《هو العزیز》
سلام، چطورید؟ خوب و خوش و زردید؟??
چیزی که اولین بار من رو به ویرگول آورد چالش کتابخوانی ۱۴۰۰ طاقچه بود، چیزی که حالا هم من رو به ویرگول برگردونده همین چالشه؛ فیلا احتمالا برای ۳ماه. ماه اول: خوندن کتابی که برنده شدن رو بلده.
کتاب یک عاشقانهی جالبه؛ ماجرای پسری کرهای_آمریکایی که به دختری جامائیکایی علاقمند میشه.
ناتاشا همون روز قراره از آمریکا اخراج بشه و دنیل قرار مصاحبه برای دانشگاه داره؛ این دو نفر که انگار دست سرنوشت سر راه هم گذاشتتشون قرار میزارن یک تست روانشناسی_علمی رو امتحان کنند که ادعا میکنه آدمها رو عاشق هم میکنه.
ایدهی جالبی داشت و خوب هم اجرا شده بود اما بخش عاشقانش به من حس فانتزی بودن میداد. آدمها معمولا توی دنیای واقعی در مورد رنگ چشمها و مدل موهای هم توصیفات شعرانه نمیگن، به همهی اجزای صورت و افکار و رفتارتون دقت نمیکنند و در یک روز عشقی اینقدر عمیق بین افراد شکل نمیگیره. (حداقل نظر من اینه)
جدای از بخش عاشقانهی کتاب، من مجذوب لحن و سبک خاص نیکولا یون شدم.
همه چیز همه چیز کتاب دیگهی همین نویسندست که من خیلی دوستش دارم و ناتاشا انگار مدی بود اما در یک دنیای موازی. دنیایی که درش هنوز شیفتهی علم و جزئیاته اما حالا بیشتر از کتاب، موسیقی رو دوست داره، بیماری خاصی نداره اما مهاجر غیر قانونیه و...
لحن و جزئیات مشابهشون خیلی به دل من نشست و البته فصلهای کوتاهی که حالت علمی داشتن؛ مثلا راجع به تکامل چشمها، فرایند هورمونی عشق و...
اگر قلم بکمن رو دوست دارید، نیکولا یون رو هم امتحان کنید.
نیکولا یون هم مثل بکمن عاشق شخصیتهاشه، حتی دوست نداشتنیتریتشون. به شما راجع به گذشته و حال و آیندشون میگه و شما همهی اونها رو خواهید شناخت و تا حدی دوستشون خواهید داشت حتی اگر خطاکار باشند. نمیگم حتما اما احتمالا اگر قلم بکمن رو دوست دارید از نیکولا یون هم خوشتون میاد.
بخشهایی که نویسنده از تفاوتهای فرهنگی و رفتارهای نژادپرستانهی اطرافیان نسبت به یک زوج آفریقایی_کرهای میگفت خیلی ملموس بودن. اینکه موقع خوندنشون یادم میومد خود نویسنده آفریقایی و همسرشون کرهای هستن و این نوشتهها احتمالا براساس تجربههای واقعی نوشته شدن تلخ بود برام.
دکتر شو، برو دانشگاه خوب، هنر رو هم کنارش ادامه بده. اگر فکر کردید این تفکر فقط بین خانوادههای ایرانی رواج داره سخت در اشتباهید.
قبلا یک پست راجع به همه چیز همه چیز برای چالش قبلی طاقچه نوشتم، از اونجایی که این کتابها از یک نویسندن و شباهت زیادی دارند، پیشنهاد میکنم بهش سر بزنید.
جلد اصلی که جلد نشر نون هم از روش اقتباس شده از این طراحیهای با نخ و میخه. از همونایی که با تکنیکی خاص نخ رو دور میخهای ثابت روی یک سطح میپیچند تا طرحی معنادار تشکیل بشه. میخها نماد شخصیتها و نخها استعارهای از روابطشونه، روابطی که آدمها رو به هم متصل کرده.
میتونید کتاب رو از اینجا دریافت کنید.?
شما چه خبر؟ چی میخونید این روزا؟
۸تیر ۱۴۰۲??