یکی از ابعاد تراژیک شیوع کرونا، بلایی است که این بیماری بر سر جهان روابط انسانها آورده است.
طبیعت، انسانها را هر روز بیشتر از هم دور میکند. انگار انتقام قرنها تجاوز و دستاندازیهای متکبرانه «بشر خردمند» را از او میگیرد. واقعیت این است که با وجود تلاش محققان در تبرئه انسان، همیشه آدمی مسئول نابودی وحشیانه طبیعت بوده است. همان طور که هراری می گوید این که نیاکان ما در هماهنگی با طبیعت میزیستهاند، ادعایی واژگونه است. انسان خردمند، سالها پیش از انقلاب صنعتی، گونههای گیاهی و حیوانی بسیاری را نابود کرد و به این ترتیب، مدال ویرانگرترین گونه را در تاریخ زیستشناسی بر گردن آویخت.
شیوع HIVدر ابتدای دهه ۱۹۸۰، دنیای جدیدی ساخت که در آن انسانها، بیش از پیش به تنهایی محکوم شدند. از لمس یکدیگر میهراسیدند و در لحظات معاشقه و همخوابگی، به مرگ میاندیشیدند. در جهان پس از ایدز، سازمان تنانگی و رومنس به عنوان یکی از معدود پناهگاههای انسان مدرن، هر روز بیشتر به سمت اضمحلال میرود.
این روزها کرونا به قطعه دیگری در پازل انتقام طبیعت از آدمی تبدیل شده است. روزی را تصور کنید که دیگر نتوانید محبوبتان را در آغوش بکشید. ناگزیر باشید که به خیره شدن در چشمان پدر و مادر و همسر و فرزندتان اکتفا کنید! مادر طبیعت دارد مجبورمان میکند که در خلوت هماغوشی، نه تنها آلت تناسلی، بلکه دستهایمان را هم بپوشانیم! شاید روزی هم برسد که چشمهایمان، مرکز صادرات مرگ شوند...