ویرگول
ورودثبت نام
جنگل کلاغ ها
جنگل کلاغ ها
خواندن ۹ دقیقه·۴ سال پیش

چرا باید فیلم Crimson Peak را چندین بار ببینیم

پس از مدتی طولانی، به این صفحه برگشتم، اونم با معرفی و بررسی یک فیلم؛ و چه فیلمی زیبا تر از «قلعه‌ای به رنگ خون»؟

پوستر فیلم
پوستر فیلم

فیلم Crimson Peak به کارگردانی Guillermo del Toro در سال 2015 با بازی Jessica Chastain ، Mia Wasikowska و Tom Hiddleston اکران شد. بودجه‌ی ساخت این فیلم، 55 و فروش آن 74.7 میلیون دلار بوده و دارای نمره‌ی 6.5 در وبسایت IMDb است. از توضیحات ابتدایی که بگذریم، دلیل اینکه خواستم این فیلم رو به شما دوستان معرفی کنم، علاقه‌ی بیش‌ازحد خودم به خرده‌فرهنگ گوث و هنر گوتیک (به انگلیسی: Gothic) بود و از اونجایی که به نظر من این فیلم بهتر از هر فیلم دیگه‌ای موفق شده هنر گوتیک رو به تصویر بکشه، گزینه ای عالی برای معرفیِ اولین فیلم من به شماست.

قبل از پرداختن به جزئیات و سکانس های این فیلم، بهتره معرفی کوتاهی از خرده‌فرهنگ و هنر گوتیک داشته باشم:

گوتیک در لغت یعنی منسوب به قوم گوت ها از اقوام اروپای شمالی.[1]

در لغتنامه‌ی مرحوم دهخدا اینگونه آمده که:

گوتیک . [ گ ُ ] (فرانسوی ، ص ) سبکی از معماری که آن را «اژی وال » نیز نامند. سبک معماری گوتیک که از قرن دوازدهم م . آغاز شد. (فرهنگ فرانسه به فارسی سعید نفیسی ). پیرنیا (ایران باستان ج 3 ص 2716) این اصطلاح را به «شیوه ٔ جناقی » ترجمه کرده است .

اما در اصطلاح، گوتیک خرده‌فرهنگی معاصر که عمدتاً مشتمل بر موضوعاتی طبقه‌بندی شده بر پایه‌ی تاریکی هست.[2] خرده فرهنگ گوتیک در هنر، از قرون وسطی در فرانسه آغاز شده که در نیمه‌ی دوم از سده‌ی دوازدهم پاگرفته و تا نیمه‌ی قرن شانزدهم میلادی در همه‌ی کشور های اروپایی متداول شده. اون زمان هنر گوتیک شامل معماری، مجسمه‌سازی، نقاشی، رنگ‌آمیزی‌شیشه‌ها، نقاشی با آبرنگ روی گچ و دستخط بوده.[1] اما امروزه با یک تم واحد درون هنرهای مختلف اعم از ادبیات، موسیقی، سینما، نقاشی، عکاسی و مدلینگ رایجه.[2]

مسلما این معرفی خیلی خلاصه است و قصدم این بود که قبل از اینکه این فیلم رو معرفی کنم، در چند مطلب مفصل در مورد گوتیک و همه‌ی زیرشاخه های مربوطه‌اش با شما صحبت کنم (که پس از این مطلب در اولین فرصت به آماده کردن اون مطالب خواهم پرداخت و لینکشون رو همین‌جا خواهم گذاشت :دی) ولی خب چه میشه کرد که به تاخیر انداختن کارها، هیچوقت نتیجه‌ی خوبی برای من نداشته. حتی شاید تعجب کنید که نیّت من ارسال این مطلب برای شب هالووین و تحت عنوان «بهترین فیلم برای تماشا در شب هالووین» بود.

به هر حال؛ این شما و این بهترین فیلم گوتیک.

هشدار اسپویل: اگر از اسپویل شدن فیلم اجتناب می‌کنید، بهتر است پس از تماشای فیلم، به خواندن این مطلب بپردازید.

در اولین سکانس فیلم شاهد آخرین صحنه‌ی فیلم هستیم و درحالی که جمله‌ی «روح ها واقعی‌اند» (Ghosts are real) رو از زبان ایدث (روایتگر داستان) می‌شنویم، شاهد صورت زخمی و دست و لباس خون‌آلود او هستیم {گالری عکس در انتهای متن؛ عکس 1} و از همین‌جاست که فیلم، به ما سه نمونه از شاخصه های هنر گوث رو نشون میده (روح، خون و سبک لباس ایدث) و ما با همین یک جمله مقدمه‌ای مناسب از فیلم بدست میاریم. داستانِ فیلم در سال 1901 و در دو شهر بوفالو (نیویورک، آمریکا) و کامبرلند (انگلستان) روایت میشه.

پس از اون، مراسم خاکسپاری مادر ایدث رو در چهارده سال قبل (1887) نشون میده {عکس 2} که همزمان در حال توصیف اندوه دوران کودکی ایدث و همچنین خاطره‌ای از مشاهده‌ی روحِ مادرش در همون زمان هست. دقت کنید، در سبک این فیلم از کلمه‌ی «وحشت» نام بردند ولی به هیچ وجه با فیلمی طرف نیستیم که مثل بقیه‌ی فیلم های ژانر وحشت، سعی در ترسوندن و ایجاد دلهره برای مخاطب داشته باشه بلکه به شکلی زیبا به این شاخصه‌ی اصلی ادبیات گوتیک می‌پردازه. گرچه به نظر من بکار بردن ژانر وحشت برای crimson peak کاری اشتباه است و باید مثل خود آقای دل تورو، سبک این فیلم رو «گوتیکِ عاشقانه» بدونیم.[3] گواه این حرف نحوه‌ی نمایش روح در جای‌جای فیلمه. در این فیلم ما با دوربین سردست، موسیقی دلهره‌آور، نورِ کمِ محیط و القایِ‌وحشتِ فیلم‌ساز به استقبال ارواح نمیریم، بلکه سازنده به شکلی کاملاً عادی و بی‌باک از نمایش ارواح، در سکانس های مختلف روح رو به تصویر میکشه و چه زیبا به تصویر میکشه.

کمی بعد شهر بوفالو، بازارش و مردمش رو با رنگ‌بندی بسیار چشم‌نوازی شاهدیم {عکس 3}. چندباری که در طول فیلم فضای باز رو می‌بینیم، اگر به رنگ‌بندی محیط دقت کنیم متوجه میشیم که روی این مهم، بسیار خوب کار شده. پس از رسیدن ایدث به کالج (؟) و خوش‌وبش با دوستش آلن، مادرِ آلن رو با دخترش و دو زن دیگه می‌بینیم که لباس هایی بسیار فاخر به تن دارند. {عکس‌های 4 ، 5 ، 6 و 7} لباس هایی که دقیقا خاصِ اون دوره‌ی تاریخه.

اینجا در مورد لباس بهتره که یه توضیحی بدم:

پوشش مردم قرن 19 میلادی
پوشش مردم قرن 19 میلادی

همونطور که میدونید فرمِ پوشش مردم در طول سالهای مختلف تغییرات زیادی کرده و مردم در هر دهه‌ی تاریخ، به سبک خاصی لباس می‌پوشیدند. داستان ما در اولین سال های قرن بیستم میلادی یعنی 1901 در حال روایته زمانی که آخرین سال از عهد ویکتوریایی است و در همین سالهاست که هنر گوتیک به شکوفایی خودش رسیده و در اوج قرار داشته. هم‌زمانیِ عهد ویکتوریا با زمان شکوفایی هنر گوتیک باعث شده تا در مُدلینگ گوتیک، شاخه ای تحت عنوان «گوتیک ویکتوریایی» به وجود بیاد و هم‌اکنون افرادی در این زمینه، در شبکه های اجتماعی، مشغول فعالیت اند که میتونید با جستجویی ساده کارشون رو مشاهده کنید (البته بازم باید بگم که در این خصوص مطلبی خواهم نوشت). به نظر بنده زیبا ترین سبک پوشش مردم در تمام تاریخ، مربوط به همین زمان (قرن 19 میلادی) هست. چه مرد و چه زن. گرچه در اون زمان، تمام مردم این پوشش رو نداشتند و بیشتر مردمِ مُتِمَوِّل بودند که با این ظاهر در اجتماع حضور پیدا می‌کردند؛ این رو در طول فیلمِ Crimson Peak هم به وضوح شاهیدم. به عنوان مثال در سکانس اداره‌ی پست، پوشش مردم عادی اون زمان رو هم می‌بینیم. {عکس 24}

به هر حال در اینجا به ذکر همین موضوع بسنده میکنیم که فیلم Crimson Peak به بهترین شکل ممکن موفق شده معماری و پوشش مردم اون دوره رو به تصویر بکشه و به همین منظور تونسته چندین جایزه مرتبط رو دریافت کنه[4].

کادر بندی فیلم برای انتقال زیباییِ معماریِ گوتیک، چه داخلی و چه خارجی در تمام فیلم بسیار حرفه ای و زیبا انجام شده. به عنوان مثال این مورد رو در چند سکانسِ خواندن داستان {عکس 8}، میز صبحانه‌ی خانه‌ی ایدث {عکس 9}، شیشه های رنگیِ پاگردِ راه‌پله‌ی خانه‌ی ایدث {عکس 10}، صندلی خانه‌ی ایدث که توماس شارپ روی اون نشسته {عکس 11} و همچنین کمی جلوتر که داخل هتل رو نشون میده، {عکس 12} میشه دید.

چند صحنه‌ی بعد «سِر توماس شارپ، بارونت» رو می‌بینیم. به لباسش دقت کنید {عکس 13}. بسیار زیباست. حرف از لباس توماس شد، ایدث هم کمی بعد با پدرش در مورد لباس توماس صحبت میکنه که برای یک دهه قبل بوده؛ برام جالب بود و حس میکنم سازنده ها واقعاً قصد داشتند که توجه بیننده ها رو به لباس ها جلب کنند.

کمی جلوتر در مراسم میهمانی خواهر توماس رو با لباسی به رنگ خون می‌بینیم که انگشتر هم‌رنگی به دست داره. با چهره‌ای مصمم در بین جمعیت به دنبال برادرش می‌گرده و همزمان انگشتر رو پنهان میکنه {عکس 14}. در طول میهمانی داستان رو رها کنید و فقط به لباس ها نگاه کنید. این لباس ها بهترین لباس های آخر قرن نوزدهم است که مردان و زنان فیلم به تن دارند. {عکس‌های 15 ، 16 ، 17 ، 18 و 19} و در بین اونها به نظرم زیباترینش برای لوسیل هست. دو لباس قرمز {عکس 14} و آبی که جلوتر خواهیم دید {عکس 20} متمایز از لباس دیگرانه.

چند سکانسی بعد، ایدث به کلینیک آلن میره و اینجا دو مورد، جالبِ توجهه: یکی سقف کلینیکش (که در مواردِ نیاز به تاریکی، قابل پوشیدنه) {عکس 21} و دیگری عکس های قدیمی که به ایدث نشون میده {عکس 22}.

اما یک مورد که تو این فیلم به نظرم زیاد جالب نبود، یک دست بودنِ بیش از حدِ لباس ها توی مراسمِ تدفین هست. در حدی که انگار مردم کلاه هاشون رو همه از یه‌جا خریدن! هرچند در مراسم خاکسپاری لباس های خاصی پوشیده می‌شده ولی بازم این حجم از یکسان بودن جالب نیست. {عکس 23}

در نهایت وقتی به کامبرلند می‌رسیم، با گل سرسبد فیلم مواجه می‌شیم. عمارت آلریدل (Allerdale Hall). موردی که اگر از هیچ قسمت این فیلم خوشتون نیومد، به خاطر این خونه هم که شده، باید فیلم رو ببینید. هرچی نباشه، ساخت این خونه مخصوص این فیلم بوده و در استدیوی Pinewood Toronto Studios، طی هفت ماه انجام شده. بله؛ خونه وجود نداره و در انگلستان فیلم برداری نشده. حتی در هالیوود هم فیلم برداری نشده؛ اما قبل از اینکه بگید پس همش جلوه‌های ویژه و صفحه سبزه، باید بگم که دل‌تورو این خونه رو در ابعاد واقعیِ سه طبقه ساخت تا دیدش رو به طور کامل به تصویر بکشه. چرا که به عقیده‌ی سازنده، در یک فیلم گوتیکِ عاشقانه، خودِ عمارت تقریبا مثل یک شخصیت عمل می‌کنه. لذا نمی‌خواست چیزی مصنوعی بسازه و تحویل مخاطبش بده. از‌این‌رو دست به ساخت عمارت آلریدل زد.[5]

در مدتی که این خونه ساخته شده، دل‌تورو جزئیات دیوانه کننده ای رو در طراحیِ اون قرار داده. به عنوان مثال مبلمان خونه رو در دو اندازه‌ی مختلف ساخت تا به طور مؤثرتری احساس شخصیت ها رو در زمان های خاص به تصویر بکشه. او اتاق ها رو با کد گذاریِ متاسب با حالات مربوط به صحنه های خاصِ فیلم، رنگ‌آمیزی میکنه و در کاغذدیواری های خونه کلمه‌ی «تَرس» رو رمزگذاری می‌کنه. اساساً دل‌تورو بیش از اون چیزی که مردم برای خونه هایی که داخلش زندگی می‌کنند، برای این خونه وقت گذاشته. آسانسور ترسناکِ فیلم واقعی بوده و هنگام فیلم‌برداری کاربرد داشته؛ همینطور شومینه ها و آتششون. تنها مواردی که CGI یا جلوه‌ی بصری براش استفاده شده، سوراخ سقف و نمای بیرونی خونه است. واضحاً دل‌تورو با ساخت این عمارت، به معنای واقعی کلمه به یک چیز عظیم دست‌یافته.[5]

https://www.aparat.com/v/bvIZd

پس از نشون دادن خونه، فضاسازی فیلم تقریباً تموم میشه و «داستانِ فیلم»، کمی سعی در خودنمایی داره. داستانی که صرفاً به یک سری موارد شاخص در ادبیات گوتیک پرداخته و همین مورده که برای طرفداران هنرِ گوتیک، باعث جذاب شدن فیلم شده. شاید بهتره اینطور بگیم که برخلاف حالت عادی که صحنه‌سازی و فضاسازیِ فیلم، ابزاری در خدمتِ ارائه‌ی داستانِ فیلم‌هاست؛ برای دل‌تورو برعکس شده و داستانِ فیلم، وسیله‌ای است برای انتقال زیبایی های بصری و فضاسازیِ گوتیکِ ویکتوریایی.

در مورد بازیگری هم به ذکر این نکته اکتفا می‌کنم که هرچقدر Mia Wasikowska (ایدث) بد بازی کرد، Jessica Chastain (لوسیل) با بازیِ احساسیِ خودش جبران کرد. بقیه هم به نظرم در حد متوسط بودن.

.

خوب صحبتم در مورد این فیلم تموم شد. همونطور که شنیدید، اگر در دیدهٔ مجنون نشینی/به غیر از خوبی لیلی نبینی. در این مطلب من سعی کردم فقط زیبایی های فیلم رو بیان کنم. یقیناً ایراداتی هست که نوشته نشده و از شما دوست عزیز میخوام تا هر موردی که توی این فیلم به چشمتون اومده رو در قسمت نظرات با من درمیون بذارید. همچنین قلباً خوشحال میشم تا اگر موردی رو اشتباه گفتم بهم یادآوری کنید. به‌هرحال من درخصوص این فیلم به جز یکی از دوستانم با کسی صحبت نکردم و اینجا برای اولین باره که نظرم رو به این شکل بیان میکنم. لکن ایرادات هر قسمت از حرفم رو با کامنت های با ارزشتون به من گوش‌زد کنید تا اصلاح کنم.

در پایان، ضمن تشکر از شما دوست گرامی که تا اینجا من رو همراهی کردید، به دیدنِ آخرین سکانس این فیلم و تیتراژ پایانی، دعوتتون می‌کنم.

https://www.aparat.com/v/NhMlx

گالری عکس: برای مشاهده‌ی گالری عکس به وبلاگ مراجعه فرمایید. [www.elendil.blog.ir]

منابع:

[1] : هنر گوتیک، ویکیپدیا

[2] : اولین و بزرگترین مرجع تخصصی موسیقی سمفونیک و گوتیک متال

[3] : Reuters, Del Toro subverts gothic romance gender expectations in "Crimson Peak" OCTOBER 12, 2015

[4] : لیست جوایز فیلم Crimson Peak در وبسایت IMDb

[5] : Bustle, All About 'Crimson Peak's Creepy Mansion

بهترین فیلم گوتیکسینمای گوتیکبررسی فیلم crimson peakجنگل کلاغ هاعلی الندیل
جوهر بیرون زده‌ی خودنویس، از برگه های مغشوش ذهن | برگرفته از وبلاگ الندیل [www.elendil.blog.ir]
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید