F 714
F 714
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

آه زیبای من

آه زیبای من، درکنار بقیه در باتلاقی سردی و بی روح در حال جولان دادن هستم و فرصت نمیکنم به آغوش باز تو بیایم.

آه زیبای من، اگر در این معرکه‌ی خونین کشته شوم، از خداوند تشکر می‌کنم، زیرا وظیفه‌ام در قبال تو را به سرانجام رسانده‌ام.

آه زیبای من، ما همه در اینجا در انتظار پایان
این زمستان کثیف و خونین و رسیدن به رستگاری هستیم.

آه زیبای من، دشمن هر روز جلو‌ی‌مان با غروری وقیحانه حرکت می‌کند و ما نمی‌توانیم آنها را عقب برانیم، این منزجرکننده است، ای کاش سلاحی داشتم تا از سنگرمان دفاع می‌کردم.

آه زیبای من، اگر می‌دانستی که در این پیکار خونین ما هیچ سلاحی در مقابل دشمن نداریم و هر روز چندین نفر از ما را در تاریکی میکشند، به ما کمکی میکردی، این‌طور نیست؟

آه زیبای من با این حال می‌گویند ما نیازی به سلاحی نداریم، از من به بماند به یادگار، در این صورت یقین دارم اگر اسلحه‌ای به ما نرسد دشمن تک تک ما را مانند گوسفندانی بی‌گناه خواهد کشت.

آه زیبای من، در این سنگر همه‌ی هم‌قطارانم در انتظار کمک خداوند هستند، هر چه صبر ما بیشتر، کمک او اندک است، اما ما میدانیم که بالاخره روزی به رستگاری خواهیم رسید. آن روز دیر نیست و یقین دارم که خواهد رسید.

آه زیبای من، دشمنانمان دم از صلح میزنند، ما هم اصلا علاقه‌ی به ادامه‌ی این جنگ خونین نداریم، اما صلحی که آنها از آن حرف میزنند برابر است با کشتار دوباره و تدریجی ما، مطمئنا در این صورت هیچ‌یک از ما راضی به صلح نیست.

آه زیبای من،ایران، ای کاش همه‌ی اینها واقعیت داشت، ای کاش من مانند نامه هایم سربازی و در سنگری می‌بودم تا لااقل راهی برای دفاع و مقاومت وجود داشت، این جدال، مصیبت بار ترین جنگی است که به حالت جنگ درنیامده.



مهسا امینیزن زندگی آزادیانقلاب 1401جنگایران
سمبل آزادی 35.699738,51.338060 (ISFP)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید