فاطمه سادات
فاطمه سادات
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

در وصف حال یک‌کنکوری۶

بسم‌الله
هوالعالم‌.

اولین روز از آخرین ماه بهار ۱۴۰۲

دوماه از بهار گذشت، امیدم‌ به عید بود که آن هم با سرعت هرچه تمام تر تمام شد. حتی اردیبهشت ماه طلایی هم برای‌م خزان شد و اتفاقات خاصی نیفتاد و پیشرفت های عظیمی که انتظارش‌ را می‌کشیدم رخ نداد.
اما من، در این چند ماه هیچ وقت خسته‌نشدم و از تلاش دست نکشیدم...من همچنان می جنگم و به تلاش خویش ادامه می‌دهم. آینده هرچه بشود، حتما خیر است.
تابستان که دوتا از دانشگاه های تهران را دیدم، خودم را در شریف تصور می‌کردم اما هرچه آمدیم جلوتر این رویا برای‌م دست نیافتنی تر شد...
اما بهتر است جای گذشته در مورد این روزها، حال، زمان اکنون سخن بگویم.
هر روز صبح بلند می‌شوم و وسیله هارا آماده می‌کنم و راهی کتابخانه می‌شوم و درس می‌خوانم. من تنها فردی هستم که در کتابخانه حجاب دارد، پنجره‌های اینجا پرده‌ی درست و حسابی ندارد، از حیاط آدم رد می‌شود و...
گاهی معذب می‌شوم که بقیه احساسی به عملکردم‌ ندارند و شاید فکر کنم از تحجر است که اینگونه عمل می‌کنم. نمی‌دانم.
گاهی با خود می‌گویم پروردگار عظیم و مهربانم تو حجاب را بر بنده‌ات واجب کردی که فقط بندگی‌اش را ببینی وگرنه‌ در بین این همه زیبا، من کجا باغ بودم!؟
خلاصه انگار همه‌چیز ختم می‌شود به بندگی‌ت.
گاهی که به من دستم نگاه می‌کنم، از تفاوت رنگ استخوان مچ و مچ دستم خنده‌ام می‌گیرد، یاد وصیت نامه‌ی حاج قاسم میفتم‌ که نوشته بود که هیچ چیز جز اشک بر حسین فاطمه ندارد. حالا انگار باید من بنویسم‌ هیچ‌چیز جز تفاوت رنگ استخوان مچ و خود مچ دست ندارم. فاصله‌ش میلی‌متری‌است اما همان چند میلی متر می‌شود نافرمانی از حکم باری‌تعالی! جالب است بسی.
نگرانی ها و اضطراب ها می‌روند و می‌ایند، گیر می‌کنند و رها می‌شوند...ولی در کل حس می‌کنم انگار قلبم آرام گرفته‌است، قفل های‌مغزم‌ را باز کرده‌ام و ژرف تر می‌اندیشم. و بیشتر به جمله" یقینا‌ همه چیز خیر است". فکر می‌کنم.
امروز صبح در کانال یکی از بچه‌های اژه‌ای متنی را دیدم فهمیدم پسرها‌ هم استرس دارند.
جبل راسخ، حالا بخاطر کنکور حالش خراب است.
و زیباست این سنجش و معیار! عجیب است و عظیم...
دیروز اولین آزمون نهایی‌مان بود. شانزده‌ قسمت از صد قسمت کنکور‌ را دادیم رفت. نمره‌ام بد می‌شود.
البته تنها انسانی نبوده‌ام که بخاطر سوال ها نالیده‌ام...
این هم خیر است ان شاء الله.
۱ خرداد ۱۴۰۲

کنکور
او سال ها پیش به زمین هجرت کرد و در تلاش برای بازگشت به وطنش بود.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید