#باشگاهپنجصبحیها
تاریخ پایان: ۱ دی
امتیاز: ۳.۵
ژانر: انگیزشی، کمی علمی، موفقیت
قالب: داستانی
تعداد صفحات: ۲۶۴
بریده کتاب
مرد بی خانمان آب دهانش را قورت داد و بعد گلویش را صاف کرد و گفت: «دوستان، من زیاد دردسر کشیده ام. بارها به زمین خورده ام، بارها بیمار شده ام، بارها به من حمله شده است. از من بهره کشی و سوءاستفاده شده است». در این وقت مرد بی خانمان لبخندی زد و بعد ادامه داد: «به هرحال همه چیز خوب است. درد راه گذری به اعماق است. آیا منظورم را می فهمید؟ تراژدی تصفیه کننده طبیعت است. دروغ، ترس، خودبینی و خودخواهی را می سوزاند و ما را به نبوغ و ذکاوت خود بازمی گرداند. رنج کشیدن با خود پاداش فراوان به همراه دارد: همدلی، اصالت». خانه به دوش با لحن آرزومندانه ای اضافه کرد: «جوناس سالک می گوید: "من رؤیاها و کابوس های فراوان داشته ام، اما به کابوس هایم غلبه کرده ام، به خاطر رؤیاهایم"». کارآفرین با نجوا به هنرمند گفت: «آدم عجیبی است، خیلی غیرعادی است». حالا کمی از بدبینی اش را کنار گذاشته بود: «حرفی که زد دقیقاً همان چیزی بود که نیاز داشتم بشنوم. ظاهرش مثل یک کارتن خواب در خیابان است، اما به حرف هایش گوش کن. گاهی اوقات مانند یک شاعر صحبت می کند. چگونه می تواند یک سخنور باشد؟ این حرف های عمیق را چگونه می زند؟ این ها را از کجا آورده است؟ این کسی که او مدعی است دوست قدیمی اش بوده و این مطالب را به او آموخته است کیست؟ او از گرما و صداقتی بهره دارد که مرا به یاد پدرم می اندازد. هنوز دلم برایش تنگ می شود. به او اعتماد داشتم. محرم اسرارم بود. بیش از هرکسی از من حمایت می کرد. بهترین دوستم بود. هر روز از او یاد می کنم». هنرمند حالا خطاب به غریبه عجیب گفت: «بسیار خب، تو از من پرسیدی کجای سخنرانی را بیشتر دوست داشته ام. من صددرصد آن قسمتی از سخنرانی را بیشتر دوست داشته ام که او به جنگجوی اسپارتی اشاره کرد و گفت: "کسی که در تمرین بیشتر عرق کند، در جنگ کمتر خون از دست می دهد". این حرفش را هم دوست داشتم که گفت: "پیروزی بزرگ در ساعات اولیه صبح به دست می آید که کسی به شما نگاه نمی کند، اما سایرین همه در خواب اند". آنچه درباره ارزش برنامه های صبحگاهی گفت، عالی بود».
این کتاب باشگاه پنج صبحی ها از جایی شروع میشه که یه خانم کارآفرینی تو حرفهاش شکست میخوره و میخواد که خودکشی کنه اما با شرکت تو یک برنامه (که شما تصور کنید مثل برنامه های TED هست) رویکردش عوض میشه.
تو این کتاب دلیل میاره که چرا پنج صبح بیدار بشی بعد از اون بهت میگه که حالا ک بیدار شدی #چیکار بکنی. خیلی از ماها نمیدونیم صبح زود بیدار بشیم دقیقا چیکار کنیم. استفاده بهینه از اون سکوت سرصبح رو خیلیا قشنگ توضیح نمیدن. مثلا به شما میگه بیدار که شدی ۲۰ دقیقه اول ورزش کن تا اون حس کرختی ازت گرفته بشه و حالا بعد این ۲۰ دقیقه یکارای دیگه هم میگه....
در مورد از بین بردن یسری عادات، شکل گیری و تثبیت اونا حرف میزنه. در مورد کارایی مغز و اون حس ترس وقتی که شما میای یه عادتو از بین ببری چطوری باهاش مقابله کنی و ... صحبت میکنه. یکی گفته بود که کتاب خیلی توضیح داده تمام حرفش اینه صبح زود بیدار شو. اره ممکنه این باشه ولی اینکه به یک نفر بگی صبح زود #بیدار شو نهایت دو روز شاید عمل کنه بعد از این دو روز باز به روال قبل برمیگرده چون عمقی بهش نرسیده یا نمیدونه دقیق باید چیکار کنه. براش برنامه گنگه و ذهن و بدنش دستور نمیگیره چون جا نیوفتاده و اصلا صبح بیدار میشه تکلیفش با خودش معلوم نیست. لذا میگه برو بابا و #میخوابه.
کلیات کتاب خوبه از حیث علمی حرف زدنش بسیار جالبه. اشتراک یسری حرفاش با مبانی #اسلام حائز اهمیته ولی خب یسری مطالب دیگه هم داره که بیمزه و خنوک میکنه کتابو که الکی الکی صفحات رو پر کردن و یسری از جاهای کتاب هست که نمیدونم چرا و به چه دلیل به من یکی حس اینو داد که اصلا واقع پذیر نیست. مثلا این دو نفر رفتن ازدواج کردن بعد این آقای میلیاردر اومد اون جزیره رو هدیه داد بهشون. خب ینی چی اصلا این حالت؟ طبیعتا آدم دوست داشت این جزیره یا فروخته بشه خرج فقرا بشه یا نمیدونم یه جور دیگه میشد که حس کمک و انفاق حس بشه، انفاق به فقرا، مستضعفان. انگاری از این جیب میلیاردر رفت به جیب یه کارآفرینی که خودش متمول بود. پول انگاری در چرخه بین پولداراست
با اینحال برای زودبیدار شدن، برنامه چیدن یبار خوندنشو توصیه میکنم
آیدی کانال تلگرامی kakaooeet@
این پست را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتهام