سلام
میخوام براتون از کتاب "کفش باز" که جدیدا خوندمش بگم.این کتاب وقتی شروع میشه توهم باهاش اغاز میکنی تمام حس های بی تجربه بودن تا پختگی مردی که عاشق کفشه و یک ایده ای که نمی دونه از کجا اومده . انقدر جالب از اتفاقات ، شکست ها ، پیروزی ها ،استرس ها و حتی انتخاب هایی که ریسک بالایی داره میگه که انگار خودت همه ی اونارو در اون لحظه تجربه داری میکنی .
یکی دیگه از خوبی های این کتاب اینکه تو به جای کفش می تونی هرچی که دوس داری جایگزین کنی مثلا برنامه نویسی ، کتاب ، اشپزی ، ورزش و...هرچیزی که ازش دوست داری یک کسب و کار بسازی .
وجالبه بدونین علاوه بر کسب وکار میتونه نمونه ی خیلی خوبی از داستان یک ادم موفق باشه که شعارش توقف ممنوعه .
خوندن این کتاب خالی از لطف نیست هم روایت یک داستان موفقه و میتونین باهاش خیلی چیزا رو تجربه کنین.
از متن کتاب:هر دونده ای این را میداند کیلومترها می دوی و می دوی ،بدون ان که واقعا دلیلش را بدانی.به خودت می گویی به خاطر هدفی ای کار را میکنی یا دنبال جمعیتی هستی؛اما دلیل حقیقی دویدن تو ان است که جایگزین ان-یعنی ایستادن-تو را سرحد مرگ می ترساند.
به این ترتیب ، در ان صبح سال1962 به خودم گفتم : بگذار همه بگویند که ایده ات ابلهانه است...تو ادامه بده.نایست.فکرهم نکن تا اینکه به ان جا برسی و فکرت را زیاد مشغول نکن که "ان جا" کجاست.هرچه پیش امد نایست.
خلاصه که کتاب بخونین و لذت ورق زدن کتاب رو از خودتون دریغ نکنین.