انگلیسیها پس از امضای قراردادِ نفتی با مظفرالدین شاه و سپس با رضاشاه، شریان اقتصادی ایران را زیر تیغ گرفته و بر منابع مالی ایران مسلط شدند؛ نفتی که میبردند و حق و حقوقی که به دولت ایران نمیپرداختند.
پس از سقوط رضاشاه، نمایندگان مجلس زمزمهی ملی شدن نفت را به راه انداختند تا بالاخره در اسفندماه سال ۱۳۲۹، مجلس شورای ملی، قانون ملی شدن صنعت نفت را به تصویب رساند. سال بعد دکتر مصدق، منصب نخستوزیری را به دست گرفت تا قانون فوق را اجرا و دست انگلیسیها را از نفتِ کشور کوتاه کند. دولت انگلیس به مخالفت جدی برخاست و کار به درگیری سیاسی کشید. اینجا بود که آمریکاییها به عنوان قدرت جدید جهانی وارد نزاع ایران و انگلیس شده تا به قول خودشان میان طرفین وساطت کنند.
دکتر مصدق، پیشنهاد آمریکا برای وساطت را پذیرفت و با آغوش باز به استقبال آنها رفت. مذاکرات سه جانبه میان دولتهای ایران، انگلیس و آمریکا آغاز شد. دولت ایران میگفت تمام سود نفت متعلق به خودمان است؛ انگلیسیها میگفتند نهایتا باید سود نفتی را نصف کنیم.
سال ۱۳۳۱، محمدرضاشاه پس از بروز اختلاف با دکتر مصدق، شخصی دیگر را به نخستوزیری گمارد. پس از آن آیتالله کاشانی بیانیهای صادر کرد؛ نخست وزیر جدید را «عامل انگلیسیها» دانست و مردم را دعوتِ به قیام کرد. سیام تیرماه ملت بهپا خاست و یکصدا بازگشت مصدق را از شاه خواستار شد. تهران مملو از جمعیت گشت و مردمِ کفنپوش از دیگر شهرها به سوی تهران روانه شدند. نهایتا شاه کوتاه آمد؛ مصدق به نخستوزیری بازگشت و ادامهی مذاکرات به جریان افتاد.
آمریکاییها صریحا میگفتند اگر ایران نفت خود را ملی کند؛ کشورهای دیگر نیز در پیِ ملیسازیِ نفتِ خود، دست به اعتراض میگذارند. مصدق اما استوار و محکم بر سر مواضع ملی ایستاده بود و حتی یک قدم عقبنشینی نمیکرد.
نهایتا دو دولت آمریکا و انگلیس به این جمعبندی رسیدند که مصدق سازشپذیر نیست و باید سرنگون شود. محمدرضاشاه با دستور آمریکاییها، مصدق را از نخستوزیری عزل و زاهدی را به نخست وزیری منصوب کرد. همزمان از تهران خارج شده تا از گزند حوادث احتمالی در امان باشد. نیروهای نظامیِ زاهدی، ۲۴ مرداد، شبهنگام برای بازداشت مصدق اقدام کردند ولی خودشان توسط محافظین مصدق بازداشت شدند و کودتا شکست خورد.
با شکست کودتا، محمدرضا به بغداد فرار کرد. مردم به خیابان ریخته و برکناریِ محمدرضا از پادشاهی را خواستار شدند. با این وجود دکتر مصدق هرگونه تظاهرات را ممنوع کرده و برای حفظ آرامش کشور، مردم را به ماندن در خانهها فراخواند. مردم نیز به خانه برگشتند.
از ۲۸ مرداد اما اوضاع تغییر کرد؛ به تدریج عدهای به خیابانها آمدند، به نفع شاه شعار داده و نزدیک ظهر ادارات دولتی را اشغال کردند. نظامیان نیز کمکم به نفع طرفداران شاه وارد عمل شده و نهایتا ظهر همان روز طرفداران شاه رادیو را به دست گرفته و سقوط مصدق را اعلام کردند. طرفداران شاه بعد از ظهر، خانهی مصدق را محاصره کرده و دست به تیراندازی زدند. مصدق نیز از پشت بام فرار کرده و مخفی شد. کودتاچیان خانهی مصدق را به آتش کشیده و غارت کردند و سرانجام فردای آن روز، مصدق خود را به نیروهای طرفدار شاه تسلیم ساخت.
بدین ترتیب دومین قیام مردم ایران برای بریدن پای خارجیها از کشور به شکست انجامید و برای ۲۵ سال بعد، آمریکاییها بر کلیهی امور ایران مسلط شدند.
منبع مطالعاتی؛ کتاب خواب آشفتهی نفت
اثر دکتر محمدعلی موحد
منبع نوشته:
http://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11