رابرت دیلتز یکی از نویسندگان و محققان حوزه علم ان ال پی، الگوی ساده و جالبی در زمینه تغییرات شخصی، یادگیری و ارتباط نشان داد که این الگو از یک سلسله مراتب یا سطح های مختلف تشکیل شده که همگی در کنار هم قرار میگیرند. این الگو چهارچوبی را برای سازمان دادن و جمعآوری اطلاعات فراهم میکند که به کمک آن میتوانید برای ایجاد تغییر مورد نظر خود بهترین روش را بیابید، این روش هرم عصبی منطقی دیلتز نام دارد.
شما با استفاده از این روش میتوانید تمام جزئیات درونی خودتان که سالها با آن زندگی میکردید و این توانایی را نداشتهاند که شما را به موفقیت برساند را تغییر دهید. علاوه بر آن میتوانید تمام نظام وجودی خود را تغییر دهید و تحولی متناسب با زندگی و هدفی که در سر دارید ایجاد کنید.
رابرت دیلتز ۶ سطح را معرفی میکند که در زندگی ما بسیار اثرگذار میباشند و این عنوان را مطرح میکند که تغییر میتواند در یک سطح از شش سطح و یا بیشتر ایجاد شود و زمانی که ما قصد داریم درباره آن سطح بیاموزیم و تغییر دهیم ممکن است چندین سطح مرتبط یا غیر مرتبط تغییر پیدا کند. سطوح منطقی راهی برای شناخت یا مشخص کردن اساس ساختار و فکر کردن دربارهی عقاید، حوادث، ارتباطات و تشکیلات است. بنابراین آگاهی از این سطوح، اطلاعاتی دقیق به ما میدهد که ما در کجا باید تغییر کنیم. وقتی که سطح مشکلدار مشخص شد، در یک سطح بالاتر از آن تغییر ایجاد میکنیم تا نتیجه مناسب ایجاد شود چون این سطوح بر روی همدیگر تاثیرگذار هستند. این هرم منطقی از عناوین زیر شکل گرفتهاند.
این سطوح مانند آبشاری هستند از بالا به سمت پایین سرازیر میشوند و به این معناست که تمامی سطوح باید با یکدیگر هماهنگ باشند. زمانی که این سطوح همراستا با هم نباشند باعث ایجاد ناهماهنگی و بروز مشکلات در فرد میشود. تغییر فردی زمانی پیش میآید که این سطوح را درک کرده باشیم و با درک این سطوح و نحوه تاثیر آنها بر خودمان، آنچه را میخواهیم تغییر دهیم. میپردازیم به سطوحهایی که رابرت دیلتز در هرم عصبی منطقی عنوان کرده است. برای درک ارتباط این سطوحها از انتها به ابتدا خواهیم پرداخت.
هر کار، عمل و عکسالعملی که در فرد صورت میگیرد در یک مکان مشخص و در ارتباط با اشخاص دیگر بهوجود میآید. به این معنا که سطح در رابطه با موقعیت، مکان و اشخاص است. مانند تجهیزات، محیط اطراف، و موقعیت مکانی.
هنگامی که در موقعیت مکانی قرار میگیریم یکسری اعمالهای ویژهای را دنبال میکنیم که میتواند آگاهانه و یا غیرآگاهانه باشد. مانند رفتار، گفتار، حرکات بدن، آداب و هر چیزی که حالت ما را تغییر دهد. این حالتها تبدیل به رفتار میشود.
مهارتها،دانش و خط مشهایی که رفتار افراد را در محیط مشخص میکنند و در زندگی از آن استفاده میکنیم.
به نقطه نظر هایی که آنها را درست تلقی میکنیم و باعث میشود که موضوعی را مهم یا غیرمهم بدانیم و در اعمال و رفتار روزانه خود به دلیل اطمینان از آنها استفاده می کنیم را باور میگویند. ارزشها و باورهای آگاهانه یا ناخودآگاه ما، مسیر زندگی ما را جهت میدهند. هنگامی که استعدادها و تواناییها با باورها و ارزشها همسو باشند میتوانیم بیشترین استفاده را از آنها داشته باشیم.
ارزشها و باورها در واقع محرکهایی هستند که نوع تفکر و درک ما را نسبت به مسائل تعیین میکنند. این باورها و ارزش ها میتوانند در برخی موارد آزادی عمل بدهند و در برخی موارد هم ایجاد محدودیت کنند.
هویت یعنی اینکه شما چه کسی هستید و یا احساسی که نسبت به خودتان دارید چیست. رسالت و نگرش ما در زندگی در این سطح قرار گرفته است.
این سطح عمیقترین سطح هرم میباشد که نفوذ زیادی روی سطوح دیگر دارد. با تقویت و عمیق کردن این سطح میتوانیم بر سطوح دیگر تاثیر بگذاریم. این سطح، سطح معنوی زندگی ما را شکل میدهد و به دلیل وجودی ما اشاره میکند. یکی از راهها برای شناسایی خود و مشخص کردن سطوح استفاده از یکسری سوالهای ساده میباشد.
منبع: هرم عصبی منطقی رابرت دیلتز و رعایت تمام قوانین آن