فواد شمس
آقای سامان زمان زاده در توئیتر بعد از رشته توئیت بسیار عالیش در مورد جنبش جنگل، در مورد واقعه سیاهکل هم یک رشته توئیت بسیار خوب زده است. هر دو را بخوانید. من در اینجا صرفا چند نکته کوتاه در حد همین فضایی توئیتر در مورد هر دو اتفاق مهم تاریخی مینویسم / 1 جنبش جنگل را باید در امتداد انقلاب مشروطه دانست. در واقع جنبش جنگل در پی بازیابی آرمانهای انقلاب مشروطه بود. فعالان آن هم مشروطهخواهانی بودند که شاید رادیکال تر شده بودند /2 نکته جالب جنبش جنگل حضور اقوام گوناگون در آن بود. از گیلک ها تا گرجی ها تا کُردها و تُرک های آذری و قفقازی ها جنبش جنگل نه تنها هیچگاه تجزیه طلبانه نبود که یک تجربه ناب فراقومیتی یافته بود/3 تجربه جمهوری گیلان شاید جزو اولین تجربههای دموکراسی مستقیم مردمی در ایران بود. شاید اگر بسط پیدا میکرد وضعیت تاریخی ایران جور دیگری رقم میخورد. البته جمهوری انقلابی گیلان به هیچ عنوان تجزیه ایران نبود. سودای اتحاد جماهیر ایران بود /4 در مورد تجربه جنبش جنگل بسیار میتوان سخن گفت اما تراژیکترین بخش آن برای من درگیری بین خود جنگليهاست. هم بین اقوام هم بین کمونیست ها و اسلامگرایان. بعدها هم در تاریخ ایران ضرباتش را هم دیدیم./5 در این بین هر چقدر به عملکرد احسان الله خان دوستدار که اتفاقا خیلی ادعای کمونیستی و تندروانه هم داشت نقد وارد است به برخورد میرزاکوچک خان و گروه اتحاد اسلام با کمونیست های اصیل یعنی حیدر عمو اوغلو نقد وارد است / 6 به جرات میگویم حیدر عمو اوغلو یکی از درخشانترین چهرههای شاخص جنبش چپ نه تنها در ایران که در کل تاریخ سیاسی خاورمیانه است. چهرهای که همتراز لنین در جنبش چپ است /7 سرنوشت تراژیک حیدر عمو اوغلو و توطئه کشتن ناجوانمردانه وی که به احتمال قوی با اطلاع و سکوت و چشمپوشی جناح اسلامی جنبش و متأسفانه شخص میرزا کوچک خان رخ داد، نکته تلخ تاریخ مبارزاتی ایرانیان بوده است / 8 هر چقدر حیدر عمو اوغلو به عنوان یک نیروی پخته و با پرنسیب چپگرا درست عمل میکرد و در تلاش برای نجات جنبش جنگل از بنبست بود. عملکرد سوال برانگیز احسان الله خان دوستدار و تندروهای عجیب وی هنوز نقطه مبهم تاریخ است /9 تفاوت بین حیدر عمو اوغلو و احسان الله خان دوستدار در امتداد جنبش چپ ایران تا امروز هم به صورت نمادین ادامه دارد. بین تفاوت مشی تودهای با مشی چپ روی کودکانه و بعضا چپ روی هایی که حتی بازیچه دست قدرتهای بزرگ میشوند!/10 سرنوشت تراژیک جنبش جنگل ادامه به شکست کشاندن انقلاب مشروطه بود. آسیب شناسی داخلی لازم است. اما این رضاخان میرپنج بعدها پهلوی بود که در ادامه سرکوب جنبش دموکراسی خواهی ایرانیان پسامشروطیت جنگل را هم سرکوب کرد تا پایه های دیکتاتوری خود را محکم کند/11 و اما حدود نیم قرن پس از جنبش جنگل بار دیگر در همان جنگلها جوانان دیگری دست به اسلحه بردند. پس از تجربه شکست یک جنبش بزرگ اجتماعی دیگر یعنی جنبش ملی شدن نفت و دوران دموکراسی دهه 20 و دو سال اول دهه 30، در دوران خفقان پس از کودتای 28 مرداد/12 واقعه سیاهکل قطعا ابعاد تاثیرات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بسیار عمیقی در تاریخ ایران گذارده است. اصلا نباید آن را صرفا ماجراجویی چند جوان عاصی دانست. ابعاد نظامی آن حتی در مقایسه با حرکتهای چریکی دیگر در همین ایران،کردستان و ترکیه بسیار کوچک بود اما تاثیراتش بسیار عمیق /13 قطعا آن جوانان که به کوهها وجنگلهای سیاهکل رفتند میدانستند با چهارتا تفنگ شکسته و دو تا کلاشینکف نمیتوانند از نظر نظامی به یکی از بزرگترین ارتشهای خاورمیانه غلبه کنند. مسئله آنان اصلا نظامی نبود. میخواستند سکوت تاریک پساکودتایی را بشکنند و شکستتد/14 سیاهکل در تاریخ مبارزاتی آن سالها جاودانه شد. به صورتی که شعار « ایران را سراسر سیاهکل میکنیم» هر سال تا خود سال ۵۷ سر داده شد. دلیل این میزان تاثیرگذاری را یک چیز میدانم. خشم جوانان آن سالها نسبت به تحقیری که رژیم کودتایی محمدرضا پهلوی به آنان تحمیل کرده بود /15 سیاهکل در واقع فریاد خشم آلود نسلی بود که نمیخواست نسبت به تحقیری که اعلاحضرت و دستگاه سرکوب عریض و طویلش تحمیل کرده بود سرخم کند. واقعا هم خودشان میدانستند در این راه قطعا از نظر نظامی هیچ شانسی برای پیروزی ندارند مسئله برایشان پیروزی اخلاقی_تبلیغاتی بود /16 واقعه سیاهکل در ابعاد نظامی قطعا شکست خورده است. حتی با موقعیت کمدی_تراژیک هم شکست خورده است. داستان هل دادن مینیبوس و دستگیری چریکها توسط روستایی ها. اما در ابعاد اخلاقی و تبلیغاتی پیروزی بزرگ چریکها بود /17 همین که کل دستگاه تبلیغاتی رژیم شاه با آب و تاب از چریکها مینوشتند خودش بزرگترین تبلیغات برای آنان بود. آن هم در شرایط سرکوب و خفقان پساکودتایی. آن میزان سمپاتی که همه نسبت به این جوانان پیدا کردند /18 و اما در این چند توئیت آخر موضع شخصی ام را بگویم. من نسبت به انقلابیون مشروطه و حیدر عمو اوغلو بسیار بیشتر از جنگلیون و سیاهکلی ها احساس سمپاتی دارم. با احترام به میرزا کوچک خان جنگلی، چریکها و حمید اشرف/19 در این روزگار ما اما چپ قطعا دیگر نیاز ندارد برای شنیده شدن به دل کوه و جنگل بزند و خواستههایش را از دهانه لوله تفنگ بیان کند. ما تبلیغ مسلحانه لازم نداریم. مجهز شدن به ابزار تبلیغ را لازم داریم /20 در روزگاری که تجربه دستکم 100 سال مبارزه ملت خودمان و 150 سال انواع مبارزات جهانی را داریم. در روزگاری که حتی در قلب سرمایهداری آمریکا سندرز با صدای بلند در کنگره از سوسیالیسم دموکراتیک حرف میزند دیگر تنها برای هوای پاک و منظره زیبا باید سری به سیاهکل زد/ 21 مبارزه واقعی ما این روزها در همین شهرها، دانشگاهها، محل کار، کوچه و خیابان و در این روزهای کرونایی در تک تک خانه ها در جریان است. فقط کافی است ضرورت تغییر و رسیدن به سوسیالیسم و دموکراسی واقعی مردمی را به تک تک اعضای جامعه بفهمانیم/پایان /22