فواد شمس
در دورانی که اصلاحطلبی تاکنون موجود به نوعی در بنبست عملی و گفتمانی گرفتار شده است. بیانیه حزب اتحاد ملت ایران اسلامی به بهانه گرامیداشت روز جهانی کارگر و روز معلم را میتوان یک گام مثبت رو به جلو در سپهر سیاسی ایران دانست. همین که حزب اتحاد ملت این نیاز را حس کرده است که نقطه ثقل سیاستورزی خود را اندکی به سمت چپ بچرخاند امیدوارکننده است.
بخش بزرگی از بدنه این جریان خصوصا جوانان اصلاحطلبی که اکثرا از طبقات متوسط رو به پایین هستند در کنار اکثریت مردم ایران مشکلات اقتصادی و اجتماعی را حس میکنند. طبیعتا از نزدیک با مطالبات این اقشار آشنا هستند. این جوانان بعد از سالها تلاش نافرجام برای اصلاح از بالا به این نتیجه رسیده اند که باید برای اصلاح و تغییر امور به بدنه اجتماعی رجوع کنند. این بیانیه نشانهای از تلاش برای این رجوع است. اما فقط یک گام اولیه محسوب می شود.
برای برداشتن گام های اساسی تر باید پیوند ارگانیک بین فعالان جوان اصلاحطلب با تشکلها و سندیکاهای مستقل معلمان و کارگران است. اگر اصلاح طلبان پیشرو به تقویت جامعه مدنی اعتقاد دارند باید برای ایجاد و تقویت تشکلهای صنفی و سندیکایی کارگری تلاش خود را مضاعف کنند. حزب اتحاد ملت اگر واقعا می خواهد سرمایه اجتماعی خود را در بین بدنه اجتماعی احیا کند باید مسیولیت نمایندگی خواست و مطالبه این اقشار برای داشتن تشکل و سندیکا را نمایندگی کند. حزب اتحاد ملت فعلا در چارچوب سیاست ورزی رسمی می تواند عمل کند.
مزیتی که این حزب نسبت به نیروهای چپ و دموکراتیک دیگر دارد همین فرصت سیاست ورزی رسمی است. متاسفانه نیروهای دیگر چپ ازاین فرصت محروم هستند . اینجاست که حزب اتحاد ملت نقش جدی پیدا می کند. از این رو برخلاف برخی از دوستان که اعتقاد دارند حزب اتحاد ملت باید از مناسبات رسمی قدرت خارج شود من شخصا بر این نظر هستم که باید در مناسبات بماند اما مطالبات نیروهای حذف شده را نمایندگی کند.
اتفاقا کنشگری رادیکال درست در شرایط فعلی برای اصلاح طلبان پیشرو و مشخصا حزب اتحاد ملت همین است که تلاش کند مطالبات دیگر نیروها را در سطح مناسبات رسمی قدرت در ایران مطرح کند. در شرایطی که بین احزاب فعلی اصلاح طلب بحثهای جدی در مورد مرزبندی و تعریف دوباره هویت اصلاح طلبی رایج است.
از طرفی حزب کارگزاران سازندگی و ارگان رسانهای آن بر سیاستهای راستگرایانه نپولیبرالی تاکید دارد، خوب است که حزب اتحاد ملت نیز خودش را با هویت چپگرایانه تر و نوعی خوانش دموکراتیک از سوسیالیسم بازتعریف کند. اگر قرار به مرزبندی هم در میان صفوف اصلاح طلبان فعلی باشد چه خوب است این مرزبندی بر اساس اصول مشخص و مباحث ریشه ای باشد. حزب کارگزاران بشود نماینده گفتمان نیولیبرالی راستگرایانه و حزب اتحاد بشود حامل بخشی از گفتمان چپگرایانه با نوعی خوانش دموکراتیک از سوسیالیسم. البته قطعا هر دو این احزاب در نهایت باید بستر را برای دیگر نیروهایی که فعلا اجازه فعالیت رسمی ندارند فراهم کنند.
این بیانیه نویدبخش ظهور شکل جدیدی از سیاست در فضای فعلی است و میتواند راهگشای بن بست فعلی سیاست ورزی باشد. شاید فضا را حتی برای فعالیت سیاسی احزاب و گروههایی که تاکنون اجازه کار در فضای رسمی هم نداشتند باز کند.
جوانان اصلاحطلب فعال در حزب اتحاد ملت باید همچون دونده یک دو امدادی عمل کنند و حامل مطالبات اقشار و طبقات فرودست باشند تا زمانی که فضا برای فعالیت تشکلهای مستقل این اقشار فراهم شود. همواره طبقه متوسط برای رسیدن به خواستهای دموکراسیخواهانه خود نیازمند ایجاد جبهه با طبقات فرودست خصوصا کارگران بود است. هر زمان این جبهه ایجاد شده است پیروزی کسب شده است چه در زمان انقلاب مشروطه، چه در زمان جنبش ملی شدن صنعت نفت، چه انقلاب بهمن ۵۷، چه دوم خرداد ۷۶، چه در خرداد ۸۸ .
راه دموکراتیزاسیون در ایران از اتحاد بین این طبقات میگذرد و اکنون وظیفه جوانان اصلاح طلب حاضر در حزب اتحاد ملت همین است که پرچم دار این اتحاد دوباره بین اقشار مختلف جامعه ایران باشند. بیانیه فعلی میتواند نقطه آغازی برای ایجاد اتحاد عمل های موثرتر در آینده باشد. اگر واقعا جوانان اصلاحطلب به اصول اصلی برآمده از بیش از یک قرن مبارزات مردم ایران برای رسیدن به آرمان های آزادیخواهانه و عدالت طلبانه بازگردند.