ویرگول
ورودثبت نام
فرشاد :)
فرشاد :)بشكست اگر دل من به فداي چشم مستت / سر خم مي سلامت شكند اگر سبوئی
فرشاد :)
فرشاد :)
خواندن ۱ دقیقه·۱۰ ماه پیش

من عاشق چشمت شدم، نه عقل بود و نه دلی

وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید

وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید

وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید

وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید

من عاشق چشمت شدم، نه عقل بود و نه دلی

چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی

یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود

آندم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود

وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد

آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد

من بودم و چشمان تو ، نه آتشی و نه گِلی

چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی

من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر

چیزی از آن سوی یقین شاید کمی هم پیش تر

آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود

دیگر فقط تصویر من در مردمکهای تو بود

//افشین یداللهی//


نیمه شعبان
۹
۳
فرشاد :)
فرشاد :)
بشكست اگر دل من به فداي چشم مستت / سر خم مي سلامت شكند اگر سبوئی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید