بریده کتاب
وقتی سطل آشغال آتیش بزنی و خیابون‌ها رو شلوغ کنی، باهات برخورد میشه! ببین من می‌فهمم ها. با این وضعیت اقتصادی ما واقعاً حق اعتراض داریم. ما حق اعتراض رو برای خودمون محفوظ می‌دونیم ولی اغتشاش نه! وقتی اغتشاش میکنیم دیگه کسی صدامون رو نمی‌شنوه هزارتا هم انگ بهمون می‌زنن.
سمیرا نفس عمیقی می‌کشد و می‌گوید: «هوووف! از دست شما! خب چیکار باید کرد؟! می‌گید این‌طوری نیایم تو خیابون چطوری بریم؟! نمی‌فهمم چطور باید اعتراضمون رو به گوش بقیه برسونیم؟!»
- یعنی تو می‌گی فقط همین یه راه هست؟! فقط باید بیایم تو خیابون؟!
- آره! اگه قرار بود راه‌های دیگه جواب بده تا الآن باید یه تغییری می‌دیدیم دیگه! پس چرا هیچی نشده؟! چرا وضع زندگی‌مون انقدر بده؟!
- ببین تو حق اعتراض داری ولی حق اغتشاش نداری! چرا؟! چون وقتی اعتراض داری تو شاکی هستی ولی وقتی اغتشاش می‌کنی دیگه معترض نیستی، اون‌وقت میشی متهم. با متهم هم که می‌دونی چطور برخورد می‌کنن؟
داستان کتاب جان بها از مبارزه با داعش شروع میشه و به اغتشاش درون کشور تو سال ۹۶ اشاره میکنه و شمارو تو کوچه پس کوچه های تهران دنبال سوژه‌هایی میبره که حرفشون اینه «مرگ بر دیکتاتور». نکته جالبی که وجود داره تو کتاب و نقطه عطف به حساب میاد عاقبت به خیر نشدن کسیه که خیلی دنبال شهادت بود ولی به واسطه امتحانی که خدا ازش گرفت باعث شد به اون چیزی که ازش حرف میزد، نرسه یعنی لفظ شهید پشت اسمش. ما شما را با جان‌ها، مال‌ها و اولادتان آزمایش میکنیم. اینجا پای اولاد وسط نبود. پای خواهر برادری وسط بود که به اشتباه پیوند زدن به غیرت. اینک چشمتو روی خطای طرف ببندی و پشت پا بزنی به راهی که بهش اعتقاد داشتی اسمش غیرت نیست.
کسی که میخواد به فیض شهادت نائل بشه باید خیلی خودشو برای امتحان هایی که قراره ازش گرفته بشه آماده کنه و از اون طرف نباید دلبستگی به دنیا داشته باشه که اون بشه پاشنه آشیل که از اون طریق زمین بخوره و در عرض یک ثانیه و یک انتخاب از مسیر حق به مسیر ناحق پرتاب بشه.
فکر کنم یبار رائفی‌پور اینو گفت (عین جملات نیست) مثلا شما وارد یه اتاقی میشی و میبینی پدر شما با یکی دیگ درگیر شده باید طرفدار حق باشی درسته؟ ولی پیوند خویشاوندی باعث میشه سریع بری سمت پدرت و از اون حمایت کنی حالا بدترش اینه که ممکنه هم حق با پدرت نباشه. و این سخته... کتاب به شدت #پیشنهاد میشه ان‌شاءالله هممون عاقبت بخیر بشیم و براش تلاش کنیم.
اگه به کتاب های امنیتی و سیاسی تو مایه های گاندو و این چیزا علاقه دارید این کتاب خوبه و میتونه برای شما نکته ای که در آخر کتاب هست منجر به یه تکون بشه.
اولش ممکنه شما یکم گیج بشید که الان موضوع چیه و تو چه بازه زمانی داره کتاب داستانو بیان میکنه ولی رفته رفته متوجه میشید. سیر داستانی تو کتاب سریع هست و زیاد اضافه گویی نداره. هیجان کتاب اونقدری هست که کتابو میخواید سریع تمومش کنید و این رو میتونیم نکته مثبت برای نویسنده در نظر بگیریم که کشش لازمه رو در لابلای جملات گنجانده و مخاطب رو دنبال خودش میکشه.
آیدی کانال تلگرامی kakaooeet@
این پست را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشته‌ام
