واقعا ای کاش یه بخش بود فقط معرفی کتاب :) بگذریم...
این کتاب به روشنی شرایط دیکتاتوری و سادگیه شستشوی مغزی رو نشون میده و خیلی ساده معلومه که هیچ وقت نمیتونید تو زندگیتون به هیچ کس اعتماد کنید و... کتاب است دیگر نمیتونم خیلی ازش حرف بزنم که اسپویل شه فصل اول رو بخونید اگه خوشتون اومد ادامه بدید اگه همه نیومد هدیه بدید یا هرچی
اگه کتابخون هستید حتما از اپلیکیشن فیدیبو یا امثال اون استفاده کنید تا شاید حق نشر رعایت بشه و نویسنده کمی اشتیاق پیدا کنه همچنین اگه کتابی خوندید و خوشتون اومده حتما معرفی کنید مارو بی بهره نذارید :)
کتاب در سال 1984 اتفاق میوفته و شرایط فردی رو نشون میده که دارای دوگانه باوری در دوران دیکتاتوری هست دولت , دولتی هرمی که راس ان شخصی به نام برادر بزرگ وجود داره که همه چیز رو کنترل میکنه همچنین خوده دولت از چندین بخش مثل سازمان عشق و ... ایجاد شده که وظیفه خاصی مثل کنترل اعقاید تحریف و تغییر تاریخ و ... رو در اختیار دارن در این بین شخصی ( اسم نمیبرم) عاشق جنس مخالف میشه که در اون حکومت ممنوعه و در واقع هر گونه عشق و احساس ممنوعه طوری که بچه ها هم به عنوان جاسوس پدر مادراشونو لو میدن حکومت از 3 بخش اصلی حزب ، کارگران و اعضای بلند مرتبه تشکیل شده که از اسمشون معلومه هر کدوم در چه شرایطی هستند در این بین سازمانی هست به نام سازمان اخوت که میخواد شرایط رو درست کنه و یه جورایی شورشی محسوب خواهند شد حالا همون شخص که عاشق شده احساس هاش پدیدار شده و چیزایی هایی از قدیم یادش میاد و عضو حزب اخوت میشه و ...
نسخه های انگلیسی و ترجمه فارسیش وجود داره که در همه جا پیدا میشه پیشنهاد میکنم حتما ترجمه اقای محسن موحد زاده رو تهیه کنید چون دارای سانسور کمتری هستش نسخه های دیگه واقعا زیاد سانسور شده و بدرد نمیخوره