
_چقدر دیگه وقت دارم؟
+چرا از الان داری گریه میکنی؟ هنوز وقت داری،دقیقا یک ساعت و سیزده دقیقه دیگه وقت داری.
_آره انگار که من میتونم شق القمر کنم تو یک ساعت و سیزده دقیقه
+خب فوقش نمیتونی،چی میشه مگه؟ قرار نیست تو رو بکشه که...
_تو نمی فهمی نه؟ فکر کردی فقط منم؟ هیچ فکر کردی چه حالی میشم از اینکه خودم چیزیم نشه ولی اون نوزده نفر...
+بسه جمع کن خودتو، چیزی نمیشه، اونم عمرا بتونه اینقدر بی رحم باشه.
_چرا،میتونه. از روز اولی که دیدمش مگه جز این کار دیگه ای میکرد؟ همش فشار، همیشه تهدید کاش حداقل می تونستیم برای بار آخر...
+خوبه خودت گفتی هر بیست نفرتون وقتی پا گذاشتید تو این کار میدونستید آخر و عاقبتش چی میشه. از اول باهاتون طی کرده بود،نکرده بود؟ قرار بود همه چیزو تمیز پیش ببرید.
_نمک روی زخمم نپاش،چرا همش میخوای این حس رو بهم بدی که بی عرضه ام؟
+بابا چه زخمی چه کشکی خیلی تو فیلمی تو
_من تو فیلمم؟ دارم بهت میگم اگر تا نیم ساعت دیگه تموم نشه باید تاوان بدم
+میدونستی حرف زدن سرعت عملت رو میاره پایین؟
_آره لعنتی،میدونم.چه مرگته تو؟ استرس دارم،می فهمی؟ به جای تو اگر با یه موز حرف میزدم بیشتر درکم میکرد.
+دوباره بهم میگی که دقیقا اسم باندتون چیه؟
_حرف زدن سرعت عملم رو میاره پایین
+میشه خودت رو لوس نکنی؟ الان وقت این کاراست؟
_داشت...
+چی داشت؟
_روانیم کردی،(داشت)اسم باندمونه... باند چیه منم هی حرفای تو رو تکرار میکنم، (داشت)اسم دوره امونه.
+دوره؟
_آره دیگه دوره ی نویسندگی.
+چی میگی تو؟
_بابا من یه دوره ی نویسندگی به اسم داشت شرکت کردم...
+پس تاوان که میگفتی چی بود؟
_خب اگر تا اخر هر هفته نتونیم یک متن سیصد کلمه ای آماده کنیم بفرستیم جریمه میشیم الان هم دارم خودم رو میکشم که قبل از ساعت دوازده متن رو تمامش کنم
+برای این بود اینقدر ننه من غریبم بازی درآوردی بیشعور؟
_یکم دیگه صحبت کنیم به سیصدتا کلمه میرسه
_کجا رفتی؟
_توروخدا،یکم دیگه حرف بزنیم حله
_نه نیا نیا اوکی شد،بیشتر از سیصدتا کلمه اس الان
+خیلی بیشعوری،بای.