فاطمه سادات
فاطمه سادات
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

حرکت/1


سلام. من جدیدا یه سری تمرین یادگرفتم و برای خودم برای تعیین چشم انداز زندگیم خیلی مفید بود و دلم نیامد بقیه بی بهره بمونن


شمایی که الان دانشجو هستید یا سال های زیادی از عمر خویش را سپری کردید شاید یکم برای انجام این کارا دیر باشه ولی ماهی هروقت از اب بگیری تازه است.


تمرین اول اینه: بشینید و ۲۰ تا ارزش هاتون رو به ترتیب بنویسید و از اونا ده تا شو انتخاب کنید و از اون ده تا برسونیدش به ۵ تا. اون ۵ تا ارزش چیزیایی هستن که توی زندگی براتون خیلی مهمه.

(ارزش اون چیزیه که جونتونم حاضرید پاش بدید انقدر ارزشمنده براتون)

پ.ن: اگه دوست داشتید ۵ تا ارزش زندگیتون رو بگید بهم?❤️



تمرین۲: دوست دارید وقتی مردید بقیه درموردتون چه حرف هایی بزنن؟


این تمرین خیلی مشخص میکنه که دوست دارید توی طول زندگیتون چه انسانی باشید. مثلا من دوست دارم بعد مرگم درموردم بگن تلاشگر بود. پس تلاش برای من خیلی مهمه و در طول زندگیم باید زیاد تلاش کنم.


تمرین۳: دوست دارید روی سنگ قبرتون چی بنویسن؟


(من خودم خیلی روی این موضوع فکر نکردم. ولی شاید یه آیه‌ی قران خوب باشه! شایدم شهید قشنگ باشه کنار سادات?نمی‌دونم ولی اگه ایده‌ای داشتید به منم بگید.)



تمرین۴: لیست ۲۵ کاری که قبل مرگ باید انجام بدید رو بنویسید.

این خیلی تمرین باحالیه و یه هیجانی هم داره، به این فکز نکنید پول و تواناییشو دارید یا نه، فقط با ذهن باز بنویسید.

من خودم خیلی فکر کردم و این لیست شد ۱۲ تا کار فقط.

اینم اگه دوست داشتید بهم بگید. شاید منم دوست داشتم انجامشون بدم.?

خودمم بعضی کارامو بهتون میگم اگه گفتید?

(به طور مثال خودم یه بار دوست دارم قبل مرگم تحصن کنم جلوی در مجلس???)



تمرین۵: اگه یه قول چراغ جادو داشتید. و ده تا آرزو می‌تونستید بکنید چی بود اون ارزو ها

خیلی شاید خنده دار بنظر برسه. ولی توی خودشناسی خیلی تاثیر داره و نوشتنش باعث میشه آرزو هاتون رو فراموش نکنید??

(الان اگه می‌تونستم آرزو کنم آرزو می‌کردم می‌تونستم برم فلسطین و بجنگم! و برای خودم جالبه آرزو نمی‌کردم اسرائیل نابود بشه، آرزو فراهم شدن بستر رو می‌کردم.)





و تمرین ۶: دوست دارید چهل سالگیتون کجا ایستاده باشید.

(اگه الان چهل رو رد کردید، عیبی نداره، هفتاد سالگیتون رو بنویسید. و غصه نخورید که سال‌های زیادی رو گذروندید)

تمرین قشنگ و درداوری بنظرم. وقتی داشتم می‌نوشتمش ناراحت بودم. چون اونموقع یه انقدر جوون با کلی ارزو و هدف نبودم. خیلی از عمرم گذشته بود و راه های طی شده‌ی زیادی داشتم. ترس از اینکه چهل سالگیم این‌شکلی نشه هم بود...حقیقتا دلم نمیخواد چهل سالگیم رو ببینم?.


ولی ترسیم خیلی ساده‌ش اینه: یه مادرسخت‌گیر،جدی،بی‌اعصاب??

کسی که شوهرش را با دمپایی خوب کتک می‌زند.???

(این ترسیم الان به ذهنم رسید ولی فان باحالیه?)


حالا اگه تمرین هارو نوشتید لازمه چندتا سوال از خودتون بپرسید:

۱)ایا من واقعا باور دارم توی این سن توی این نقطه ایستادم؟

۲)آیا این ترسیم انگیزه.ی منو برای ادامه ی زندگی بیشتر میکنه؟

۳)آیا این ترسیم محرک من هست؟ ایا باعث میشه من تلاشمو بیشتر بکنم؟

۴)آیا حاضرم برای این چشم انداز بجنگم؟

اگه واقعا این چشم‌انداز شمارو به حرکت وا نداشت، باید تامل کنید ببینید کجای کارتون مشکل داره و باید جدی تر روی این مسئله فکر کنید.


حتما بنویسید و جلوروتون بزارید شاید لازم باشه چندبار بخونیدش...





من این روش امتیاز دهی رو و جدول کشیدن رو از یکی از دوستام یادگرفتم

دوستمم از شهدا یادگرفته بود. برای خودم خیلی روش مفیدی بود و باعث شد تلاش کنم کارای خوب توی روز زیاد انجام بدم و به طمع امتیاز بیشتر حتی کار مازاد هم انجام بدم.


الان که فکر میکنم خوبه اگه امتیاز هفتمون از یک حدی بیشتر شد به خودمون یه جایزه بدیم. اینجوری انگیزمون هم بیشتر میشه.

خانم نظرپور یه حرف جالبی می‌زد میگفت من هیچ وقت برای خودم جائزه تعیین نکردم. همیشه از اون کاری که انجام دادم لذت بردم و همون رو به عنوان جائزه در وجود خودم پذیرفتم.



روش این شکلیه که کارایی که باید انجام بدید رو به ترتیب می‌نویسید و امتیازش رو جلوش میزارید.

و وقتی انجامش دادید تیک میزنید و اخر شب حساب میکنید که چند امتیاز گرفتید.

من پیشنهادم اینه برای هرماه جدول درست کنید و بازه هاتون یک ماهه باشه ولی میتونید مدل های مختلفش رو درست کنید.



منتشر شده در تاریخ ۱۹ فروردین ۱۴۰۱?


توسعه فردیخودشناسیرشدحرکتتعالی
او سال ها پیش به زمین هجرت کرد و در تلاش برای بازگشت به وطنش بود.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید