رابرت آرثر تالبت گسکوین-سیسل، لرد سالزبری نهمین ارل و سومین مارکی موروثی خانواده خود، از اشراف و اعضای مجلس اعیان که سه بار نخست وزیر دو بار به وزارت امور هندوستان و دو بار به وزارت امورخارجه دست یافت. فارغ از شخصیت جالب و کاریزماتیک این شخص و وجه اون نزد ملکه الیزابت و اشراف/
این شخص از محافظه کاران و از مدافعان سرسخت وضع موجود ( قدرت اشراف و زمین و ملک داران) و "دشمن محترم" ویگ ها(لیبرال ها) به شمار میرفت.
پ.ن: لفظ دشمن شاید زیاد مناسب نباشد زیرا طبقات حاضر در مجلس عوام و اعیان همگی از اشراف بودند حتی لیبرال ها و بین اشراف همیشه پیوند و انسی بود/پ.ن: لفظ دشمن شاید زیاد مناسب نباشد زیرا طبقات حاضر در مجلس عوام و اعیان همگی از اشراف بودند حتی لیبرال ها و بین اشراف همیشه پیوند و انسی بود/
لردسالزبری با تمام پیشنهاد هایی که به منظور افزایش قدرت سیاسی توده ها داده میشد مخالفت میکرد. در سو چند سالگی وقتی هنوز جوان تر بود وانتظار نمی برد القاب موروثی خانوادگی به او برسد .فلسفه سیاسی خویش را در بیش از سی مقاله در فاصله سالهای ۱۸۶۰ تا ۱۸۷۰ در مجله کوارتی ری ویو نشرداد/
در این مقالات نویسنده در مخالفت با تعداد متزاید کسانی که خواستار قوانین اصلاحی تازه و تعمیم حق رای بودند، اعلام داشت که "حزب محافظه کار بنا به وظیفه باید حقوق و امتیازات طبقه بهرهمند از مالکیت را صیانت کند چرا که این طبقه «تنها سنگر» در برار فشار عددی جماعت است"/
وی معتقد بود که تعمیم حق رای نه تنها پای طبقات کارگر را به پارلمان باز خواهد کرد ،بلکه آنان را در موضعی برتر و چیره گر قرار خواهد داد و در نتیجه «اکثریت عددی محض قدرتی پیدا خواهد کرد که نباید داشته باشد » /
نویسنده مقالات تأسف میخورد که لیبرال ها چنان زبانی به مدح و ثنای کارگران گشوده اند که «گویی این طبقه با بقیه مردم انگلیس فرق دارند» در حالی که تنها فرقشان این است که از سواد و مال کمتری برخورداراند و «هرچه مایملک کمتر باشد به همان نسبت خطر سو استفاده از حق رای بیشتر است»/
/او بر این باور بود که دموکراسی آزادی را در معرض خطر قرار می دهد، زیرا در یک نظام دموکراتیک «شور و احساسات از استثنا به قاعده مبدل می شود» و «محال است کسانی که ذهنشان عادت به تفکر ندارد و از انضباط کافی برای مطالعه بی بهره اند» سیاستی فارغ از جنبه های احساسی و هیجانی پیش گیرند.
/وقتی دولت محافظه کار در ۱۸۶۷ دومین لایحه اصلاحی را پذیرفت و بدین سان شمار کسانی را که حق رای پیدا میکردند را به دو برابر رسانید، و کارگران شهر ها را نیز از این حق برخوردار کرد ، در سی و هفت سالگی و فقط یک سال پس از رسیدن به وزارت، ترجیح داد آن مقام را دور اندازد و در انچه به/
به زعم وی دست شستن از اصول عقاید محافظه کاری بود شریک نشود. معکوس شدن سیاست حزب بر پایه نقشه ماهرانه "دیزریلی" انجام گرفته بود تا هم «جلو ویگها گرفته شود » و هم واقعیات سیاسی به حساب آمده باشد. اما لرد رابرت سی سل به دیده انزجار به این اقدام مینگریست./
با اینکه امکان داشت به بهای بر باد رفتن خدمات گذشته و امید های آینده تمام شود، او از وزارت امور هندوستان استعفا داد و در نطق شدید اللحنی در مجلس مخالفت خود را با سیاست رهبران حزب ، لرد دارابی و آقای دیزریلی ابزار داشت و از اعضا مصرانه درخواست کرد بخاطر منافع سیاسی دست به /
دست به کاری نزنند که عاقبت طبقه ایی که بدان متعلقند را به نابودی بکشند.« ثروت و هوش و عقل و انرژی جامعه، به عبارت دیگر، آنچه به شما این قدرت را بخشیده است که به ملت خود افتخار کنید و چنین به مشاورات و مذاکرات این مجلس میدهد، مطلقا مغلوب تعداد بیشتر خواهد شد» /
منابع نشریه quarterly review ,
کتاب سی سل جلد یک صفحه ۱۷۹، ۱۵۷-۱۶۰، ۱۹۶
نشریه hansard, july 5,1867