پیامبران و پادشاهان
پیامبران و پادشاهان
خواندن ۶ دقیقه·۵ ماه پیش

داستان زعفر جنی در روز عاشورا

نام زعفر جنی که با عنوان پادشاه جنیان ازو یاد شده با واقعه کربلا، روز عاشورا، محرم و شهادت امام حسین (ع) گره خورده، اما جعفر جنی در داستان حضرت علی نیز حضور دارد، داستان زندگی زعفر جنی !

زعفر جنی واقعه عاشورا
زعفر جنی واقعه عاشورا

با ظهور دین اسلام و آغاز رسالت پیامبر، علاوه بر انسانها، جمعیت بسیاری از جنیان نیز به اسلام گرویدند و در زمره مسلمین قرار گرفتند، طبق روایات اسلامی یکی از این جنیان که مسلمان شد زعفر جنی بوده است!

زعفر پادشاه جنیان و مهتر اجنه مسلمان و شیعه واقعی حضرت علی بود. زعفر جنی حاضر بود جانش را در راه اهل بیت فدا کند، ولی او از ابتدا مسلمان زاده نبود، بلکه در ایام جوانی بعد از کشته شدن پدرش در نبرد با حیدر کرار، بدست حضرت علی مسلمان شد.

زعفر جنی پادشاه جنیان

زعفر جنی در بئر العلم بساط شادی و مجلس دامادی داشت، سلاطین جن را دعوت کرده و بر سر تخت در کمال سرور نشسته بود که ناگاه متوجه شد صدای گریه می آید.

صاحبان صدا که در کمال حُزن میگریستند، دو جن بودند. زعفر گفت: این چه وقت گریه و زاری است؟ شما چرا در هنگام سرور و شادی من گریه می کنید؟

👈 ویدیو : زعفر جنی - واقعه کربلا - روز عاشورا

گفتند: ای امیر! به طور اتفاقی، عبور ما به رود فرات و کربلا افتاد که در آنجا مشاهده کردیم لشگری بی حد و بی عدد، آماده کشتار و قتال و خونریزی اند،

برای آگاه شدن بیشتر نزدیک آن لشکر شدیم و دیدیم در میان معرکه و میدان، حسین بن علی (ع) پسر آن بزرگواری که ما را مسلمان کرده، یکه و تنها ایستاده و بسیاری از یاران وی کشته شده اند.

و اعوان و انصار وی بسیار اندکند و خود آن بزرگوار نیز غریبانه تکیه بر نیزه بیکسی داده بود و دَم به دَم نظر به اطراف می نمود و پی در پی می فرمود:

آیا کسی هست به فریاد آل محمد برسد و حمایت شان کند؟ آیا کسی هست که ذریه فاطمه (س) را پناه دهد؟

امام حسین واقعه کربلا
امام حسین واقعه کربلا

ای امیر! شنیدیم که اهل بیت امام حسین، میان خیمه ها صدا به العطش! العطش! بلند داشته اند و چون این واقعه را دیدیم فوری خودمان را رسانیدیم تا تو را خبر کنیم که اگر ادعای مسلمانی می کنی باید در برابر کافران از پسر پیامبر دفاع کنی که نامسلمانان میخواهند نور چشمان امیرمومنان حضرت علی (ع) را بکشند.

زعفر جنی تا این سخن را شنید، تاج پاشاهی را بر زمین زد، لباس دامادی خود را پاره نمود، طوایف جن را با سلاح های آتشین برداشت و از بئرالعلم به سوی کربلا حرکت کرد.

زعفر جنی در روز عاشورا

زعفر جنی نقل کرده: وقتی وارد سرزمین کربلا شدم، دیدم از چهار فرسخ تا چهار فرسخ، لشکریان یزید، امام حسین و اهل بیت و اندک یارانش را محاصره کرده اند.

همچنین دیدم که فوج عظیم ملائکه که به شمارش نمی آمدند، پَر در پَر ایستاده اند. در یک سمت، منصور ملک با سپاهی از ملائکه و در یک طرف میکائیل با سپاهی از ملائکه، در طرف دیگر اسرافیل با گروه عظیمی از ملائکه،

ملائکه و فرشتگان در عاشورا
ملائکه و فرشتگان در عاشورا

همچنین ملک الرّیاح و ملک البحار و ملک الجبال و ملک دوزخ و ملک النار و ملک العذاب با سپاهیان خود منتظر اجازه و فرمانند. ارواح صد و بیست و چهار هزار پیامبر از حضرت آدم تا حضرت خاتم هم صف کشیده اند.

حضرت محمد آغوش گشوده و می فرماید: فرزندم شتاب کن که ما بسیار مشتاق تو هستیم.

شهادت امام حسین

امام حسین با گوشه چشم به سوی من نگاه کرد، من لشکریان خود را عقب گذاشته و خود را به حضور رساندم، رکاب بوسیدم و به امام حسین سلام عرض کردم،

حضرت جواب سلام مرا داد و فرمود: زعفر کجا بودی؟

حسین ابن علی
حسین ابن علی

عرض کردم قربانت گردم، مجلس دامادی ام بود. از این واقعه آگاه نبودم، خبر بیکسی و غریبی شما را که شنیدم با سی و شش هزار جن آمده تا یاری شما نمایم.

امام حسین فرمود: وفای شما جنیان از آدمی بیشتر است. خدا و رسول او از تو راضی باشند، خدمت تو را خداوند قبول نموده، لازم به زحمت تو نیست. عرض کردم قربانت شوم چرا اجازه نمی دهی با آنان بجنگیم؟

اباعبدالله فرمود: شما آن ها را میبینید ولی آن ها شما را نمی بینند و این از جوانمردی به دور است.

زعفر گفت: آقاجان! ما هم به صورت انسان ظاهر می شویم، اگر هم کشته شویم، در راه خدا شهید شده ایم.

حضرت اجازه ندادند و به زعفر فرمودند بجای خودت برگرد.

به امر امام حسین ، مایوسانه برگشتم.

وقتی به محل خود رسیدیم, بساط شادی را جمع کرده و اسباب عزا را برپا کردیم، مادرم به من گفت پسرم چه میکنی؟ کجا رفته بودی که اینچنین ناراحت برگشته ای؟

گفتم مادر ، پسر آن بزرگواری که ما را مسلمان کرد، اینک در کربلا یکه و تنها در مقابل لشگری از کفر است، رفتم دشمنان او را نابود کنم اما امام حسین اجازه نداد،

و چون اطاعت امر امام واجب است بناچار بازگشتم.

روز عاشورا
روز عاشورا

مادرم وقتی این سخنان را شنید بر سر و صورت خود زد و گفت : ای فرزندم زعفر! تو را عاق میکنم، من فردای قیامت در جواب مادرش حضرت فاطمه زهرا چه بگویم؟

زعفر گفت: مادر! بسیار آرزو داشتم تا جانم را فدای امام حسین کنم, ولی ایشان اجازه نفرمود،

مادرم گفت بیا برویم من همراهت می آیم و از امام اجازه جهاد میگیرم!

مادر زعفر جلو و زعفر جنی و لشگر اجنه از پشت سرش، دوباره به سوی کربلا راهی شدند. هنگاهی که به کربلا رسیدند.

زعفر میگوید: از لشگریان کفار، صدای تکبیر شنیدیم و چون نگاه کردیم دیدیم که سر امام حسین، بر بالای نیزه است و دود و آتش از خیمه های اهل بیت بلند است.


مادرم خدمت امام سجاد رسیده اجازه خواست تا با دشمنان بجنگد ولی آن حضرت نیز اجازه نداد و فرمود: 

با کاروان اسیران تا مقصد همراه باشید و در تاریکی شب اطفال ما را مواظبت کنید تا از بالای شتران بر زمین نخورند، جنیان اطاعت کردند و تا رسیدن اسرا به شام با کاروان بودند تا اینکه امام سجاد جنیان را مرخص فرمود.

پادشاه جنیان مسلمان، زعفر جنی، آن یار وفادار و محب اهل بیت نزدیک به ۳۰ سال قبل، فوت کرد و به دیدار حضرت دوست شتافت و بعد از زعفر جنی، پسر او (سعفر جنی) جانشین زعفر و پادشاه جنیان گشت.

در بسیاری از کشورهای مسلمان برای زعفر جنی مجلس ختم برپا کردند .

تا بال به بال عشق بستی ، تا هست جهان تو نیز هستی



سوالات متداول
زعفر جنی کیست؟
زعفر جنی به باور برخی شیعیان، پادشاه جنیان مسلمان بود و در واقعه کربلا با سپاهش به کمک امام حسین شتافت، اما امام حسین کمک او را نپذیرفت.
آیا زعفر جنی واقعیت دارد؟
داستان زعفر جنی و حضور او در کربلا از مطالب چالش‌برانگیز تاریخ عاشورا است که در منابع معتبر شیعی اثری از آن یافت نمی‌شود. ملاحسین واعظ کاشفی در کتاب روضة الشهدا داستانی مفصل درباره او نقل می‌کند و در مقابل، مرتضی مطهری آن را از تحریفات عاشورا دانسته و ناشی از داستان‌پردازی کاشفی می‌داند.

👇 ویدیو های ما از واقعه کربلا و امام حسین (ع) 👇
https://www.youtube.com/playlist?list=PLREnMETNvh-SGN-vqdNnCdR_HZbik_f8x

https://virgool.io/@FarsiBan/%D8%B2%D8%B9%D9%81%D8%B1%D8%AC%D9%86%DB%8C-zskbjbmtiei0



امام حسینجن
[داستان] [زندگینامه] [تاریخ اسلام] https://shorten.tv/history
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید