ویرگول
ورودثبت نام
ارمیا
ارمیاسلام...
ارمیا
ارمیا
خواندن ۶ دقیقه·۴ ماه پیش

نسلِ تنهاشده

چند روز پیش دوستی تماس گرفت برای گرفتن لینک اکانت لینکدین یا اینستا ، و خوب منم که سالهاست در فضای سوشال فعال نیستم گفتم اکانت ندارم.

فارغ از اینکه ایمیلی که اون دوست از من داشت ، من باهاش سالها پیش در لینکدین اکانت داشتم! و خب بعد رفتم و دیدم که بله ، شاید اون هم اینو میدونسته ،و خب باید ازش معذرت بخوام که خودم هم فراموشش کرده بودم.(و البته باز هم این اکانت به درد کاری که میخواست نمیخوره)

اما همین اتفاق باعث شد سری به این اکانت بزنم و با یک معضل که در جوامع انسانی در حال گسترش هست آشنا بشم.

اما قبلش:

چند هفته پیش جایی رفته بودم که چندتا بچه هشت و نهایتا ده ساله ای کنار هم نشسته بودن و یک دختر 10 ساله و 8 ساله و سه پسر با همین سن و سال بودند.

پشت یه جایی بودند و من رو نمیدیدند و همه هم گوشی به دست بودند!

یکی از پسرها گفت:بچه های بیاید یه فیلم پ.رن بذاریم و ببینیم!!!(فیوزمن که پرید!!!)

ببینیم رو که گفت چشم تو چشم شدیم ، و لبم رو گزیدم و ازشون دور شدم و اون به دوستاش گفت ،خرِ فکر کنم این یارو فهمید من چی گفتم!!!

ذهنم از اون روز تا امروز درگیر این موضوع و بچه های اطرافم بود تا اینکه این مطلب توجه ام رو جلب کرد:

وقتی پ.رن در یک جامعه عادی می‌شود، همه چیز در آن جامعه شروع به تغییر می‌کند. این تغییر، نحوه نگاه جوانان به یادگیری، هدف، هویت و موفقیت را تغییر می‌دهد. ما شاهد نسلی هستیم که به آرامی از آموزش جدا می‌شود، نه به این دلیل که فاقد هوش یا پتانسیل هستند، بلکه به این دلیل که مسیر آسان‌تری برای «موفقیت» به آنها فروخته شده است. مسیری با فیلترهای ویدئویی، ویدیوهای کوتاه و پیدا کردن شهرت سریع!

مسیری که در آن بدن به پول تبدیل می‌شود، به شیء تبدیل می‌شود و برای ارزش گذاری روی انسانها استفاده می‌شود. اینجاست که نادیده گرفتن پیوند بین پ.رن و آموزش ندیدن غیرممکن می‌شود.

اینترنت اکنون پر از پیام‌هایی مانند: «بدن شما بزرگترین دارایی شماست.» «مورد توجه بودن مهم‌تر از نظم اجتماعی است.» «پول درآوردن ارزشمندتر از دانش است.» «آموزش برای کسانی است که نمیتوانند از شبکه مجازی پول دربیاورند.» به همین دلیل است که یک نوجوان اکنون می‌تواند باور کند که درس خواندن بی‌فایده است و موفقیت با یک چراغ حلقه‌ای، یک دوربین و یک مخاطب شروع می‌شود.

صنعت سرگرمی بزرگسالان با تصمیمات بزرگسالان شروع نمی‌شود. با سردرگمی نوجوانان شروع می‌شود.

با دخترانی شروع می‌شود که از نادیده گرفته شدن در کلاس خسته شده‌اند، اما در رسانه‌های اجتماعی به دلیل نمایشِ بدن عریانشان مورد تجلیل قرار می‌گیرند.

با پسرانی شروع می‌شود که عشق را از یک نوار جستجو یاد می‌گیرند، نه از افراد واقعی.

دختران بین خود می‌گویند: «فقط دختران زشت دیپلم می‌گیرند.» چرا؟ آنها واقعاً معتقدند که مدرسه بی‌فایده است. آنها متقاعد شده‌اند که می‌توانند با ایجاد محتوای جنسی آنلاین، پول بیشتری به دست آورند و توجه بیشتری را به خود جلب کنند. برخی با دوست پسرهایشان (نوجوان یا بزرگسال) زندگی می‌کنند و شروع به ایجاد دنبال‌کننده در اطراف زندگیِ خصوصی و جنسی خود می‌کنند. این فریب است. به دختران نوجوان دروغ فروخته می‌شود.

به آنها گفته می‌شود که نشان دادن بدنشان آنها را ثروتمند، مشهور و قدرتمند می‌کند. اما حقیقت این است که اکثر تولیدکنندگان محتوای شخصی در جهان کمتر از ۱۰۰ دلار در ماه درآمد دارند. این آزادی نیست. این استثمار مالی است. این دختران در چیزی بزرگ می‌شوند که آن را «دنیای پ.رنوگرافی» می‌نامند. دنیایی که محتوای جنسی در همه جا وجود دارد - نه فقط در خلوت، بلکه در همان برنامه‌هایی که به بچه‌ها می‌دهیم. و برخلاف نسل‌های گذشته، نوجوانان امروزی فقط آن را تماشا نمی‌کنند - بلکه خودشان هم دارند به آن تبدیل می‌شوند.

اینگونه است که رسانه‌های اجتماعی دختران ما را نابود می‌کنند:

📌به آنها می‌آموزد که ارزش آنها در ظاهرشان نهفته است.

📌وقتی خودشان را جنسی جلوه می‌دهند، با توجه به آنها پاداش می‌دهند.

📌به آنها در مورد موفقیت دروغ می‌گویند و حقیقت استثمار را پنهان می‌کنند.

و از همه بدتر؟

📌باعث می‌شوند این موضوع عادی به نظر برسد.

چه اتفاقی می‌افتد وقتی یک نوجوان از غریبه‌ها به صورت آنلاین درباره بدن خود بیشتر می‌آموزد؟

اگر ما آنها را به روش درست تربیت نکنیم، اینترنت آنها را به روش خود تربیت خواهد کرد.

هرچند مطلع ام که اینستا سالهاست که پر شده از زنان و دخترانی که با همین روش ، یعنی فروشِ محتوای جنسی در حال پول درآوردن هستند ، و حتی به یاد دارم که چند سال پیش لایو یک پسربچه با یکی از همین زنها سروصدای بسیاری به پا کرد ، ولی شاید هنوز وقت باشد برای اینکه نسل جدید را از افتادن در این گرداب نجات دهیم.

با آموزش درست و با روشهایی که آنها درک کنند که حرفهای ما ، بکن و نکن ، نیست و اینده آنها دقیقا در گرو کاری است که امروز میخواهند بکنند.

آنها باید به این درک برسند ، که نیروی نوجوانی و جوانی نامحدود نیست ، و نمیتوان آن را صرفِ هرکاری کرد ، نمیشود همه چیز را تجربه کرد ، عمر آن چنان طولانی نیست ، و دروغ اساسِ بسیاری از محتواهای شبکه های اجتماعی است.

قطعا بچه های روزگار امروز بسیار با نسلهای پیشین فرق دارند ، آنها امروز در محیطی محصور به دنیا می آیند ، محیطی که فرار از آن به سادگی امکان پذیر نیست.

با گفتن اینکه "من به بچه ام مطمئن ام" مشکلِ افتادن او در این ورطه برطرف نمیشود.

اگر دخترانی هستند که محتوای آنلاین تولید میکنند ، پسران ودخترانی هم هستند که این محتوا را تماشا میکنند.

این محتوا ها قبل از اینکه بچه ها مغزشان به طور کامل شکل بگیرد، به سراغشان می‌آید. وقتی به ۱۶ یا ۱۷ سالگی می‌رسند، بسیاری از آنها دیگر فقط «کنجکاو» نیستند - آنها در دام افتاده‌اند. آنها اسیر تصاویری هستند که نحوه نگاه آنها به دیگران، ارزش‌گذاری آنها به خودشان و رویکردشان به روابط را شکل می‌دهد. آنها شروع به تبدیل شدن به چیزی می‌کنند که مصرف می‌کنند. و متأسفانه، آنچه مصرف می‌کنند روز به روز تاریک‌تر می‌شود. به همین دلیل است که نمی‌توانیم فقط در مورد پ.رنوگرافی طوری صحبت کنیم که انگار یک «مبارزه شخصی» است. نوجوانان قبل از اینکه حتی بدن خود را بشناسند ، هدف محتوایی قرار می‌گیرند که انتظارات جنسی آنها را تغییر می‌دهد. اگر زود اقدام نکنیم، آنها را از دست می‌دهیم. و وقتی آنها را از دست می‌دهیم، تقاضا فقط قوی‌تر می‌شود. چون تقاضا از ۲۵ شروع نمی‌شود. از ۱۲ شروع می‌شود.

و سنِ پایین یعنی باورکردن خیلی سریع اتفاق می افتد ،و وقتی تبدیل به ارزشی اجتماعی شد ، دیگر نمیتوان به سادگی تغییر ایجاد کرد.

حتی کسانی که از شبکه های اجتماعی دوری میکنند ، بارها و بارها در معرض این محتواها هستند، حتی شده در ایمیل و بصورت تبلیغات!

اعتیاد به این محتواها ، افراد را جور دیگری بار می آورد ، جوری که دیگر واقعیت را باور ندارند!فیلمها برایشان واقعی است و واقعیت تلخ و دروغین!

رسانه‌های اجتماعیشبکه‌های اجتماعیاینستاتیک تاک
۳۰
۷
ارمیا
ارمیا
سلام...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید