بریده کتاب
حضرت علی (ع) میفرماید، برای بوجود آمدن ظلم دو نفر مسئولند: یکی ظالم است و یکی آنکه ظلم را میپذیرد. با همکاری این دو است که ظلم پدید میآید، و گرنه یکطرفه نمیتواند وجود بیابد. ظالم در هوا نمیتواند ظلم کند؛ ظلم تکه آهنی است که در زیر چکش ستمگر و سندان ستمپذیر شکل میگیرد.
و نه تنها ظلم، که فساد و انحراف و همه بیچارگیها و شکستها نیز به همکاری دو جانبه نیازمند است تا ایجاد شود. در شکست یک جامعه، تنها فاتح نیست که شکست «میدهد»، جامعه نیز باید شکست «بخورد». مثلاً در قرن هفتم، چنگیز نبود که شکستمان داد، این خود ما بودیم که از درون پوسیده بودیم و از قرن پنجم و ششم داشتیم خودمان را برای شکست آماده میکردیم. چنگیز به این پیکره شکسته و پوسیده، فقط لگدی زد که فرو ریختیم و شکستیم. کرمهای نامریی که در تنه و ریشه درخت خانه کردهاند و از درون به جانش افتادهاند و آن را پوک و خشک و بیرمق و رویش ساختهاند درخت را بخاک انداختند، نه آن تند بادی که بر آن وزید و گذشت؛ تندباد همیشه برجنگلها میزند، چرا از آن میان تنها این درخت یا این چند تا درخت؟
دقیقا یادم نیست چرا این کتابو انتخاب کردم که بخونم ولی وقتی تمومش کردم یا حتی وقتی داشتم میخوندمش خیلی خوشحال بودم که کتاب خیلی خوبی رو امانت گرفتم
حقیقتا یه مسأله ای که وجود داره و خیلی از بچه مذهبی ها ممکنه به اون صورت اطلاع نداشته باشن در مورد شخصیت بزرگواری همچون حضرت فاطمه زهرا (س) است. شخصیتی که خیلیامون به واسطه مادر حسنین و همسر حضرت علی (ع) یا ام ابیها میشناسیمش ولی کافی نیست چرا که ایشون رو باید جداگانه و به عنوان یه شخصیت واحد شناخت.
این کتاب زن، فاطمه فاطمه است محوریتش چون از اسمش پیدا هست بیشتر در مورد نقش زن و حالا انحرافاتی که در جامعه پیش میاد و متعاقبا به نقش زن صدمه میزنه پرداخته. نکته ای که وجود داره تو کتاب و به شدت من رو به وجد آورد اونجایی بود که علی شریعتی از مخفی بودن قبر حضرت زهرا (س) حرف میزد
قبر حضرت زهرا مخفی هست تا این سوال رو تو ذهن آدم بندازه که چرا؟ بنظرم میاد که اینجوری باشه که بیایم به عقب نگاه کنیم و پیدا کنیم سرنخ هایی که منجر به منحرف شدن مسیر از راه حق و به دنبال اون هجوم به خانه وحی و ناراحتی حضرت زهرا (س) از یسری اشخاص داشتن که باعث شده وصیت کنن مخفیانه و شبانه دفن بشن.
یجاهایی هم بود تو کتاب که من اونارو متوجه نمیشدم حالا بخاطر لغات سختی که داشت
یه نکته دیگه که جالب بود برام بخش فامیلی خانم ها بود. حقیقتا منم موافقم که چرا یه دختر وقتی میخواد ازدواج کنه باید فامیلی شوهر رو اسمش بیاد. به چه دلیل و منطقی. هر شخصی هویتی داره و شخصیتی و اصالتی. بنظرم اینگونه و این قبیل اتفاقاتی که منجر به پایین آوردن نقش یه دختر، زن در جامعه داشته باعث شدن که جریانات فمنیستی در دنیا به وجود بیاد. نواقصی که وجود داره منجر به هنجار شکنی هایی شده که ما بیشتر به فکر برطرف کردن اون هنجار هستیم و نه حل کردن نقاط ابهام آمیزی که این قبیل اتفاقات رو به وجود میاره
کتاب چون برگرفته از سخنرانیهای ایشونه یجاهایی متن بی سروته تموم میشه و این خب باگ میتونه باشه برای کتاب که حالا ممکنه بخاطر اون نوار ضبطی باشه که یا صدمه دیده یا ناقص ضبط شده.
این پست را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتهام.