زلزله بامداد جمعه تهران ابعاد مختلفی داشت . از سرازیر شدن مردم به کوچه و خیابان علیرغم همه محدودیت های فاصله گذاری اجتماعی تا شلوغی و ترافیک خیابان های پایتخت به دلیل حضور مردم برای فرار از آسیب های زلزله.بر اساس حوزه فعالیتم چیزی که دوباره توجه من را به خودش جلب کرد شلوغی عجیب پمپ های بنزین بود.مردم در صف های طولانی با استرس زیاد، متقاضی دریافت سوخت بودند و این موضوع تقریبا در تمام سطح شهر تهران دیده میشد.
خبرها را که مطالعه کردم هم آمار جالبی نظرم را به خودش جلب کرد :"رییس انجمن صنفی صاحبان اماکن و عرضه فرآورده سراسر کشور گفت: جایگاهها در مناطقی که زلزله در آن احساس شد، نسبت به روز قبل از آن در همان زمان با افزایش ۹۰ درصدی تقاضا مواجه شدند و صف سوختگیری تا یک ساعت پس از اذان صبح نیز ادامه داشت".
تحلیل رفتار مردم نشان دهنده این بود که بنزین یک کالای راهبردی است که مردم در شرایط خطر برای فرار از مهلکه یا حداقل ایجاد یک محیط امن و راحت که دارای تهیوه مطبوع باشد به آن نیاز دارند .اما یک موضوع حیاتی در توزیع این کالای راهبردی این است که دسترسی به سوخت در شهری با وسعت 1500 کیلومتر مربع بسیار نامتوازن و غیر عادلانه است . شبکه توزیع یا همان پمپ های بنزین در تهران همزمان با رشد کالبدی و جمعیتی مناطق مختلف شهر توسعه پیدا نکرده اند و با بالا رفتن قیمت زمین عملا توسعه این شبکه در بخش هایی از شهر غیر ممکن است .
به عنوان مثال در منطقه سه شهر تهران که قیمت هر متر مربع زمین بین 100 تا 140 میلیون تومان است برای راه اندازی یک پمپ بنزین کوچک با 500 متر زمین بین 60 تا 70 میلیارد تومان سرمایه گذاری لازم است .با توجه به نرخ کارمزد هر لیتر بنزین که برابر با 100 تومان است ،حداقل دوره بازگشت سرمایه برای 30 سال است که کلا سرمایه گذاری در این حوزه را غیر اقتصادی میکند.
پس با این شرایط بجز توسعه پمپ های کوچک مشارکتی با صاحبان زمین در بخش دولتی و نظامی و یا کامیونت های سوخترسان سیار راه دیگری به ذهن نمیرسد.تجربه دنیا نشان میدهد که راههای جایگزین دیگری مانند بنزین مظروف هم امتحان شده و اتفاقا ما هم در سالهای نه چندان دور از این روش برای توزیع سوخت استفاده میکردیم که با تعطیلی کارخانه حلب سازی کرمانشاه این روش منسوخ شد . اما آیا وقت بازنگری در یک مصوبه قدیمی شرکت ملی پخش فرا نرسیده است ؟ آیا باید همچنان شاهد عدم عدالت اجتماعی در خصوص سوخت در بخش های مختلف کشور باشیم ؟ آیا صرف ارائه دلایلی مانند ایمنی پایین موضوع بنزین مظروف رو غیر قابل بررسی مینماید. واقعیت این است که حرکت تانکر های 30 هزار لیتری در شلوغترین بخش های شهر صدها برابر بیش از بنزین مظروف کنترل شده با رعایت ایمنی های لازم ،خطر آفرین است و بارها شاهد حوادث دلخراش و امنیتی در شهر ها و جاده های کشور ناشی از حرکت این حجم از فرآورده اشتعال زا بوده ایم .
ما در یونش بر توزیع مویرگی و همرسانی سوخت مظروف به عنوان یک راهکار عملیاتی ، ایمن و تجربه شده تاکید و تمرکز داریم . با استفاده از این روش معضل سوخترسانی در شهر های بزرگ مخصوصا در مواقع اظطراری و همچنین سوخترسانی در مسیر های دور افتاده مرتفع میگردد. ایمنی بالا و افزایش دسترسی مردم به این کالای تند مصرف راهبردی از مزیت های مهم و اولیه این روش است و در ادامه ورود راحت و ایمن به بازار های صادراتی منطقه و افزایش درآمد های کشور را در پی خواهد داشت .