، هم دنیایی بخاطر عکس گرفتن، قهوه سفارش نمیده بخاطر عطر و طعمشه که قهوه سفارش میده، قهوه رو جُرعه جُرعه مزه مزه میکنه، تو مسیر از پنجره درختا رو میبینه، به حرف آدما گوش میده، همدلی بلده، بوی جارو نم دارو روی فرشِ دم عید ترجیح میده به بوی عود، آتیش چهارشنبه سوریو واسه زردیش دوس داره نه برای صدای ترقش.

شاید اون دنیا همین گوشه کنارا منتظرِ یه سری پیداش کنن شایدم تو اون دنیا بشه از نرخ طلا و دلار گفت ولی جنسش جنس آگاهی باشه نه از جنس دیگه ای...

حتماً وقتی اون دنیا رو پیدا کردم، چیزای بیشتری راجع بهش می‌نویسم...

می‌نویسم اصن از کجا شروع شد؟ تفاوت بین دنیاها آیا چیز خوبیه یا بد؟ اصن تعریف خوب و بد چیه؟

شایدم از اول وجود داشته، باید وجود می داشت.اگر قرار بود همه مثل هم برداشت و تلقی از یه موضوع داشته باشن دیگه گفتگو یا گپ زدن مفهومی داشت...؟!!!

اگر دنیاها فرق نمی‌کرد مسیر تعالی آدما چی میشد؟ بالاخره توی تفاوت و درک متنوع از یه رویداد میشه گفتگو کرد و بعد خوشبینانه مسیر یا راه درست پیدا کرد شاید یکی دنیاش همش خزون باشه و بخواد همه چیزو زرد ببینه شاید یکی خزون باشه اما هزاران رنگ ببینه...

میبینی؟ پس موضوعِ تفاوت دنیاها به تنهایی جایی نیست که بشه در موردش گِلگی کرد. اصن انگار لازمه ی بیشتر تعامل کردن اینه که، هر دنیایی با هر ویژگی بپذیریم قرار نیست مثل هم فک کنیم، ببینیم و تصمیم بگیریم.

خُب بازم سوال... پس به هر حرف و ایده ای باید احترام گذاشت هیچ چارچوبی برای مرز بندی درستی و غلطی نباید قائل شد و اگر باید چارچوبی باشه، کی اونو تعیین میکنه و بر چه اساس؟ خیلی سخت شد نه...

آره سخته... گاهی به قول آل پاچینو پذیرفتن بعضی ایده ها خیانت به شعورِ خودمونه، پس منشأ رشد و زوال می‌تونه از همین تفاوت‌ها بیاد. نوع نگرش من و نوع برخورد من به دنیای دیگری می‌تونه شروع رشدم باشه یا شروع زوالم اگر اندیشه نکنم و یک پا حرف خودمو بزنم یا اگر بی اندیشه بپذیرم.

گیج شدم البته من که همیشه یه سر گیجه ای دارم. امیدوارم توئه مخاطب، بجای سر گیجه به فکر کردن افتاده باشی راجب دنیاها، نگاهها، پذیرش ها، تفاوت‌ها و نوع برخوردمون باهاشون...

اقتصاد خردقیمت دلار
۱۷
۸
احسان پورمحمدی
احسان پورمحمدی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید