(خیلی کوتاه)
از آنجا که به شدت فوتبالی هستم, نشستهام و دیدار فوتبال نه چندان حساس بولونیا-میلان را تماشا میکنم.
کریستین پولیسیچ (بازیکن آمریکاییِ میلان) با یک شوت محکم دروازه بولونیا را فروریخت و هنوز توپ به تور نچسبیده, که یکهو تصویر پرید و یک صحنهی پرتِ دیگر از بازی را نشان داد. گزارشگر هم پرهایش ریخت از این همه سرعت در عکسالعمل.
این اولین بار نیست که سانسورچی آن قدر هول میکند که نمیگذارد بیننده صحنه را به طور کامل ببیند. (اصلا برای همین است که حقوق میگیرد!)
در لیگ ملتهای والیبال که همین یکی دو ماه پیش جریان داشت, آنقدر سانسورها شدید بود که صدای همگان را درآورد.
این سانسورهای به شدت آماتور که تجربهی کاربری بیننده را مختل میکند, برای چیست؟
اگر میخواهید مسابقه پخش کنید پس کُلش را پخش کنید. اگر هم نمیخواهید, اصلا اصراری به پخش کردن نیست. مثل کره شمالی مسابقات مهم جهان را با تاخیر چند روزه روی آنتن ببرید. بین دو نیمه هم سلام فرمانده پخش کنید.
تلویزیون را برای مختار دیدن یا بیستوسی دیدن نخریدهام. برای فوتبال دیدن خریدم. انگار باید مسابقات را از سایتهای خارجی که پخش زنده دارند دنبال کنم.
عذر میخواهم که با دیدن آن گرگ باعث شدم تحریک شوید. وعده ما فردا ساعت 13:30 سمت خدا.
ویرایش: در واقع دو کودک هستند که از گرگ شیر میخورند که داستانش را با یک جستجوی ساده میتوانید جویا شوید. (لینک میگذارم اما ویرگول تشخیص بر نامعتبر بودن لینک میدهد)