پیش فرض:
⏺اولاً جلباعتماد مسئلهای زمان بر است.
⏺ثانیاً در مسئله جلباعتماد دو طرف وجود دارند طرف معتمد و طرف اعتماد کنند.
در واقع این معتمد است که با عملکرد خود امین بودن خود را ثابت میکند.
متأسفانه در ایران به این مسئله کمتر توجه میشود. رسانههای رسمی باور دارند چون تریبون رسمی هستند مردم باید به آنها اعتماد بکنند و از نظر آنها اعتمادکردن مردم به این رسانهها، به معنای داشتن سواد رسانهای آنها است. سواد رسانهای در ایران شاید واقعاً محدود به همین یک اصل باشد. در نتیجه همین نگاه است که فردی فحاش و تهمت زن که بارها اطلاعات غلط منتشر کرده است در ایران بهعنوان چهره سال سواد رسانهای معرفی میگردد.
رسانه موفق (چه رسمی چه غیررسمی) بزرگترین سرمایه خود را نه در وابستگی به بدنه حاکمیت میبینند نه پول و سرمایه و نه حتی حرفهای آلترناتیو مقابل خواست حاکمیت. بلکه رسانه، موفقیت خود را باید در جلباعتماد عموم مردم ببینید. چیزی که در ایران در بهترین حالت ممکن تبدیل میشود به جلباعتماد قشر خاصی از مردم، آن هم نه از روش صحیح بلکه با این روش که من در رسانه خود آن چیزی را پوشش میدهم که مخاطب خاص من قبول دارد. اینجاست که رسانه ها هیچ وقت در ایران نه تنها موفق نبودند بلکه باعث رشد مخاطب خود نیز نشده اند.
با پیشفرض این که رسانه موفق یک رسانه معتمد در بین مردم است میتوان گفت رسانه موفق رسانهای است که مولفههای زیر را داشته باشد:
⏺ داشتن روایت اول و ورود سریع به مسائل
⏺ صداقت در انتقال پیام
⏺ مطالبهگری از مسئولین مخصوصاً در زمان اظهارات نادرست
⏺ ارائه روایت جامع از یک اتفاق
⏺ پرهیز از اکثریت نمایی برای رسیدن به نتیجه دلخواه
⏺ بیان دغدغههای واقعی مردم
⏺ پرداختن به همه موضوعات نه فقط موضوعاتی که خوشایند جناح خودشان است
مردم وقتی با رسانهای با ویژگیهای بالا روبهرو میشوند کمکم در آنها اعتماد شکل میگیرد. اعتمادی شکننده که با اولین خطا میتواند از بین برود؛ بنابراین رسیدن به اعتماد نیمی از راه است و نگه داشتند اعتماد مردم نیم دیگری از راه
اما عملاً در ایران (و بیشتر کشورهای دنیا) به چند دلیل زیر هیچوقت رسانه معتمد شکل نگرفته است:
⏺ دروغ مستقیم و آگاهانه گفتن رسانهها
⏺ دروغگویی از روی عدم آگاهی نسبت به واقعیت
⏺ بخشی از واقعیت را گفتند و سلیقهای برخورد کردند
⏺سکوتکردن و عدم اظهارنظر در مواردی که به ضرر تفکر حاکم بر رسانه است.
? چند مثال از رفتار رسانه ها که باعث بی اعتمادی به آن ها شده است.
⏺در ایران در موارد متعدد رسانهها اجازه ورود به بسیاری از مطالب را ندارد حتی اگر این مسائل وایرال شده در جامعه باشد (تنها خبری که تا این لحظه از ثقتی در فارس وجود دارد)
در چنین فضای رسانههای ما تنبل شدهاند و با نهادینهشدن این فرهنگ علاقهای به پرداخت سریع و دستاول به موضوعات ندارد. اینجاست که حتی در موارد مورد تأیید حاکمیت در داشتن روایت اول نیز رسانههای ایران بهخاطر ذات محافظهکارانه یا تنبلی که پیدا کردند عملاً امکان ارائه روایت اول را ندارد. بهطوری در موضوع آزاد شدن اموال بلوکه شدن ایران در کره، خبرگزاری میزان متعلق به قوه قضایه نیز خبر خود را به نقل از سی ان ان منتشر میکند (با وجود این که یک طرف این توافق قوه قضاییه ایران است)
⏺رسانههای ایرانی بیشتر بهجای دغدغه صداقت در انتقال پیام دغدغه افزایش نرخ کلیک یا بازدید را دارند. اینجاست که ما مداوم تیترهای از اظهارات تقطیع شده یا تیترهای نامرتبط برای جذب کلیک میبینم
⏺موضوع مطالبهگری از مسئولین مخصوصاً در زمان اظهارات نادرست چیزی است که بهندرت در ایران دیده میشود. بهعنوانمثال در اخبار آمده است.
سردار رادان: شاید در کل کشور به تعداد انگشتان یکدست بودند افرادی که در برابر پلیس مقاومت کردند و قانون (داشتن حجاب) را رعایت نکردند.
همچین اظهارنظری دروغِ واضحی است که گفته میشود، البته همین دروغها تأثیر مستقیم در بیاعتبار کردن رسانههای که صرفاً فقط این اظهارات را پوشش میدهند دارد. اما آیا رسانهای داخل ایران است که پیگیر اظهارات دروغ مسئولین شود؟ مسلماً خیر!
که اگر اینطور بود امروز شرایط به شکلی نبود که مسئولین آرزوهای خودشان را در قالب خبر یا تحلیل از طریق رسانهها منتشر کنند تا هم اعتبار مسئولین و هم اعتبار رسانهها را زیر سؤال ببرند.
⏺بسیاری از خبرها و گزارشها هممحورهای مثبت و هممحورهای منفی دارد. اما در ایران بیشتر از آن که ارائه روایت جامع اصول کار باشد روایت صفر یا صدی اصل قرار میگیرد. مثلاً در برجام یک طرف ماجرا این توافق را شر مطلق و طرف دیگر خیر مطلق میدانست یا اخیراً در ماجرا آزادشدن اموال بلوکه شده، ایران طوری بیانیه میدهد که انگار بدون دادن هیچ امتیازی امتیازهای گسترده از طرف آمریکایی گرفته است.
⏺مورد پر تکرار دیگر در رسانه ها که مصادیق فراوان دارد اکثریت نمایی برای رسیدن به نتیجه دلخواه است.
در بسیاری از موارد مسئولین و رسانههای ایرانی برای به کرسی نشاندن حرف خود از این حربه استفاده میکنند که آنچه ما میگوییم؛ چون نظر اکثریت است درست است و باید انجام شود. حتی بعضی وقتها دو نظر مخالف هم در اظهارنظرهای جدا نظر اکثریت نامیده میشود. مثلاً در موضوع حجاب اجباری خبرگزاری تیتر میزند اکثریت مردم مخالف حجاب اجباری هستند در مقابل خبرگزاری دیگر تیتر میزند اکثریت مردم موافق حجاب اجباری هستند . اینجا بدیهی است که یک طرف ماجرا دروغ میگوید؛ اما مسئله دروغگویی نیست مسئله چنگ زدن به اکثریت غیرقابلاثبات در به کرسی نشاندن حرف خود است که در عمل باعث ازبینرفتن اعتماد به رسانه میشود. رسانه زمانی حق دارد که به اکثریت اشاره کند که چهارچوب نظرسنجی و بررسی نظر اکثریت شفاف باشد. چیزی که من حداقل تاکنون ندیدم (جز انتخابات رسمی)
❓ برخورد ما در ایران در برابر این بی اعتمادی مردم و از دست رفتن مخاطب چیست؟
آمارسازی و بیان این که همچنان پر مخاطب هستم
انداختن تقصیرات بر گردن سلبریتی ها
در هر دو مورد ما قیف را سر و ته گرفته ایم. ما به جای اصرار بر پرمخاطب بودن رسانه های خود و مهم تر از آن مرجعیت داشتند و تاثیرگذار بودن در جامعه، باید به این بیاندیشیم که چگونه اعتماد عمومی را به دست بیاوریم. این کار گرچه سخت است اما چون در خارج از این مرزها رسانه های فارسی زبان به شکل بزرگ تر و گسترده تری مبتلا به منفعت طلبی و عدم اعتماد هستند حرکت درست در این مسیر میتواند ما را به مرجعی قابل اعتماد برای دریافت اطلاعات تبدیل کند.
در ماجرا برخورد با سلبریتی ها هم اگر امروز افراد جای رسانه ها را گرفته اند و آگاهانه و نا آگاهانه به دروغ پراکنی دامن میزنند این اتفاق ناشی از عملکرد ضعیف ماست. این ما هستیم که ابتدا به اشتباه و حتی با دروغ پراکنی اعتماد مخاطب خود را از دست داده ایم . و حالا همان مخاطب ما دیگر مخاطب ما نیستند و به دامن اشخاص پناه برده است.
کانال تلگرام: https://t.me/FarazTheGrey