کیفمو برداشتم و از خونه زدم بیرون و راهی دانشگاه شدم، از پله ها بالا رفتم و وارد کلاس شدم؛ همزمان با وارد شدنم به کلاس درس، بچهها از جای خودشون بلند شدن و سلام بلندی کردن منم به ادای احترام بهشون جواب سلامشون رو دادم و در جایگاه خودم نشستم.
امروز مبحث مهمی رو قرار بود براشون توضیح بدم، چند نکته ی خیلی مهم و جدید که شاید باعث میشد برای خیلی ها جالب باشه.
بعد از حضور غیاب کردن، بلند شدم و ایستادم و شروع کردم به تدریس کردن؛
_چه خبر؟حالتون چطوره؟
×عالی...
+خسته. استاد کلاس آخره
_ امروز قراره با یکی از مباحث اختلالات روانکاوی به عنوان رفتارها و تمایلات جنسی روبهرو بشیم؛ اینکه به چند دسته تقسیم میشن؟ هر کدوم چه چیزهایی رو در بر دارند؟ و در ادامه به یک تمایلی میرسیم و اون رو توضیح میدیم که شاید برای خیلی از شماها آشنا یا جدید و یا جالب باشه.
خوب بچها در اول اینو باید بدونیم که رفتارها و تمایلات جنسی رو به ۴ دسته تقسیم میکنن،
تمایلات جنسی بهنجار، کژکاری های جنسی، اختلالات پارافیلیک و در اخرنارضایتی جنسی.
چیزی که اینجا مابهش قراره بپردازیم و بحث کنیم اختلالات جنسی هستن که باعث میشه تا فرد به روان پزشک مراجعه کنه و درخواست درمان داشته باشه.
حالا بگین ببینم اختلالات جنسی به چند دسته تقسیم میشن؟
هر کسی یه جوابی داد؛ جواباشون خوب بود، منطقی بود، قابل قبول بود، بعد از همه من شروع کردم دوباره به صحبت کردن:
_اختلال جنسی به هر نوع اختلال در فعالیت جنسی که توسط فرد یا زوج بازگو میشه رو بهش میگن اختلال جنسی. حالا این اختلالات جنسی به سه دسته عمده تقسیم میشه: دسته اول به عنوان کژ کاریهای جنسیتی: که نشان دهنده مشکلات در طول روابط جنسی هستش، مثل درد هنگام آمیزش یا از دست دادن حس تمایل جنسی. دسته دوم نابهنجاریهای جنسی یا پارافیلیا: که فرد از طریق خیال پردازیهای جنسی یا تمایلات جنسی که داره از طریق منابع غیر عادی به ارضای جنسی میرسه. دسته سوم ملال جنسیتی هستش: تو این نوع از اختلالات فرد از آناتومی بدن خودش ناراضی هست و دوست داره به فردی غیر همجنس خودش تبدیل بشه، که حاصل پیامدهای روانی و رفتاری و اجتماعی فرد نسبت به جنسیت خودش هست.
به محض اینکه دستهبندیم تموم شد، بچهها زیر چشمی به هم نگاه میکردن و نیشخند میزدن، بعضیا بهم نگاه میکردن زیر چادر خندشون رو محو میکردن، یا به شوخی به بهم میگفتن که تو این اختلالو داری، اون یکی میگفت فلانی تو اون یکی رو داری و شروع کردن به برچسب زدن به همدیگه.
کمی به میز زدم و آرومشون کردم.
از چشماشون میشد بخونم که هیجان زیادی برای ادامه بحث دارند!
ادامه دادم،
_ بعد از فهمیدن دستهبندی اختلالات باید بریم سراغ یه انحراف جنسی به عنوان پارافیلیا؛ انحراف جنسی پارافیلیا زیردسته اختلالات پارافیلیک هستش، اگر بخوام کلمه پارافیلیا رو براتون معنی کنم شامل مجموعهای از هیجاناتی هست که با تخیلات و تمایلات تحریک کننده جنسی مشخص میشه.
طبق کتاب سادوک کسانی که انحراف جنسی پارافیلیا دارند از رفتارهای جنسی بهنجار فاصله دارند، اما تویِ بعضی از افراد برای رسیدن به ارگاسم نیازمند اون اعمال یا محرکهای جنسی هستند.
البته فروید میگه که خیلی از فعالیتهای جنسی غیر معمول انسانها به عنوان انحراف شناخته نمیشه؛ حتی این افراد در مقایسه با انسانهای دیگه زندگی معمولی و یکسانی دارند و فقط زندگی جنسی اونها هستش که با همدیگه متفاوته. اون اعتقاد داشت که انحراف های جنسی جایگزین مراوده های نرمال یا وانیل هست.
تاحرفم تموم شد صدایی اومد...
-وانیلا یعنی چی استاد؟
-به افردای که مراوده های معمولی رو در زندگیشون تجربه میکنن وباعث برانگیختگی جنسیشون میشه، دور از هرنوع گرایشی. بعد از این حرفم یکسریا خجالت زده بودن به خاطر حرفام و سوال دوستاشون، یکسریا میخندیدن، بعضیا هم معلوم بود از بر بودن همه ی اینهارو.
ادامه دادم ...
- پارافیلیا انواع مختلفی داره که هر کدوم از اونها روی برانگیختگی جنسی فرد تاثیر میذاره مثل تماشاگری جنسی، مازوخیسم جنسی، سادیسم جنسی، یادگار خواهی وبچه بازی. اون چیزی که قراره تو جلسه ی امروز بهش پرداخته بشه، سادیسم و مازوخیسم جنسی هستش البته قبل از توضیح دادن این دوتا، از شما میپرسم که معنی سادیسم و مازخیسم جنسی رو چی میدونید؟ کلاس به سکوت مطلقی فرو رفت، بچهها به همدیگه و من نگاه میکردند! یکی از بچهها از ته کلاس گفت:
* استاد معلومه دیگه کسی که سادیسم داره یه فرد دیوونه است، زنجیریه، عشق زدن داره، بدون دلیل آدما رو می زنه. یکی دیگه از جلویِ کلاس گفت:
× اونایی که مازوخیسم دارن به همونایی میگن که دوست دارن روی دستشون زخم ایجاد بکنن؟ یادمه توی دبیرستان یکی از بچهها بود که با سر مداد نوکی که یکم تیز هستش، روی پوستش خراشهایی ایجاد میکرد، از این کارهم لذت میبرد!
یکی دیگه از بچهها شروع کرد به حرف زدن:
+استاد منظورتون از سادیسم کدوم نوعش هست؟
شاخکهام فعال شد!
_مگه ما چند نوع سادیسم داریم؟
یکم فکرد
#خوب استاد قبلا خوندم در موردشون، سادیسم ذهنی، البته این سادیسمها از انواع سادیسمهای جنسی هستنا و سادیسم بدنی و یکی دیگه هم فکر کنم هست که اسمش رو یادم نمیاد.
سری تکون دادم،
از جو کلاس خوشم اومدتو این مورد سطح بالایی داشتن. کافی بود،
_ درسته بچهها؛ اولین چیزی که باید بگم تعریف سادیسم و مازوخیسم هستش، سادیسم جنسی رو میتونیم اینجوری بگیم که توی افراد ممکنه که به اشکال مختلفی در بیاد، میتونه از زدن دیگران یا تحقیر کردن یا انجام دادن بعضی از کارها لذت جنسی شدید ببره و مازوخیسم جنسی رو هم میتونیم به عنوان دریافت درد، تحقیر شدن، خواهان مورد ضرب و شتم قرار گرفتن، وادار شدن به انجام کاری یا رنج کشیدن در هنگام رابطه جنسی باشه و اون فرد از این اعمال لذت ببره.
بچه ها اسم مازوخیسم از فعالیت های فردی به اسم لئوپولد فون ساخر مازوخ که رمان نویس قرن ۱۹ بود گرفته شده. طبق کتاب Dsm5 گفته میشه مازوخیسم بیشتر در مردان شایع تر هست تا زنان. این افرداد ممکن هست که در کودکی تجاربی رو داشته باشند که مجابشون کرده که درد کشیدن لازمه لذت جنسی هست.
*استاد یعنی چی؟
_یعنی ممکنه یه بچه ای تو کودکی اونقدر نفرت و خشمش سرکوب شده باشه که در بزگی به این شکل نمایان بشه.
# استاد، فرد درچه صورتی باید مراجعه داشته باشه؟ _سوال خوبیه معمولا زمانی فرد مراجعه میکنه که توی زندگیش آسیب وارد بشه.
براساس Dsm5 اگر اینهایی که گفتیم همراه با مشکلات روانی و اجتماعی باشن میتونیم به عنوان اختلال نام گذاریشون کنیم و شروع به درمان.
سادیسمهای جنسی انواع مختلفی دارن همونطور که دوستتون گفت مثل سادیسم ذهنی، سادیسم سمبولیک و سادیسم بدنی؛ سادیسم ذهنی: به فردی گفته میشه که در درون ذهن خودش تصورات و خیال پردازیهایی رو میکنه که از اون طریق نیازهای جنسیش برطرف میشه یا فردی که سادیسم سمبولیک داره: سعی میکنه تا از کلمات برای تحقیر کردن و زیر پا گذاشتن شخصیت اونها استفاده کنه و از لحاظ روانی امیال جنسیش رو برطرف میکنه؛ در نهایت شخصی که سادیسم بدنی داره: سعی میکنه از طریق زدن و ایجاد درد و رنج در فرد مقابل، امیال جنسی خودش رو برطرف کنه. یه چیزی که بخوام براتون تعریف کنم این هست که معمولا اعمال سادیسم و مازوخیسم بین دو فرد راضی اگر صورت بگیره، مثل فردی که دوست داره رنج بکشه و فردی که دوست داره رنج رو وارد کنه و هر دو به تحریک جنسی برسند و لذت ببرند، اختلال نیست البته تا زمانی که در زندگی اجتماعی و شخصی خودشون به مشکل نخورن.
اما گاهی اوقات هستش که این افراد یا اون شخص مورد نظر، فردی رو که با هم به توافق برسند پیدا نمیکنن و این به عنوان اختلال درشون ایجاد میشه؛ مثل چی؟ مثلاً تحقیر کردن همسر در صورتی که همسرش راضی نیست، زدن بچهاش، در خیلی از صورتها حتی انجام قتل. همونطور که گفتیم اگر که انجام این کارها به زندگی فردی و اجتماعی فرد آسیب برسونه به عنوان اختلال شناسایی میشه و باید درمان شروع بشه البته بر اساس کتاب Dsm5 انجام درمان برای این نوع افراد خیلی سخت هستش. به صورت کلی یک نوع سادیسم دیگهای وجود داره به اسم سادیسم جامعه پسند. طبق نظریه های مختلف، اگر رضایت آشکار بین سادیسم و هدف اون یعنی لذت بردن باشه سادیسم جامع پسند به وجود میاد مثلاً مثل بازی بوکس؛ هر دو طرف به همدیگه ضربه وارد میکنن و درد رو متحمل میشن اما تماشا کنندگان از دیدن اون لذت میبرن و این بازی همراه با قانونهایی هستش که واضحه که مخاطبان و شرکت کنندگان و برگزار کنندگان بازی احترام متقابلی نسبت به همدیگه دارن؛ این نشون دهنده این هستش که سادیسمی که توی برخی از افراد وجود داره ماهیت جامعه پسند و اجتماعی داره و همونطور که ما تو کتاب سادوک میخونیم، برخی از افراد که به صورت گاه به گاه رفتارهای پارافیلیک رو انجام میدن مثل بانداژ کردن، اِعمال کردن سادیسم و دریافت مازوخیسم یا مبدل پوشی، اگراین افراد بتونن به محرکهای شهوت آمیز معمولیتر هم پاسخ بدن روی این افراد نمیتونیم اسم اختلال رو بزاریم اون موقع هستش که اسم تمایل رو میگیرند؛
سکوت کردم که ببینم کسی سوال داره یا نه اکثرا تو فکر بودن!
×استاد یه سوال، بی دی اس ام چی؟ اون توی چه حوضه ای قرار میگیره؟ درسته که اونم جزو اختلال قرار میگیره؟
# نه نه اون که اصلاً در جهت اختلال نیست اون یه رابطه دو طرفه بر اساس آگاهیه درسته؟
_خیلی خوبه! اطلاعاتتون نرماله؛ افرین مبحث بعدی که میخواستم بگم همین بود.
خوب همونطور که میدونید خیلیا به این رفتار یا تمایل گرایشی ندارند، که یه چیز خیلی عادی هستش. اما به طور کلی خود BDSM تمایلاتی از نوع اختلالات پارافیلیک رو در خودش داره، اما چون داخل اون تمایل، افراد بر اساس آگاهی که دارن و رضایت دو طرفهای که وجود داره وارد این بازی یا تمایل یا فتیش میشن و بر اساس کتاب سادوک که گفتیم، اگر اختلالی داخل زندگی شخصی و اجتماعیشون به وجود نیاد و اونا بتونن به محرکهای شهوی معمولیتر هم پاسخ بدن در ردهی تمایلات جنسی قرار میگیرن. نظریه پرداز ها میگن که، BDSM بیشتر از یک مراوده داغ هست و برای افرادی که داخل اون هستند، مهم هستش که یک مراقبت همدلانه ای از پارتنرشون داشته باشن؛ البته میتونیم اینطوری بگیم که تفاوت لذتی که یک سادیسم یا مازوخیسم روزمره میبره با فردی که در BDSM این لذت و تجربه میکنه کاملا فرق میکنه. بر اساس تعاریف سادیسم و مازوخیسمی که گفتیم، اون افراد اگر اون ویژگی ها رو دارا باشند در مدت زمان بیشتر از ۶ ماه که باعث آسیب رسوندن به خودشون و یا اعضای جامعه بشه، که این اعمال به صورت مشارکتی و همکاری نیستش.
× یعنی چی؟
_ یعنی داخلBDSM اِعمال این کارها دو طرفه هستش، ولی اونجا اون فرد مکررا میخواد دعوا کنه و شاید درنهایت قتل هم بهوجود بیاره و از این کارش لذت هم میبره.
+ استاد یه سوال؟میشه خود بی دی اس ام رو هم توضیح بدین که چی هست؟
_ اره حتما مبحث بعدی هم همین هست؛تعریفات زیادی برای BDSMهست که نوعی فتیشه که فقط در زمانی میتونیم به عنوان اختلال شناساییش کنیم که یا به فرد یا شریک جنسی اون یا جامعه آسیب وارد کنه و یا فرد توسط عوامل دیگهای به ارگاسم برسه مثل فقط با کفش یا پوشیدن لباس زنانه، ولی اگر مقاربت صورت بگیره نوعی تمایل هست؛ یه جای دیگه اومده بود که BDSM نوعی فتیشه که از لباسهای متقابل زن و مرد، علاقهمندان به اصلاح بدن، نقش بازی حیوانی و فتیش لاستیکی وجود داره یا یه جای دیگه اومده بودکه یک نوع بازی جنسی قانون مند با پارتنرهای نابرابرهست؛همونطور که شنیدین، نظریه پرداز ها تعاریف زیادی رو براش دارن.
اما کلمه BDSM از ۴ حرف اختصاری تشکیل شده و هر کدوم از اونها معنی خاصی رو در بر میگیره. B/D به معنای بانداژ ونظم، D/S به معنای سلطهگری و سلطه پذیری، S/M به معنی سادیسم و مازوخیسم هستند. فروید اعتقاد داره که خیلی از انحرافهای جنسی طبیعی هستن با این تفاوت که فقط زندگی جنسیشون غیر نرماله، پس میتونیم بگیم که انحرافات جنسی نیازمند بررسی به صورت پاتولوژیک یابه دنبال نشانههایی از بیماری نداره. فروید متوجه شده بود که افراد به وضوح سالم ممکنه موارد عجیب معینی رو به خزانه جنسی خودشون با محور مراوده ی وانیلایی به طور دیگهای اضافه کنند، که همین BDSM میشه.
*استاد مگه ما نگفتیم که سادیسم و مازوخیسم جزو اختلالهای پارافیلیک حساب میشن؟
_ سوال خوبیه ببین یه جایی paulhus میگه که فعالیتهای سادیسم غیر پاتولوژیک قدرت رو نشون میدن اما بروزشون میتونه بسته به این باشه که آیا فعالیتهاشون به صورت ضد اجتماعیه یا به صورت جامع پسنده؟ که این دوتا با هم متفاوته؛ مثل چی؟ مثل شوخیهای پرخاشگرانه، که تقریباً دیدین که انجام میدیم و تو جامعه مورد پسند هستش یا مثلاً میتونیم اینطوری بگیم که BDSMبه صورت مداوم نیستش فقط توی زمانهای مقرر شده ای هست که افراد به نیازهای سادیسم و مازوخیسم خودشون جواب میدن، اما اختلال سادیسم و مازوخیسم جدای از اونهاست و اون فرد تو حالتهای عادی هم نیازمند برطرف کردن خواستههای خودشه.
× استاد شما توی تعریفاتی که دادین یه جا گفتین که یکی از کلمات اختصاری به معنای بانداژ کردن هستش و یه جای دیگه اومدین گفتین که اونها لباسهای متقابل رو دوست دارن بپوشن که همون مبدل پوشی باشه اینا جزو اختلالات جنسی حساب نمیشن؟
_نه دیگه! بچهها نگاه کنید؛ توی کتاب کاپلان و سادوک هم اومده که میگه بعضی از افرادی هستند که به صورت گاه به گاه دوست دارند رفتارهای پارافیلیک روامتحان کنند؛ مثل چی؟ مثل همین بانداژ کردن، طناب پیچی کردن اما اینها میتونن به محرکهای معمولتر هم پاسخ بدن که این افراد جزو اختلالهای پارافیلیک قرار نمیگیرن و به آنها تمایل میگن. حالا چرا؟ برای اینکهBDSM بر اساس یک سری قوانین و ضابطههایی هست. اصلاً اینطوری بگیم، جامعه BDSM شعاری داره به نامSSC یعنی چی؟ یعنی رابطه ای همراه با ایمنی، عقلانیت و رضایت هست. یعنی رابطهای هستش که افراد با سلامت کامل عقل و در نظر گرفتن رضایت و ایمنی طرفین نه یک طرف، دو طرف هست؛شما تصور کنید که یه ماشین با سرعت زیاد رو بخواید رانندگی کنید، باید به این توجه داشته باشین که هر کسی توانایی انجام این کارو نداره؛ BDSM هم همینطور هستش هر کسی نمیتونه وارد این رابطه بشه. به گزارش دانیگل توی سال ۲۰۰۷ درک چنین حرکتی رو از Ssc به Rackتغییر دادن که توسط فردی به نام گری سوئیچ ابداع شد.
*رَک یعنی چی؟
_ یعنی واژه ایمن با آگاهی از ریسک جایگزین شد. شاید روابط BDSM ایمن تلقی نشه اما اون چیزی که مهمه این هست که افراد از ریسکی که میکنن آگاه هستند و با توافق چنین فعالیتهایی رو انجام میدن و شرکت میکنن.
+استاد یه سوالی برام ایجاد شده، منظورتون از پارتنر های نابرابر چی بود تو تعریف ها؟
_ بچهها اون تعریفهایی که گفتم، تعریفهایی هستن که از لحاظ روانشناسی ارائه میشه اما معمولاً نظریههای مختلفی که در مورد BDSM اومده که اینجوری معنیش میکنن؛ استفاده آگاهانه از سلطهگری و سلطه پذیری روانشناختی و یا اسارت جسمانی و درد و یا اَعمال مربوط به آن با یک روش رضایتمندانه و توافقی_قانونی و امن برای اینکه شرکت کنندگان برانگیختگی شهوانی و یا رشد شخصی رو تجربه کنن.
×استاد گیج شدیم میشه واضح تر بگین یعنی چیکار میکنن که اینقدر بر قوانین و رضایت دونفره صحبت میشه؟
_حق دارین بچها؛ نگاه کنین توی روابط BDSM نقش های مختلفی وجود داره؛ تاپ یا دامیننت: فردی که اعمال کننده وکنترل کننده هست، باتوم یا سابمیسیو که فردی هست که دریافت کننده و تحت کنترل هست.
این افراد مکمل همدیگه هستن. دراخرهم سویچ: که به فردی میگن که گاهی یا اعمال کننده یا دریافت کننده هست.
البته که نقش های دیگری هم وجود داره که اگر بشه جلسات بعدی میگمشون.
* استاد خوب این با رابطه های معمولی فاصله ی زیادی داره ولی همچنان میتونیم به عنوان یه رابطه ایده ال درنظر بگیریمش؟
_ بچهها اینو بدونید هر کسی توانایی شرکت در BDSMرو نداره اما چیزی که مهم هست این هست که ما یه تعریفی از رفتارها و تمایلات به هنجار داشته باشیم، بر اساس کتاب کاپلان، معمولاً رفتارهای جنسی بهنجار باعث ایجاد لذت فرد و شریک جنسی اون میشه، باعث ایجاد تحریک در اعضای اولیه جنسی میشه، همراه با مقاربت، احساس گناه یا اضطراب درش وجود نداره و از سر اجبار نیست، با توجه به این توضیح میتونیم این درک رو از BDSM داشته باشیم که فردی یا افرادی زمانی وارد این رابطه میشن که با رضایت، آگاهی کامل و سلامت کامل عقلی هستند و از ریسک و خطرات احتمالی اون آگاه هستند، رفتاری نیست که برافراد تحمیل شده باشه یا بعد از اون احساس گناه و اضطراب داشته باشن.
به محض اینکه اخرین کلمه رو گفتم وقت کلاس تموم شد بچها اعتراض کردن که:
+ نه
_بچها اشکال نداره، بقیه ی مبحث ها بمونه جلسه ی آینده و حتما با مطالعه ی قبلی بیایین، چون این درس یه درس معمولی نیست و خیلی ابعاد مختلفی داره؛ دراخر، تنها چیزی که باید بدونید این هست که به هرکسی اعتماد نکنید و با هر کسی هر چیزی رو تجربه نکنید؛ فکر کنید، صحبت کنید و در آخر عاقلانه تصمیم بگیرین. جلسه بعد میبینمتون.