از وقتی که سریال دارک را دیدم و طی ماجراهایی باعث شد با کتاب " انسان روح است نه جسد " آشنا بشم دو سه هفته ای میگذره .
الان با خوندن یک سوم کتاب (حدود ۴۰۰ صفحه ) و با فرض صحت مطالب کتاب که بنظرم ۹۹ درصد قابل اطمینان هست میخوام یه اعترافی بکنم .
ایمان نصفه و نیمه من به وجود روح و زندگی پس از مرگ خیلی خیلی بیشتر شد .
بزارید خودمونی بگم ، در واقع این کتاب تا اینجای کار دو نتیجه خیلی مهم و اثر گذار روی فکر من داشت :
اول اینکه فهمیدم سی و خورده ای سال بطور کامل و جامع و خیلی شیک و مجلسی به بطالت و جاهلیت گذشته .
هیچ پُخی در این عالم نبودم بجز یک مصرف کننده برنج و مرغ و میوه جات و سبزیجات سمی و نیترات دار ! و هیچ سودی برای این جهان و بقیه آدمها نداشتم .
در واقع اگه الان بمیرم به مرگ جاهلیت مردم و قبل از مرگ حتما میگم : فااااااک
البته الان اگه ازراییل گور به گور شده بیاد و بخواد به زور منو به دیدار با معبود بشتابانه ! بشدت مقاومت میکنم طوری که سید حسن نصرالله و گروه مقاومت پالستطین و گردانهای عِزالدین قَسام طی این شصت هفتاد سال مقاومت نکرده باشن !
میخوام فعلا فرصت نفس کشیدن داشته باشم . هیچوقت به اندازه این روزها دلم نمیخواسته زنده بمونم ، نه برای زندگی کردن و خوردن یه گونی برنج دانه بلند هندی یا طارم زیباکنار یا لنجون اصفهان ، بلکه فقط و فقط دلم میخواد شناختم از این جهان بیشتر بشه و به دانسته های تقریبا هیچم ، کمی اضافه بشه ، اونهم به دلایلی که تا اینجا با خوندن این کتاب دستگیرم شده و امیدوارم دلایلش را شما هم روزی بفهمید .
شاید شماها در این مرحله نباشید و نیازی به توصیه های" یک جاهل واقف به جهل خود " ( به اختصار : جهول :-) ) نداشته باشید ولی اگه کسی در میان شما جماعت میلیونی خوانندگان استامینوفن هست که فالوده نخورده :-) توصیه میکنم که سراغ این کتاب برید و با حوصله اونرو بخونید . من دیگه هیچ کتابی را به هیچ بشری توصیه نمیکنم مگر اینکه ابتدا با این کتاب و یا با واقعیت روح و جسم اثیری آشنا بشه و حقیقت اونرو بپذیره و یا درک کنه ، همونطور که آدم حسابی های قبل از ما و مخالفین کله گنده روح و زندگی پس از مرگ قبل از ما ، به اون ایمان آوردن و بالاخره اون رو پذیرفتن. ما که دیگه دربرابر اونها جهولی! بیش نیستیم .
البته فرایند پذیرش اونها بعد از سالها آزمایش و تحقیق و احضار روح های مختلف و ثبت علائم و بحث و گفتگو با روح های احضار شده ، انجام پذیرفته و نه یک شبه ! ولی الان نتیجه اون تلاشهای چندین ساله در قالب کتاب وجود داره و کافیه که خونده بشه .
به هر حال من لازم دونستم اینجا چند خطی برای خوانندگان این وبلاگ به یادگار بنویسم و تجربه خودم را در اختیار بقیه بزارم شاید این تلاش و گونی برنج های مصرفی ما بالاخره به درد یکنفر خورد .
راهنمای خواندن کتاب "انسان روح است نه جسد " :
اول اینکه از کتابخونه امانت بگیرید چون احتمالا در بازار نیست و اگرم باشه بدلیل حجم زیادش قیمتش بالاست . تک جلدی و یا دوجلدی هست در مجموع ۱۲۰۰ صفحه .
دوم اینکه ۲۰۰ صفحه ابتدای کار حتما خونده بشه تا از کلیت موضوع سر دربیارید .
۱۰۰ صفحه بعدی بیشتر به معرفی دانشمندان علم روحی و کتابها و مجامع و دانشگاههای روحی پرداخته که البته خوندنش خالی از لطف نیست . ولی از صفحه 300 به بعد جذابیت بحث دوچندان میشه که من فعلا تا این تاریخ به صفحه ۴۰۰ رسیدم .
بنظرم مطالبی که دراین کتاب گرداوری شده بینهایت مهمه . آب دستتونه باید بریزید پای گلدون و این کتاب را بخونید .
پ .ن با طعم اثیری :
مرگ برام قابل باور شده ، شاید تحمل مرگ عزیزان هم قابل تحمل تر بشه . چون واقعا مرگی در کار نیست جز مرگ جسم .
پ . ن با طعم جاهلیت ممنوع :
تا جایی که میتونید سطح معلومات خودتون را بالا ببرید ، مخصوصا علوم انسانی و هرچیزی که به شناخت از خودتون و جهان پیرامونتون کمک کنه . در مرحله دوم زندگی ، یعنی پس از مرگِ جسم مادی و آزاد شدن جسم اثیری (غیر مادی) ٫ عقل و یاهمون روح به اندازه ای که در این محیط مادی پرورش یافته میتونه در اون جهان هم خودش را پرورش بده و آماده بشه برای مراحل بالاتر .
این جاده یکطرفست و باید طی بشه . کیفیت طی کردن این راه بستگی به میزان آگاهی شما و ظرفیت پذیرش و آمادگی روحی و عقلی شما داره .