تاریخ پایان: ۲۷ آبان
امتیاز: ۵
بریده کتاب
اگر آمدهاید من یک فرمول برایتان بگویم که با آن فرمول پولدار شوید یا مدیر شوید و اسمش را بگذارید موفقیت، اشتباه آمدهاید. اگر فکر میکنید من وردی بلدم که آن را به شما یاد بدهم و شما هم آن را بخوانید و بشوید یکی از بهترین کارآفرینهای این کشور و سرمایهتان در عرض یک دهه، دهها برابر شود، همین الان بلند شوید و از این سالن بروید؛ چون من فقط میخواهم برای شما یک قصه بگویم. قصۀ زندگی خودم را: یک دانشجوی معمولی با نمرۀ ۱۴. جوانی که نه بابای پولدار داشت، نه جایی پارتی داشت. اما حالا خیلیها و از جمله استادهای دیروزش فکر میکنند او موفقترین شاگردشان بوده است.
در مورد زندگی پرچالش جوانی هست به اسم نوید نجات بخش که میخواد کار جهادی انجام بده ولی نه ارثیهای آنچنانی داره و نه میخواد باج بده به کسی. به فکر پول در آوردن به هر طریقی نیست. از اون دانشجوهاست که معدلش تو دانشگاه ۱۴ بوده. رشتشم الکترونیک دانشگاه صنعتی.
اگه میخواید کار جهادی یا حالا کسب و کاری راه بندازید در جهت کمک به کشور این کتاب فوقالعاده است مخصوصا اینکه این آدم دانشگر شرکت دانش بنیان هم هست و به فکر این بوده که صادرات داشته باشیم در خصوص تجهیزات پزشکی به کشورای دیگه و از تجربیاتشم حرف میزنه.
یه کتاب تو سبک کتابای موفقیت ولی با این تفاوت که راوی ایرانیه، در مورد مشکلات پیش پای شرکت های نوپا تو ایرانه و شرایط تا حدی ملموس، اعصابتونم یجایی ممکنه خورد بشه از برخورد یسری دولتی.
این کتاب تندتر از عقربه ها حرکت کن به شما میگه که اگه خیلی تو کلاس های آکادمیک و نمرات ضعیف باشید ولی این نباید جلوی شمارو بگیره که بگید تمام، من نمیتونم برای کشور کاری کنم و من کندذهنم و عرضه کاری ندارم. نه. اتفاقا آدم باید بدونه و بتونه تو شرایط واقعی خودشو نشون بده که جنمشو داره یا نه.
اینکه پدر ایشون دکتر بودن ممکنه به آدم اینو بقبولونه که بخشی از موفقیت این آدم بخاطر توانایی و شهرت پدرشون بوده باشه ولی سرشاخ شدن با مافیای واردات محصولات خارجی فکر نکنم کامل متکی به این فرایند باشه.
کتاب فوق العاده خوبیه
قبلا هم گفتم بجای کتابای موفقیتی که بیشترش تو ایران کاربردی نداره میتونید از این تجارب نوید نجاتبخش برای کارهای جهادیتون، کسبوکارتون، کمک به تولید داخلی و اقتصاد مقاومتی یا حتی اگر آشنایی با مقوله دانشبنیان که رهبری تاکید داشتن ندارید، ... استفاده کنید. چرا؟ چون بافت اقتصادی کشور ما معطوف به خودمونه و اسلامی بودن یسری قضایا و نبودن این بُعد در مورد اونا باعث میشه ما زیاد از اون تعاریف استفاده نکنیم.
یکی از چیزهایی که نوید خیلی بهش اشاره میکرد و براش مهم بود متکی نبودن کارمندها زمان استخدام به اون پولی که قراره بدست بیارن بود. اینکه همون ب بسم الله به مادیات فکر نکنن و هدفشون پول نباشه (نه اینکه پول اصلا مهم نباشه، نه ولی آدم رفته رفته میفهمه که تو بخاطر پول اومدی یا نه، هدفت پیشرفت و کمک به توسعه است)
این کتاب تندتر ازعقربهها حرکتکن رو واقعا پیشنهاد میکنم بخونید.
آیدی کانال تلگرامی kakaooeet@
این پست را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتهام.