تاریخ اتمام: ۸ بهمن
بریده کتاب
انسانی که زندگیاش را از کارش جدا میکند، در لحظههای زندگی هم بهواقع زندگی نمیکند! اینطور ببینید که آدمها ساعتهای متوالی را کار میکنند تا درآمدشان را در ساعتهای محدودی خرج کنند. ساعتهای متوالی شکنجه میشوند تا دمی خوش باشند؛ ولی چون به محدود بودن ساعتهای خوشی آگاهند در همان لحظات کوتاه، احساس فشار و شکنجه فوران میکند.
یاد دوران مدرسه میافتم که پنجشنبهها را بسیار بیشتر از جمعهها دوست داشتم. پنجشنبه ابتدای تعطیلی و فراغت و خوشی بود؛ ولی جمعه که در آستانۀ آغاز هفتۀ درسی جدید بود، خوشیِ گلوگیری داشت، نوعی تعطیلی با احساس فشار ناشی از پایان تعطیلات!
این دومین کتابیه که از یامین پور میخونم و در مورد سفرش به ژاپنه همراه با چند نفر دیگه مثل پرستویی و مازیار میری و ... اونم وقتیه که تو ژاپن برای گرامیداشت فاجعه هیروشیما مراسم گرفتن و ایران رو دعوت کردن به این مراسم. کتاب قشنگی بود. تفاوت ها و تشابهاتی که بین ایران و ژاپن هست رو در حین گشت و گذار متوجه میشی. طنز خوابیده تو جملات شمارو به خنده وادار میکنه و از خشکی فضا کم میکنه. مخصوصا اونجا که یامین پور به شدت از خوردن ماهی فراریه و نمیتونه مثل بقیه سوشی و غذاهایی با گوشت ماهی بخوره. یا اونجا که میخواد بره برای خانمش هدیه بخره و شوخی هایی که میشه.
یه نکته های خیلی جالبی که کتاب داشت این بود که میگفت بهمون ژاپنی ها خیلی به وقت و زمان اهمیت میدن که مثلا چند دقیقه بخاطر همین تیم اعزامی یه قطار یا مترو رو معطل کردن و متصدی مجبور شد سرعت حرکت قطار رو بالا ببرن تا اون زمان جبران بشه و یا تغییراتی که بخاطر بمب اتم و تسلیم شدنشون و جنگو واگذار کردن بهش تن دادن رو میتونید (اونم کیا؟ سامورایی ها که ما با شمشیراشون میشناسیم و زیاد به ذهنمون نمیاد اینا بیان و شکست رو قبول کنن.) با خواندن این کتاب کاهن معبد جینجا پی ببرید یا حالا چیزای دیگه.
یبار دیگه و یه وقت دیگه دوباره میخونمش انشاءالله📷
#پیشنهاد میدم حتما بخونیدش
یه نکته بگم: در این کتاب کاهن معبد جینجا متوجه یه اصلی شدم که تاسفانگیز بود.
بمب اتمی که آمریکا بر سر ژاپن انداخت و اون وضع ناگوار رو رقم زد باید این خروجی رو بده که ژاپن با امریکا و اسرائیل به شکل دو خط موازی باشن که هیچوقت بهم نمیرسن و اون دو استکبار جهانی از نظر ژاپن دشمن خطاب بشن، ولی اینجوری نیست.
تو مراسمی که هرساله تو ژاپن برگزار میشه بخاطر فاجعه بمب اتمی هیروشیما و بانیان اون مراسم از کشورهای مختلف نماینده هایی رو دعوت میکنن وحید یامین پور که فرصت پیدا کرده بود بره و این کتاب مربوط به خاطراتشه میبینه که اعضای هیئت امریکایی کشوری که عامل این بمباران بوده تو ردیف اول نشستن و به خاطر یادبود گل هم اعطا کردن!! و اونجا دیدش که شهردار هیروشیما هم از اوباما خواست که با همراهی نخست وزیر ژاپن پرچم دار مبارزه با سلاح های کشتار جمعی و اتمی باشن. و از اونور گروه اسرائیلی ذوق میکردن به خاطر این پیشنهاد (چه قدر مضحک)
یبار یک شبکه ژاپنی با اوباما مصاحبه کرده بود و ازش پرسیده بود که آیا شما بخاطر استفاده از بمب اتمی از ژاپنی ها عذرخواهی میکنید؟ و اون بلافاصله جواب داده بود نه!
شعاری که تو اون مراسم از سمت ژاپنی ها شنیده میشد و بخاطرش اینهمه خرج کرده بودن یه کلمه و یک مفهوم داشت Peace (صلح).
اما ما، ایران، کشور جمهوری اسلامی هنوز که هنوزه واقعیات جنگ هشت ساله رو یادمون نرفته، بمب های شیمایی رو سر شهرهای سردشت و حلبچه رو یادمون نرفته و هیچوقت با این دشمن جمع نمیشیم. از نظر اونا ما دشمنیم و از نظر ما نیز اونا دشمنن
آدم که ندونه دشمن کیه، همش بخواد به فکر برقراری صلح باشه ولو در کنار قرار گرفتن با دشمنی که اون همه هموطنشو کشته بنظرم خیلی راه داره تا بفهمه ظلم چیه و بعد بخواد به عدالت برسه تا که حالا خواستار ظهور امام زمانم باشه.
آیدی کانال تلگرامی kakaooeet@
این پست را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتهام