سروده هایی از فهیم بخشی
سروده هایی از فهیم بخشی
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

من در این فرصت جامانده طرب می خواهم

من در این فرصت جامانده طرب می خواهم

هی نگو صبح همین نیمه شب می خواهم

عاشقان را به بها  روزی رضوان دادند

من تو را خالی از  اعداد و سبب می خواهم

چو پلنگی ، ز ته  دره ی دل ، خیره به ماه

جان از چانه گذر کرده به لب می خواهم

اگر آوردن نامت به جهان جرم شود

صلح یعنی چه؟ هیاهوی حلب می خواهم

تو بیا ، خنجر عاشق کشی از روی ببند

در به در" یک توی " آشوب طلب می خواهم

گر تمنای تو یک فاجعه ی ساده دلی است

آخر سادگیم از تو رکب می خواهم

شهری از فاصله برپای دلم نقش زدم

تازه فهمیده ام  این بار، عجب می خواهم!

قفسی بین کویر و دل اقیانوسم

اسم شب را بلدم ، رخصت رب می خواهم

گر طبیب سر بالین دلم باشی تو

روز و شب های دمادم  پرتب می خواهم

فهیم بخشی

https://www.aparat.com/v/V4tRu/%D8%B4%D8%B9%D8%B1_%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D9%81%D9%87%DB%8C%D9%85_%D8%A8%D8%AE%D8%B4%DB%8C

من در این فرصت جامانده طرب می خواهم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید