یادمه دوست داشتم زودتر ۱۸ ساله م بشه
تووو ذهنم هزارتا اسم انتخاب کرده بودم
هر چیزی غیر از فاطره خوشایندم بود، اصلا مهم نبود، فقط مهم این بود فاطره نباشم...
ترم اول دانشگاه اسمم ریشه یابی شد
کسی نبود اصلا
انگار فقط یه دونه من بودم
کم بودم
خاطره میشدم، فائزه میشدم، فاطمه که رووو شاخش بود حتی گاهی ستاره هم شدم
دیگه به اشتباه شنیده شدنم خنثی شدم
مهم نبود کی چی میشنوه منو
۱۸ ساله م شد و
نشد غیر فاطره بشم
حالا 33 ساله شدم و اصرار دارم فاطره باشم
من خودمو با همه این احوالاتم دوست دارم
با نامی که پدر انتخاب کرد
با اسم فامیلم
با...
به همین اندازه صاف توو چشمای خودم زُل میزنم
تو خوبی فاطره، بهت میاد فاطره??