در این مطلب نمیخوایم درباره نکات پایهای تولید محتوا صحبت کنیم. هدف افزایش توانایی موثر نویسی هستی. فرض بر اینه که خواننده نکات اولیه درست نوشتن و خوب نوشتن رو میدونه. بنابراین میخوایم نکاتی رو توضیح بدیم تا بتونیم با استفاده از تکنیکهای ان ال پی (علم برنامهریزی عصبی - کلامی) موثر بنویسیم. قبل از اینکه وارد اصل موضوع بشیم، برای اینکه به دیدگاه مشترکی با مخاطب برسیم، درباره درست نوشتن و خوب نوشتن توضیح میدیم. اگه فکر میکنید نیاز ندارید در این رابطه بخونید، میتونید مطلب رو از عنوان دوم شروع کنید.
منظور از درست نوشتن، اینه که بتونیم به ساختار محتوا (فرم محتوا) سر و شکل درستی بدیم. منظور نکاتی مثل جملهبندی درست و رعایت طول مناسب برای پاراگرافها و تنظیم متن، متناسب با رسانهی منتشر کننده مطلب و امثالهم هست. وقتی درست بنویسیم، ساختار نوشته مشکلی نداره اما ممکنه محتوای جالبی نداشته باشیم. یعنی ظرف محتوای ما خوب هست اما ممکنه مظروف (محتوای) مناسبی نداشته باشیم.
برای خوب نوشتن باید فراتر از فرم بریم و به محتوا توجه کنیم. یعنی مخاطب رو به خوبی بشناسیم و نیازهای مخاطب رو درک کنیم. باید پرسونای مخاطب رو کشف کنیم تا بتونیم محتوای مناسب براش تولید کنیم. با خوب نوشتن خیلی از اهدافی که از تولید محتوا داریم برآورده میشه. در واقع بیشتر محتواهایی که دارن به قول معروف جواب میدن، محتواهای خوب هستن. اما هدف ما موثر نویسی هست.
منظور از موثر نویسی اینه که به احساسات مخاطب نفوذ کنیم. یعنی با نوشتهی خودمون بتونیم احساسی که میخوایم درون مخاطب ایجاد کنیم. اگه بتونیم این کار رو بکنیم، خیلی سریعتر به هدفمون میرسیم. این هدف میتونه افزایش فروش باشه، میتونه گرفتن اطلاعات کاربر باشه، میتونه گرفتن لایک یا فالو یا هر چیز دیگهای باشه.
بنابراین برای موثر نویسی باید بتونیم روی احساسات مخاطب اثر بذاریم. اما چطور میتونیم این کار رو بکنیم؟ بعضی معتقد هستن که این دیگه هنر تولید کننده محتوا یا نویسنده هست. بعضی هم اعتقاد دارند این کار با تجربه و البته گرفتن بازخورد از محتوای تولید شده بدست میاد.
بله هم هنر نویسنده، هم تجربه و هم بازخورد گرفتن میتونه به موثر نویسی کمک کنه. اما اگه بتونیم اصول و قواعدی برای موثر نویسی پیدا کنیم، میتونیم خیلی سریعتر و راحتتر مرزهای موثر نویسی رو فتح کنیم. اصول و قواعدی که به ما برای موثر نویسی کمک میکنه تکنیکها و مفاهیم ان ال پی (علم برنامه ریزی عصبی - کلامی) هست.
وقتی که مخاطب نوشته شما رو میخونه کدوم بخش از حواسش درگیر میشه؟ احتمالا جواب اکثر افراد، بینایی هست. البته این جواب به خاطر درکی هست که اکثر افراد از حواس پنجگانه دارن. اگه شما فقط بینایی مخاطب رو درگیر کنید نمیتونید به مرزهای موثر نویسی نزدیک بشید. ان ال پی به ما یاد میده چطور میشه تو نوشته تمام حواس مخاطب رو درگیر کرد.
از دید ان ال پی هر انسان از طریق ۳ کانال دیداری، شنیداری، لمسی (حسی) که ترکیب لامسه، بویایی و چشایی هست، با دنیا ارتباط برقرار میکنه. میتونید اطلاعات بیشتر درباره کانالهای ترجیحی رو در این نوشته بدست بیارید: «کانال ترجیحی چیست؟ چطور با استفاده از آن میتوان به ارتباط موثر رسید؟»
برای موثر نویسی باید از طریق نوشته، این ۳ کانال ترجیحی رو درگیر کنیم. اما چطور؟ برای رسیدن به جواب این سوال، دوباره سوالی که چند خط بالاتر مطرح شد رو میپرسم و جواب درستش رو توضیح میدم. وقتی که مخاطب نوشته شما رو میخونه کدوم بخش از حواسش درگیر میشه؟ جواب درست اینه: تمام حواسش.
وقتی یک نفر داره مطلبی رو میخونه، همزمان صدای خوندن خودش رو توی سرش میشنوه. شما با نوشته خودتون براش تصویر میسازید و مخاطب این تصویر رو میبینه. کار به همین جا ختم نمیشه. حتی مخاطب فضایی رو که شما براش درست کردید رو حس میکنه. در واقع به طور خودکار تمام حواس ما موقع مطالعه آماده درگیر شدن هست. فقط متن شما باید این پتانسیل رو داشته باشه که تمام حواس رو به خوبی درگیر کنه.
برای موثر نویسی باید تجربیات حسی خودمون رو به خوبی انتقال بدیم. این کار رو تو ۳ مرحله میتونیم انجام بدیم.
تصاویر مربوط به نوشته خودتون رو تو ذهنتون تداعی کنید. مثلا اگه دارید درباره حفاظت از محیط زیست مینویسید، یک فضای سبز رو که با زباله چهره بدی پیدا کرده رو تصور کنید. سعی کنید تصور شما شامل جزییات باشه. جزییاتی مثل رنگ و نور و... . سعی کنید تصویر رو از نزدیک توی ذهنتون ببینید.
دلیل این نوع تصور کردن به موضوع ساب مدالیتهها در ان ال پی مربوط میشه. چون نمیخوایم این بحث خیلی در ابعاد ان ال پی تخصصی بشه درباره ساب مدالیتهها توضیح زیاد نمیدیم اما میتونید اینجا درباره ساب مدالیتهها اطلاعات بیشتری بدست بیارید: «مدالیته و ساب مدالیته چیست؟ و چگونه درک ما از جهان هستی را میسازند؟»
صداهای مربوط به موضوعی که میشنوید رو تداعی کنید. باز هم مثل تصویری که تداعی کردید، سعی کنید صداها رو با جزییات تداعی کنید. صداها باید نزدیک و واضح باشن.
سعی کنید حسی که موضوع به خودتون میده رو به خوبی تداعی کنید. شاید شنیده باشید که بعضی از نویسندهها موقعی که مرگ قهرمان داستان رو مینویسن اشک میریزن. این دقیقا به خاطر تداعی حس موجود در موضوع هست. اگه میخوایم موثر بنویسیم باید ما هم اینکار رو انجام بدیم.
مثلا اگر درباره نجوم و رصد ستارهها مطلب مینویسید، حسی که شب، موقع رصد دارید رو تداعی کنید. سردی هوا، باد خنکی که میوزه، حس هیجان، انتظار و لذتی که از رصد بهتون دست میده رو تداعی کنید. البته نباید تمام مواردی که تداعی کردید رو داخل متن منعکس کنید. بلکه تداعی این موارد روی نوشته شما اثر میذاره. همین اثر هست که به مخاطب منتقل میشه و تمام حواس اون رو درگیر میکنه.
شاید شنیده باشید که اصغر فرهادی برای خیلی فیلمهایی که ساخته ۲ تا فیلم نامه نوشته. یکی از فیلمنامهها ساخته نمیشه. چون فقط پس زمینه شخصیت کاراکترهای فیلم هست. بازیگران باید فیلمنامه دوم رو هم بازی کنن. با این کار تصویر و احساس واقعی نسبت به نقشی که دارن بازی میکنن و همینطور نقش مقابل بدست میارن. بازی فیلمنامه دوم قبل از فیلم برداری فیلم، باعث میشه تمام کانالهای ترجیحی بازیگران درباره نقش خودشون و نقش مقابل درگیر بشه.
وقتی ما از ضرب المثل استفاده میکنیم، عملا به سرعت تمام کانالهای ترجیحی مخاطب رو درگیر میکنیم. چون ضرب المثلها عباراتی هستند که در یک جامعه مفهوم یکسانی رو منتقل میکنن. اکثر افراد یک جامعه روی مفهوم یک ضرب المثل توافق دارن. بنابراین تصویر و حس مشابهی نسبت به یک ضرب المثل دارن. بنابراین وقتی چیزی رو که میخوایم توضیح بدیم، در غالب یک ضرب المثل بریزیم، خیلی سریع به هدفمون میرسیم.
اینها نکاتی از ان ال پی هست که میشه ازشون برای موثر نویسی استفاده کرد. البته رسیدن به مهارت در استفاده از این نکات نیاز به تمرین داره. اما همونطور که گفتم، با شناخت چهارچوبها و اصول، راحتتر و سریعتر میشه به هدف رسید. امیدوارم با رعایت این اصول بتونیم موثر بنویسیم.