هفته گذشته رو به پاکسازی دیجیتال اختصاص دادم البته هنوز کامل نشده ولی تا اینجاشو مینویسم
اول از بوکمارک ها شروع کردم
محتواهای بیشترشون یکی بود و اگه همون موقع وقت میذاشتم و یکیشون رو میخوندم قطعا بقیه رو حتی سرچ هم نمیکردم
_ سریال که اصلا دیگه نمیبینم چون تجربه خوبی نداشتم
هم ذهنم درگیر میشه و اغلب به یه قسمت و دو قسمت اکتفا نمیکنم و حتی شده شب بیدار میمونم چند قسمت پشت سر هم میبینم
هم اینکه چندبار پیش اومده سریالی رو دنبال کردم وسطاش بی کیفیت شده و من همچنان ادامه میدادم چون میدونستم اگه الان بذارم کنار یه پرونده باز تو ذهنم میمونه
چند تا از سریالا رو هم دنبال کردم چند تا فصل رفت جلو بعد دیگه کلا ساخته نشد
_ از بین فیلم ها 7 تا رو که پرتکرار بودن یادداشت کردم نقداشونو بخونم اگه به سلیقه م نزدیک باشن از بین اونا سه تای اول رو انتخاب میکنم
فیلم هم مثل ازدواج هندونه سر بسته س :)
تجربه خودم از دانلود فیلم رو بگم
ما معمولا آخر ماه که حجم نت اضافیه یا وقتایی که نت محدود رایگان داریم فیلم دانلود میکنیم
به نظر من اگه فیلمباز هستیم و هر فیلمی رو میبینیم اشکال نداره
ولی اگه محدودیت زمانی داریم یا فیلم دیدن برامون صرفا یه سرگرمی نیست بهتره این کارو نکنیم بذاریم به وقتش دانلود کنیم
شاید بگید حالا فوقش پاک میکنیم دیگه ولی مسئله اینه که ما داریم بابت همین "حالا فوقش..."ها کلی هزینه پنهان میدیم
بابت هر فیلمی که ما دانلود میکنیم یه پرونده جدید تو ذهنمون باز میشه که بعدا باید سر فرصت بهش رسیدگی کنیم و اگه فرصت کافی نداشته باشیم باید به زور لای بقیه کارا بچپونیمشون و وقت اون کارا رو محدود کنیم یا اینکه بیخیال بشیم و پاکشون کنیم که بعد از یه مدت همین بیخیال شدن های پی در پی ریز و درشت باعث میشه به خودمون برچسب بزنیم که " من هیچ کاری رو تا آخر انجام نمیدم"
یه مسئله دیگه هم فاصله بین دانلود تا رسیدگی به پرونده س که خودش باعث انباشتگی دیجیتال میشه
واسه همینه که اغلب میگیم باید لپ تاپمو بازبینی کنم ولی انقدر زیاده حوصله ندارم تهش هم همه رو فله ای میریزیم تو یه هارد و یه بیل خاک هم میریزیم روشون
_رشته توئیت ها رو پاک کردم با اینکه مفید بودن ولی رو مود خوندنشون نبودم
دیگه تصمیم گرفتم رشتوها رو بوکمارک نکنم اگه حسش بود همون موقع بخونم اگه نه بگذرم
شبکههای اجتماعی از من یه تنبل بیحوصله خلاصهخون ساخته
تو اینستا خیلی باسلیقه چند تا کالکشن باز کرده بودم
خرید، زبان، رقص، دوباره زبان (خب چرا)، کار
کالکشن خرید و باز کردم اولاش خرید بود از وسطاش دیگه باید اسمشو تغییر میدادی به "خر تو خر"
انگار از وسطاش به خودم گفتم خب دیگه نظم کافیه از الان دیگه فقط شلختگی، شلختگی، شلختگی
از اون تاریخ به بعد همه چی تو همین قسمت ذخیره شده بود
خریدا یا لباسایی بودن که دیگه فصلشون عوض شده بود
یا وسایلی که ترند شدن مثل ایرفرایر که از خریدشون منصرف شدم
تو کالکشن زبان آموزش های یکی دوتا پیجی بود که همین الانم فالو دارمشون و هر روز استوریهاشونو چک میکنم
کالکشن رقص دیگه واقعا اضافی بود
من رقص و بخاطر حس رهاییش دوست دارم اصلا از حرکت تو یه چهارچوب خاص لذت نمیبرم
دوست دارم خودمو بسپرم به موسیقی و بداهه برقصم
من تو لایک کردن یکم خسیسم چون نمیخوام با سلیقه خودم احاطه بشم دوس دارم گاهی چیزای متفاوت ببینم ولی بعضی چیزا رو دیگه واقعا نمیشه لایک نکرد. یه مدت واسه سرگرمی آخر شبا اینستاگردی میکردم؛ این شد که اکسپلورم پر شده بود از بامزه بازی بچه ها و لحظات طلایی فوتبال و همین رقصای ترند که از تیک تاک به اینستا قاچاق میشد
این احساس نیاز به رقص در شکل و شمایل خاص و سیو کردن های گاه و بیگاه رقص ها از همونجا در من شکل گرفت
یه پست هایی هم بود که ذخیره کرده بودم بعدا به همسرم نشون بدم ولی هیچوقت نشون ندادم.
وقتی طرف خودش اینستا داره و میتونه پست های متناسب با سلیقهش ببینه چه اصراریه پستهای محبوب منو ببینه
ادامه دارد...