همون تکست ادیتور مزخرف قدیمی، چطوری دوست من. دلم برات تنگ شده بود. نه واقعیتش دروغ چرا، اونقدری بهت فکر نمیکردم. هیچوقت برام مهم نبودی، ارزش خاصی نداشتی، ولی خب آدمهای با ارزش زیادی برام خلق کردی.
اونا کجان؟ نمیدونم راستش، با رفتاری که من و تو داشتیم انتظار داری هنوز ازمون خبری بگیرن؟ باز میگیم من یه بچه احمق قبل از دوران بلوغ بودم، قبل اینکه هالک بشم، موقعی که تو اوج دوران جاهلیت بودم. ولی تو چرا؟ نمیدونم، کاریه که کردی، فکر نکنم دیگه خبری ازمون بگیرن.
والا خبری نیست، گذر عمر؟ حرفشو نزن فاجعه است، از بزرگ شدن متنفرم. وقتی دلقک بازیای اون موقع رو در میارم جای خندیدن چپ چپ نگاهم میکنن، ازت انتظار دارن، باید برای رفتارات جواب پس بدی، باید تصمیم بگیری، باید انتخاب کنی، باید ریسک کنی و حداقل تو مورد من باید شکست بخوری. شرایط، جسمم، آدمای دورم همه ۴ ۵ سالی پیرتر شدن ولی روحم هنوز داره اسپم میکنه درود بر ۱۲ سالهها و مرگ بر ۱۶ سالهها. احساس عدم تعلق، حتی به همین محیط قدیمی و گوشه امنم.
ارتباط من؟ والا من سلام علیکم هست باهاشون، خیلی عوض شدن. قول میدم تو خیابون ببینیشون نمیشناسیشون. ببخشید، یادم رفت تو صرفا یه پلتفرم نوشتنی و قرار نیست کسیو تو خیابون ببینی. ولی جدا از تفاوتهایی که از هم پیدا کردن همشون آدمای خفنین. صرفا اون روح کودکی توشون کم کم آب رفته و الان خلاصه شده تو اشتباهات دنیای بزرگسالیشون. دیگه پیرمرد خطاب کردنشون باعث ادامه صحبت نمیشه، دیگه کسی منشن رگباری نمیبنده برای اینکه حرف ح رو در جواب سوال ج/ح اسپم کنیم، حتی پرسیدن از احوالشون هم باعث نمیشه جملاتی پیدا کنن که دوست داشته باشن باهام اشتراک بزارنش.
والا منم نمیدونم، گفتنش برای تو آسونه. منم تو ذهنم خیلی آسون بود بازسازی و دوختن این نیمپارههای دوختهای عصر قجر، ولی بیشتر شکافته میشن تا دست به سوزن میشم. اصلا اگر بلدی خودت چرا ارتباط از دست رفتهت رو باهاشون درست نمیکنی؟
بگذر... خیلی جاها باید بگذری، ایراد نداره اگر ارتباطها مثل قبل نیست، اگر خندههای اون موقع رو نداریم. هر وقت دلت تنگ شد بهم بگو و میام با هم سوار ماشین زمان میشیم، میریم به دورانی که ۵۰ تا پیشنویس داشتم به اسم دوم شخص مفرد، به دورانی که بزرگترین دغدغه زندگیم این بود تو آینده ویرگولگون نیستم، به دورانی که ته هر پیام هر کسی به امضای خودش مینوشت موفق باشید و کمی عقبتر، به دورانی که مو به مو میگفتی چطور دارک مود رو میتونن روشن کنن آدما.
به جاش الان یه سری دوست ارزشمند داریم، که وقتی اتفاق بدی میافته هستن، وقتی موفقیتی کسب میکنی هستن، که میتونی بهشون تبریک عید بگی و مهمتر از همه، دوستشون داشته باشی.
راستی، بهت گفتم چقدر ساعت ۰۱:۰۱ برام قشنگه؟ برات دلیلشو تعریف میکنم.

کودکی پیکاسو ( من )