فوأد شمس / کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی
شاید در افکارعمومی جهان و خصوصاً رایدهندگان آمریکاییها نتانیاهو همپیمان صدیق ترامپ جا افتاده باشد، این معجزه رسانههاست. در حالی که اگر اندکی به صفحه شطرنج سیاست و ژئوپلتیک دقت کنیم در یک طرف نهایتاً ترامپِ شومن را میبینیم که شومن دیگری همچون ایلان ماسک را کنار خودش دارد اما در مقابل جو بایدن سیاستمدار استخوان خرد کرده و جمع بزرگی شغالهای پیر حزب دموکرات آمریکا که موذیانه بازی افکارعمومی را به نفع خود برگرداندند را خواهید دید.
در ساختار سیاسی آمریکا جو بایدن مشهور بود که یکی از طرفداران سرسخت صهیونیسم است. نمیتوان انکار کرد که اگر حمایتهای عملیاتی و مالی دولت فعلی بایدن نبود نتانیاهو نمیتوانست بعد از عملیات ۷ اکتبر جنگ را بیش از چند هفته ادامه دهد چه برسد به اینکه یک سال در چند جبهه بجنگد.
از طرف دیگر شبکه قوی حزب دموکرات آمریکا توانست با بازی پیچیدهای که انجام دهد بسیاری از نقاط ضعف بایدن را لاپوشانی کند و در نهایت برای نجات حزب حتی بایدن را کنار بگذارد.
بگذارید مرور کوتاهی بر کارنامه دولت ۴ ساله بایدن بکنیم.
فضاحت بایدن در نحوه خروج از افغانستان اولین موج انتقادات جدی افکارعمومی آمریکاییها را برانگیخت.
بعد از آن شاهد دخالت آمریکا در جنگ اوکراین بودیم که هزینههای میلیاردی مالیاتدهندگان آمریکا در اوکراین صدای بسیاری از مردم عادی آمریکا را هم در آورد. تا اینجای کار کمپین ترامپ دو کارت بزرگ برای بردن بازی افکارعمومی به دست آورد. کمپین ترامپ میتوانست با تکیه بر این دو مسأله افکارعمومی را به نفع خود بسیج کند. بگوید چرا باید پول مالیاتدهندگان آمریکایی هزینههای میلیاردی جنگهایی که مستقیماً به آنان ربطی ندارد هدر برود.
در ادامه ناگهان ۷ اکتبر در غزه رخ داد و جنایتهای نتانیاهو که به اذعان بسیاری آن را یکی از نسلکشیهای بزرگ قرن میتوان نامید آغاز شد. این جریان چنان در افکارعمومی آمریکاییها خصوصاً نسل جوان جا افتاد که
حتی بایدن را همدست نسلکشی فلسطین نامیدند و شاهد تظاهراتهای بزرگ در مهمترین دانشگاههای آمریکا و خیابانهای شهرهای بزرگ آمریکا بودیم. اما ناگهان حزب دموکرات هوشمندانه ورق را برگرداند و این وسط روحیه شومن و نمایشگونه ترامپ هم به کمک حزب دموکرات آمریکا آمد. بایدن خودش را کنار کشید. اعلام کرد که دیگر کاندیدا نمیشود و ناگهان ترامپ خودش را وسط دعوای فلسطین و اسرائیل انداخت و با حمایت بیقید و شرط از نتانیاهو پا در تله گذاشت.
در پیچ و خمهای سیاست گاهی باید کاری را خودت میخواهی بکنی باید بگذاری دشمنت بکند به اسم او تمام شود. دولت بایدن نشان داد عزمی برای پایان نسلکشی در غزه و حتی کمتر کردن حملات اسرائیل نمیخواهد بکند اما حمایت از نتانیاهو را به ترامپ سپرد تا بدنامی برای ترامپ بماند.
برخلاف تصور عمومی که عملکرد نتانیاهو برای برکشیدن ترامپ در انتخابات پیش رو است، شاید از منظری دیگری عملکرد نتانیاهو در کش دادن جنگ و تجاوزگری رژیم در غزه و گسترش دامنه آن به لبنان و تهدید ایران میتواند پاشنه آشیل کمپین ترامپ شود.
برای درک این احتمال باید این را در نظر داشت که رفتار رأیدهندگان آمریکایی متفاوت از گذشته شده. اصلاً یکی از دلایل اقبال سابق به ترامپ شعار کمپین وی یعنی «اول آمریکا» بود.
ترامپ مدعی بود که آمریکا اولویت اولش است و به قول معروف پول مالیاتدهندگان آمریکایی را در جاهای دیگر دنیا خرج نمیکند. مدعی بود که به جنگهای بیپایان با پول آمریکا خاتمه میدهد. در دور جدید انتخابات در ابتدای رقابتها هم با قول پایان سریع جنگ اوکراین که به نوعی جنگ شخصی و حیثیتی برای بایدن شده بود توانسته بود از رقیبش پیشی بگیرد.
اما با پررنگ شدن مسأله فلسطین و جنگ رژیم اسرائیل علیه مردم غزه افکار عمومی آمریکا واکنش شدیدی علیه عملکرد اسرائیل و نتانیاهو علیه مردم غیر نظامی غزه نشان داد. مسأله جنگ اوکراین هم به حاشیه رانده شد. اینجا به نظر میرسد کمپین حزب دموکرات با یک نوع هوشمندی موذیانه مسأله را تغییر داد. توجه بیشتر افکار عمومی خصوصاً نسل جوان و فعال آمریکایی به مسأله فلسطین نشان داد که فضا تغییر کرده. حزب دموکرات آمریکا این تغییر را سریعاً فهمید.
کناریگیری بایدن از رقابتها و آمدن هریس هم تا حدی فشارها بر روی دولت فعلی آمریکا سر مسأله فلسطین کاهش داد. بسیاری از و دانشجویان و فعالان اجتماعی و سیاسی جوانتر تا جایی پیش رفته بودند که جو بایدن را همدست نسلکشی در غزه و فلسطین مینامیدند.
اما هریس این فرصت را داشت از زیر این فشارها خارج شود. در کنار آن ناگهان ترامپ و نامزدی که برای معاون اولی خودش انتخاب کرد تبدیل به پرچمدار حمایت از اعمال جنگ افرزانه نتانیاهو شدند..
این اشتباه
تاکتیکی ترامپ در نزدیکی رقابتها انتخاباتی بسیاری از مزایای وی را از بین برد.
بسیاری از رایدهندگان به ترامپ را نمیتوان رأیدهندگان سنتی وفادار ایدئولوژیک به وی دانست. اکثر این افراد به فردی رای دادند که خارج از جریان اصلی سیاست باشد و شعارش این باشد که نمیخواهد پول مردم آمریکا را خرج جنگ در کشورهای دیگر بکند.
اتفاقاً یکی از دلایل اقبال برخی از رایدهندگان به ترامپ قول او مبنی بر پایان سریع جنگ اوکراین منازعه بیپایان با روسیه بود. یا انتقاداتی که ترامپ سر عملکرد جو بایدن در ایجاد جنگهای بیپایان دارد هر چقدر زمان بیشتر میگذرد، کمرنگ میشود.
ترامپ با حمایت بیپروا از عملکرد جنگطلبانه نتانیاهو نه تنها چندان رای تازهای برای خودش جمع نکرد که بسیاری از آرای قبلیاش دچار ریزش کرد، مرددین هم به آرای وی اضافه نشدند.
درست است که لابی صهیونیستها در آمریکا قوی است اما لابی به خودی خود رای جمع بکن نیست. از طرف دیگر بسیاری از نسل جدید آمریکا مخالف اسرائیل هستند دیگر آن حمایت سابق از اسرائیل در میان افکار عمومی آمریکایی وجود ندارد. اگر هم بسیاری از رایدهندگان چندان حامی فلسطین و غزه نباشند اما با گسترش جنگ و از همه مهمتر درگیر شدن مالی و لجستیکی آمریکا در این جنگ شدیداً مخالفت هستند.
ترامپ و کمپین وی خصوصاً معاون اول پیشنهادیاش با انگارههای ایدئولوژیک اشتباهی که سر اسرائیل داشتند. موجب شدند که بسیاری از رایها ترامپ پراکنده شود.
در حالی که کمپین ترامپ میتوانست با تأکید بر پایان جنگ اوکراین و خروج آمریکا از جنگهای بیپایان و تأکید بر اولویت آمریکا با «شعار اول آمریکا» رای بسیاری را جذب کند. در کنارشیه مسائل داخلی اقتصادی آمریکا و حتی مسأله مهاجرت غیرقانونی بپردازد. مواردی که واقعاً در یک کمپین انتخاباتی نقاط ضعف تیم بایدن _هریس و حزب دموکرات بود و میتوانست به آنان ضربه بزند. اما با پریدن ترامپ وسط مهلکه جنگی که نتانیاهو نشان داده نمیخواهد آن را به سرانجام برساند و حیات و ممات سیاسی و شخصی خودش را به آن گرهزده تمام این فرصتها را سوزاند.
اگر به الگوی رایدهندگان آمریکا نگاه کنیم دیگر حمایت از اسرائیل مسأله بسیاری از آمریکاییها نیست.
در حالی که بخش جوانتر و پیشروتر حزب دموکرات به خاطر عملکرد بد دولت بایدن در حمایت از اسرائیل و عدم تلاش لازم برای رسیدن به آتشبس در غزه وی را محکوم میکنند و حتی شاید حاضر نمیشدند دیگر به وی رای بدهند اکنون از ترس ترامپ و همپیمانی شدید وی با نتانیاهو به هریس و حزب دموکرات رای دهند.
منطقه غرب آسیا خصوصاً در یک سال اخیر بعد از آغاز جنگ غزه و عملکرد ضعیف آمریکا در کنترل جنایت نتانیاهو وارد نظم جدیدی شده. مهمترین ویژگی این وضعیت جدید سیالت سیاست است که ترامپ و کمپین وی نشان داده متوجه آن نیست. کشتار مردم غیر نظامی غزه تصویر ارزشهای نظم لیبرال را در بین بسیاری از رایدهندگان آمریکایی خدشه دار کرد.
این افراد شاید اکثرا به حزب دموکرات رای میدادند و شاید اگر بایدن میماند و کمپین ترامپ هم به این پررنگی مسأله اصلی تبلیغات انتخاباتیاش را روی غرب آسیا متمرکز نمیکرد و به پایان جنگ اوکراین و رقابت با چین میپرداخت برنده بازی بود. اما ترامپ نتوانست با گرفتن یک موضع که اگر بیاید جنگ غزه را تمام میکند از این امکان استفاده کند. در عوض با حمایتهای لفظی شدید از اسرائیل و نتانیاهو سویه حمله افکار عمومی را به سمت خود کشاند و این فرصت را به کمپین هریس داد که از زیر فشار بخش جوان و پیشرو حزب دموکرات سر جنگ غزه خارج شود. حتی بخشی از آنان را مردد کرذ که اگر شما رای ندهید ترامپی میآید که اوضاع غزه را بدتر میکند.
در این بین سکوت نسبی روسیه و عدم دخالت روسیه در انتخابات آمریکا هم نشانه دیگری است که روسیه آن روی خوش سابق به ترامپ را ندارد. هر چند روسها قطعاً از ادامه دولت دموکراتها که موضع ضد روسی در جریان اوکراین دارند، خشنود نیستند اما متوجه شدند که ترامپ هم دیگر ترامپ ۲۰۱۶ یا ۲۰۲۰ نیست و نباید تخممرغهای خود را در سبد وی بگذارند.
البته در نهایت باید صبر کرد تا روز انتخابات شاید شاهد شگفتیهای بیشتری باشیم اما به نظر میرسد اگر صحنه رقابت انتخاباتی را اندکی پیچیده ببینیم، ترامپ در تلهای که کهنهکاران حزب دموکرات به وسیله جنگطلبی بیپایان نتانیاهو برایش فراهم کردند، افتاده.
برخلاف تبلیغاتی که میشود آرزو و استراتژی بلندمدت نتانیاهو نه اشغال سرزمین جدیدی است نه راهاندازی جنگی بزرگ در منطقه یا جنگ مستقیم با ایران و نه حتف براندازی حکومت ایران. نتانیاهو فقط یک آشوب بیپایان میخواهد. برای نتانیاهو آشوب و بهم ریختگی دائمی و بیپایان در منطقه یعنی ماندن همیشگیاش در قدرت.
برای همین این احتمال وجود دارد که خواسته و هماهنگ یا ناخواسته و بدون هماهنگی با حزب دموکرات این تله را برای ترامپ ایجاد کرده باشد تا توازن قوا تغییر کند.
سناریوهای آخرالزمانی را نباید جز یک شو تبلیغاتی دید مسأله فقط تغییر توازن قوای دائمی در غرب آسیا است. برای همین هم باید رفتارشناسی رأیدهندگان آمریکایی را در این چارچوب تحلیل کرد.
اکثریت رایدهندگان آمریکا همین که برای خودشان خطری پیش نیاید و زندگیشان مختل نشود به یک کاندیدایی رای میدهند که خطر جنگ و خطر خرج شدن پولشان در جنگهای دیگر را رفع کند. زمانی مزیت ترامپ این بود که این ژست را میگرفت. میخواست سریع جنگ اوکراین را پایان دهد. پول کمتری در ناتو خرج کند. شعار پایان جنگهای بیپایان را میداد. پرچم اول آمریکا را در دست گرفته بود.
اما کمپین ترامپ در این روزها با حمایت بیحساب و کتاب از نتانیاهو اسرائیل این تصویر ترامپ را در نظر رأیدهندگان آمریکایی تخریب کرد. از این رو شاید باید گفت شغالهای پیر حزب دموکرات آمریکا موذیانه تله نتانیاهو را جلوی پای ترامپ گذاشتند تا وی را زمینگیر کنند.