برا خوشگلی نمیزنم؛میزنم که پوست لب ت رو نکَنی
اولین بار خواهرم بعد از اولین رژ زدن برا من اینا رو گفت
درست وقتی که ته دلم داشت غنج میرفت از ذوق?
درست وقتی که فکر میکردم میرم عروسی و لبامو غنچه میکنم?
یا چیزی نمیخورم مبادا پاک شه یا حتی کل شب و بیدار بمونم تا بازم فردا روو لب م بمونه?...
?لازم به ذکره که من از بچگی در مواقع استرس یا فکر عمیق یا نگرانی پوست لب م رو میَکَنم و البته که مامان مسیر دیگه ای رو انتخاب میکنه برا درمون این خودآزاری?
برای مامانه من پُماد بتامتازون حکم چای نبات بقیه مامانا رو داره که درمون همه ی درداست و البته که خداییش گاهی جوابه?
اولین باری هم که رفتم آرایشگاه برا مرتب کردن ابروهام محمد(داداشم) دیوار دفاعی بود که البته از پس این مسولیت خطیر براومد?...
اولین بار هم که آرایش کردم جشن فارغ التحصیلی پیش دانشگاهی خونه مریم(همکلاسیم) بود. رسیدم اونجا آرایش کردم و قبل از برگشتن به خونه پاک کردم مبادا با اعتراض خونواده مواجه شم...
⭕باید بگم که اون موقع درست ترین شیوه تربیت بود که من اعتراضی بهش ندارم?
حالا اما گویا من پرچم دار پر آرایش ترین عضو خونواده م که حاصل لوازم آرایشش کرم پودر و رژ گونه و خط چشم و ریمل و رژ.
با این حال همه ی تلاش من از آرایش ۲۰ دقیقه طول میکشه که فکر میکنم برای دختر امروزی زمان عجیبیه و یا حتی از این تعداد لوازم رقم غیر قابل باوریه؛ حدس اینکه بقیه اعضای خونواده چطورن که من پرچم دارشونم کار سختی نیست?
رژ اما جریانش فرق داره؛ نمیفهممش یا حتی به نظرم غیر قابل تحمله و همیشه نهایتا ۱۰ دقیقه روو لب م مونه و بعدش میسپارم به دستمال کاغذی.
این روزا به لطف ماسک زدن، این روزا از سر اندوهی که دچارشیم، کم پیش میاد رژ بزنم
اما هر بار که میخوام رژ بزنم یاد خواهرم میفتم که دلم میخواد بهش بگم:
نه برای خوشگلی برا اینکه پوست لب م رو این روزا نکَنم تو بیا و برام رژ بزن?
.
.
.
برای جدیدترین نوشته های من میتونین به صفحه اینستاگرام من سر بزنید: fateremontazeri
یا از طریق ایمیلم با هم در ارتباط باشیم: fatere.m68@gmail.com