خوندن این مطلب به دو دسته افراد پیشنهاد میشه، دسته اول افرادی که میخوان خوندن این کتاب رو شروع کنند، و دسته دوم افرادی که نمیخوان این کتاب رو بخونن، اما میخوان نکات مهم این کتاب رو بدونن و بفهمن.
من این کتاب رو خوندم، و نکات مهم و جملات برجستش رو به صورت فصل به فصل براتون نوشتم، بریم سراغ کتاب:
نویسنده این کتاب رایان هالیدی ( به انگلیسی Ryan Holiday ) است که در سال 1987 در کالیفورنیا به دنیا اومده و الان 36 سالشه. این کتاب در سال 2016 منتشر شده.
کتاب به صورت کامل میاد در مورد نفس صحبت میکنه، و بهمون میگه که چقدر کنترل داشتن و یا نداشتن روی نفس، میتونه تو زندگیمون تاثیر بزاره و مارو به قله برسونه، یا به فرش بیاره. داخل این کتاب کلی مثال خوب از افرادی مشهور و غیر مشهور دنیا هست که یا تونستن به نفسشون غلبه کنند، یا نتونستند.
بریم سراغ کتاب (مترجم: سولماز موثق)
مقدمه مترجم و پیشگفتار:
ایگو در گوشمان زمزمه میکند که نیروی مطلق و بی پایانی در درون ماست و چاره همه مشکلات خود ما هستیم، چون از همه برترین و لایق ترین و شایسته ترین انسان جهان هستیم.
ما از این حرف ها لذت میبریم و با اینکه میدونیم اون فرد نیستیم اما چشم هایمان را روی واقعیت میبندیم.
این کتاب میخواد به این موضوع اشاره کنه که ما اونقدری هم که فکر میکنیم خاص نیستیم، کمتر خودستایی کنیم و رها شویم تا بتونیم همان کاری را انجام دهیم که میخواستیم با آن دنیا را متحول کنیم.
ایگو، دشمن است.
مانع، بخشی از راه است.
مقدمه کتاب:
اصل اول این است که نباید خودت را گول بزنی، و تو راحتتر از همه گول میخوری
شاعری به نام لوکرتیوس:
آدم مریض از علت مرض خودش بی خبر است.
اگر به جای دیدن آنچه در مقابلمان است، در دنیای تخیلی خود زندگی کنیم، نمیتوانیم فرصت ها را بشناسیم یا بسازیم.
بدون شناخت درست و حسابی توانایی های خودمان در مقایسه با دیگران، آنچه داریم فقط توهم است، نه اعتماد به نفس.
هنرمند هنرهای نمایشی، مارینا ابرامویچ:
روزی که ایمان پیدا کنی که از دیگران برتر هستی، روز مرگ خلاقیت توست.
ما آدم ها در هر برهه ای از زندگی، خود را در یکی از مراحل زیر میبینیم:
یا در آرزوی چیزی هستیم، سعی میکنیم تاثیری روی عالم هستی بگذاریم، یا به موفقیت برسیم، با به موفقیت رسیده ایم، یا شکست خورده ایم.
این کتاب، حول یک فرضیه خوش بینانه نوشته شده است: نفس تو نیرویی نیست که مجبور باشی هر لحظه خواسته هایش را برآورده کنی، نفس
را میتوان مدیریت کرد، میتوان هدایت کرد.
بخش اول: آرزو
-نفس تو دشمن تمام آرزوهای توست
عقل سلیم در بدن انسان، به مثابهی نیروی عظیم در سلاحی کوچک است.
چرچیل:
واقعیت هرچه باشد بهتر از رویاست.
-حرف حرف حرف
افراد دانا سکوت میکنند، افرادی که نمیدانند حرف میزنند.
در نظر ما سکوت، نشانه ضعف است، اما درواقعیت سکوت قدرت است.
شایعات محض، حرف های واقعی را پیشبینی میکنند و به زبان آوردن آنچه هنوز در فکر است مانع از عمل به آن می شود.
بهترین گنجی انسان زبانی است که به موقع و به اندازه کار کند.
درواقع خلاصه این قسمت این بود که کمتر صحبت کنیم و دنبال حرف زدن بیجا نباشیم، اگر ایده و یا برنامه ای داریم در خودمان نگه داریم و در رابطه باهاش صحبت نکنیم زیرا با صحبت کردن زیاد در باره اون انگار که به اون رسیدیم و دیگه تلاش لازم رو نمیکنیم و به نتیجه هم نمیرسیم.
-کسی بودن یا کاری کردن؟ مسئله این است!
-شاگرد باش
اگر فکر کنی همه چیز را بلدی، نمیتوانی چیزی یاد بگیری، اگر خیلی به خودت مغرور باشی، نمیتوانی سوالی بپرسی و اگر خیلی از خودت مطمعن باشی، نمیتوانی به جوابی برسی.
اگر خودت را متقاعد کنی که بهترین هستی، نمیتوانی پیشرفت کنی.
معلم میتواند هرکسی باشد، برخی از معلمان ما حتی از این موضوع خبر ندارند ( مثل مقالات و ویدیو هایی که میبینم یا افراد غیر آشنا یا آشنایی مه حرفی میزنند ).
-هیجان زده نشو
به طور خلاصه میگه به دیگران کمک تا تا بالاتر بروند، تا بتونی به خودت کمک کنی که بالاتر بروی
کسانی که بهترین نتایج را گرفته اند، کسانی هستند که احساسات خود را مهار میکنند، هیچ گاه هیجان زده نمیشونذ و کنترل خود را از دست نمیدهند، آن ها همیشه آرام، خودمحور، صبور و مودب هستند.
وقتی تخیلاتمان که از بسیاری جهات دارایی باارزشی است سرکش شوند، خطرناک میشود. باید افسار احساساتمان را در دست بگیریم و گرنه
چطور وقتی غرق در هیجانیم، آینده را پیش بینی یا وقایع را تعبیر کنیم
برای خواندن ادامه مقاله به صفحه سایت خودم مراجعه کن:
https://ememay.ir/book/ego-is-the-enemy/