ویرگول
ورودثبت نام
مریم ترابی
مریم ترابی
خواندن ۳ دقیقه·۴ ماه پیش

درباره کتاب کوچک مرد

کتاب کوچک مرد رو که برای کودکانه خوندم.

یک ورق از زندگی حاج قاسم رو در قالب شعر آوردن که قشنگه. اون چیه؟ حاج قاسم چوپان بود. چوپان شهری به اسم رابُر. کسی که از همون بچگی به پدر و مادرش کمک میکنه ولی وقتی متوجه میشه پدرش مقروض شده ولی نمیخوان که بچه ها بفهمن اما او در نهایت میفهمه به پدرش میگه که برم شهر کارکنم.

هر پدری که باشه وقتی سن و سال کم بچه رو ببینه اولش مخالفت میکنه که نمیخواد. ولی قاسم که فکر میکرد اگه به فکر خانواده نباشه مخصوصا تو این شرایط سخت خودخواهیه میخواست بره شهر که پول دربیاره. کسی که از بچگی چوپانی کرده پس تن پرور نیست.

بریده کتاب
از آن به بعد از صبح تا شب بود
دنبال پیدا کردن راهی
در این شرایط فکر خود بودن
نامهربانی بود و خودخواهی

قاسم به شهر رفت و از این آدم به اون آدم سوال میپرسید که کارگر میخواید؟ سر ساختمون شد کارگر اونجا که آجر ببره و بیاره. دستای کوچیکش آیا میتونست آجر رو نگه داره؟

حقوق اونجا چون کم بود اومد بیرون و باز به پرس و جو از کسبه پرداخت که کارگر نمیخوایید؟ تا اینکه تو هتلی کارگر شد. رفتار قاسم توجه صاحب کار رو به خودش جلب کرده بود.

بریده کتاب
حاجی محمد صاحب آنجا
گفت: ای پسر جان گشنه‌ای حتما
فوری برایش یک غذا آورد
قاسم نکرد آن را قبول اصلا
---
حاجی محمد مرد خوبی بود
هم مهربان بود هم پاک هم خوشرو
از کار قاسم هم خوشش آمد
از این همه طبع بلند او

بعد یه مدت کارکردن به اون پولی که پدرش مقروض بود رسید. قاسم در کنار کار تو هتل تو خیابون هم کار آب میوه گیری داشت. آب انار و سیب کرمان. در اونجا خانمی پیدا میشه که به قاسم میگه

بریده کتاب
ای پسر جان کار را ول کن
دیگر تمام خرج تو با من!
بی‌شک موفق می‌شوی کم کم
آینده‌ات زیباست و روشن

ولی قاسم حتی این لطف رو هم قبول نمیکنه. قاسم درس رو کنار نگذاشته بلکه کنار کارش، درس هم میخونه. عزت نفس حاجی تو همون بچگی رو آدم میبینه حظ میکنه. خدا رحمت کنه پدر و مادر ایشونو که اینقدر خوب بچه شونو بزرگ کردن که از همین بچگی روح بلندش و فهم و شعور زیادش دیده میشه چه برسه به بزرگسالی حاجی. حقیقتا پدر و مادرا باید از همون بچگی به بچه هاشون مسئولیت بسپرن تا اونا از همون بچگی مسئولیت پذیر بار بیان.

این کتابو باید بریم بدیم به بچه ها. که بچه ها بدونن حاج قاسم چطوری حاج قاسم شد. از چوپانی و خدمت به پدر و مادر به خدمت به کشور و اسلام رسید. که بچه بدونه خدا وقتی یک نفرو در چشم مردم بزرگ میکنه اون فرد خودش چیکارا کرده بود، چه زمینه هایی رو فراهم کرده بود که به اینجا رسیده.

بریده کتاب
دشمن همیشه خوب می‌دانست
این سمت‌ها جایی برایش نیست
فهمیده بود این را که از این پس
جایی که قاسم هست جایش نیست

کتابو والدین برای بچه هاشون بخرن و بدن بخونن. تصویر های تو کتاب هم خیلی جذابه و توجه هارو به خودش جلب میکنه.

کتاب کوچک مرد
کتاب کوچک مرد

این پست را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشته‌ام.


حاج قاسمپدر مادرچالش مرور نویسی فراکتابفراکتابشهید
عاشق کتاب خوندن و هدیه گرفتن آیدی کانال در تلگرام @kakaooeet
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید