امروز روز آخر رمضان 1445 است
دقیقا یک ماه است امور روتین زندگی ام و خیلی از دل مشغولی هایم را کنار گذاشته ام
روزه گرفتم
نماز خواندم
صله رحم کردم
به مسجد رفتم برای نماز قبل از افطار و جزء خوانی قرآن
تقریبا هر شب تمام سحر تا نیم ساعت پس از اذان صبح بیدار بودم و هر شب برنامه وقت سحر را از شبکه افق دیدم، تمام بیانات آقای طباخیان و غلامی که اولی از علی علیه السلام و اصحابش و دومی از تواضع، تکبر و توبه سخن گفتند شنیدم و آموختم.
برای اولین بار در عمرم از 23 اسفند تا 13 فروردین بدون موبایل زندگی کردم، به این خاطر حتی جواب تماس ها و پیامک های تبریک عید دوستان و همکاران را نتوانستم بدهم چون گوشی ای نداشتم
تفکر کردم
و فهمیدم چرایی این حدیث را که
یک ساعت تفکر افضل از هفتاد سال عبادت بدون تفکر است
چون
یک ساعت فکر کردن به اندازه هفتاد سال عبادت کردن سخت است
برای همین اکثر آدم ها فکر نمی کنند
سوالم این بود
در این دنیا چه خبر است؟
از پس این سوال صدها سوال دیگر پیش آمد
اما
مهمترینش این است
رسالت من چیست؟ در این دنیا من چه کاره ام؟
پاسخ های بسیار زیادی برایم خودم به دست آورده ام
اما در نهایت فهمیدم باید آدم حزبی بشوم
چرا؟
چون در این عالم هر حزبی، نظام مختص به خودش را دارد و نظام حزب های مختلف آدم ها را مدیریت و کنترل می کند و هیچ آدمی بدون آنکه در در یک نظام خاص باشد لحظه ای امکان ادامه حیات ندارد و رسالت و کار و بار آدمها بسته به چگونگی قرار گیریشان در این نظام ها است.
آدم های بی تفاوت و باری به هر جهت، آدم هایی هستند که نمی دانند چه می کنند
برای همین به راحتی می روند داخل نظامات تشکیل شده توسط آدمهای حزبی و برای آنها کار می کنند
چه دوست داشته باشند چه نه در آن نظام رشد می کنند، زندگی می کنند و آخر هم می میرند
این وسط هم خوشند به لذت های حداقلی
اصلا نمی توانند فرای برخی مسائل را آرزو کنند
چون درکش نمی کنند
بهشتشان می شود آنجایی که صرفا لذت و سود بهشان بدهد
فقط و فقط برای خودشان
اصلا هم اهمیتی ندارد کیفیت این لذت و سود چگونه و به چه کیفیتی باشد
فقط
باشد، حتی حداقلی اش
حتی کثیفش
حتی آنی که بقیه را به سختی بیاندازد.
فهمیدم که پس باید آدم حزبی بشوم
تا دلت بخواهد در این دنیا حزب وجود دارد اما یک حزبی هست که بهش می گویند
حزب
الله
فهمیدم قدم اول حزب اللهی شدن
نه گفتن شهادتین است
نه خواندن نماز
نه گرفتن روزه
نه ...
قدم اولش عوض کردن سبک زندگی ات به همان سبک زندگی ای است که حزب می خواهد
فرهنگ ضد حزب الله روز اول با فیلم و سریال و لباس وارد خانه اهل حزب الله نشد
با پزشکی وارد شد
با طب
مدتی می اندیشیدم کرونا چه بود و چه شد؟
دلیل این همه بیماری مهلک و کشنده چیست؟
چرا آدم ها سالم نیستند؟
چرا آدم ها هر روز روانی تر و دیوانه تر از دیروز می شوند؟
چرا مفاهیم با ارزش همچون حیا تحلیل می رود و انواع فساد با شتاب رشد می کند؟
مگر این مردم عقل ندارند؟
یعنی واقعا نمی فهمند؟
یافتم
این مردم حل شده در نظام طبی ای هستند که به جای سالم ماندن مریضشان می کند
هالیوودی اش این است
آدم ها در نظام طبی غرب، زامبی می شوند
چرا؟
چون آدم های حزبی خواسته اند
البته نه حزب اللهی ها
حزب الشیطانی ها
شاید عده ای مسخره ام کنند و بگویند این حرفها چیست
اما
اعتقاد پیروان شیطان به او
از اعتقاد انبوهی از مسلمان ها به الله قویتر است
و این وعده شیطان است
که تمام نسل بشر را نابود خواهد کرد مگر آنها که مخلص باشند.
به فرزندم پیش از آنکه احکام عبادات را بیاموزم
احکام طعام ها را خواهم آموخت
همه انواعش را
خوردنی ها، دیدنی ها، شنیدنی ها، بوییدنی ها، انس گرفتنی ها، پندار ها ...
آدمی که حواسش به طعامش باشد
عابد پرهیزکاری هم، خواهد شد
حتی اگر در قلب طاغوت مجبور به زندگی باشد.
در این ماه رمضان افزون بر همه کارهایی که در بالا گفتم یک کار دیگر هم کردم
در مورد طب قدیم تحقیق کردم
طب ایرانی
طب سنتی
طب اسلامی
هر کدام را برگزینی و بیاموزی قطعا خیلی بهتر از طب جدید رایج به تو کمک می کند
چون طب قدیم دنبال سالم بودن توست
اما طب جدید که اصلا منکر مزایایش نیستم یک برایند کلی دارد که میتوانی آن را با پوست و گوشت و خونت در کف جامعه ی امروز دنیا درک کنی
تا به حال اندیشیده ای که نظام طبی رایج، درمان محور است و به ازای هر بیمار، پزشکان حق الزحمه می گیرند نه به ازای هر سالم
پس سوالم پاسخ می گیرد
آدمها مریض و روانی تر شده اند چون
نظام طبی و سبک زندگی رواج داده شده توسط این نظام بر پایه مریض کردن آدمها استوار است
حتی اگر اعتقادی به الله و شیطان هم نداشته باشید این نکته مشهود است.
خدایا
توفیق برپایی طب اسلام را در زندگی خودم و اطرافیانم به من عطا بفرما
باشد که مسلمان شوم و بتوانم در جرگه حزب الله درآیم.
گفت: پروردگارا! به سبب اینکه مرا گمراه نمودی، من هم یقیناً [همه کارهای زشت را] در زمین برای آنان می آرایم [تا ارتکاب زشتی ها برای آنان آسان شود] و مسلماً همه را گمراه می کنم. (۳۹)
إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿٤٠﴾
مگر [آن] بندگانت را که خالص شدگانِ [از هر نوع آلودگی ظاهری و باطنی] اند. (۴۰)