به بهانه امضای توافقنامه ٢٠ ساله با روسیه
فواد شمس
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی
منتشر شده در هفتهنامه صدا
رابطه ژئوپلتیکی ایران و روسیه، ریشه در اعماق تاریخ دارد. در طول تاریخ رابطه ایران و روسیه رقابتهای بینالمللی، به ویژه بین قدرتهای بزرگ مانند بریتانیا و و ایالات متحده، بر روابط ایران و روسیه تأثیر گذاشته است.
تهدیدات مشترک مانند تروریسم و ناامنی در منطقه، باعث تقویت همکاریهای امنیتی بین دو کشور شده است.
تحریمهای آمریکا علیه هر دو کشور ، باعث تقویت روابط اقتصادی و سیاسی ایران و روسیه شد.
وجود منابع غنی انرژی در هر دو کشور، آنها را به بازیگران مهم در بازار انرژی جهانی تبدیل کرده است.
بعد از تحولات افغانستان و سوریه روابط ایران و روسیه بر امنیت منطقهای، به ویژه در غرب آسیا و آسیای مرکزی، تاثیر زیادی میگذارد و هر دو طرف به آن محتاج هستند.
▪️فصلی تازه در رابطهای پرفراز و نشیب و پیچیده
رابطه ایران و روسیه، رابطهای پیچیده و چند وجهی است که تحت تأثیر عوامل داخلی و بینالمللی متعددی قرار دارد. این رابطه در آینده نیز به احتمال زیاد پویا و متغیر خواهد بود. این رابطه پیچیده، با توجه به موقعیت جغرافیایی دو کشور در قلب آسیا و منافع مشترک و متعارض، همواره در نوسان بوده است.
معاهده جامع ٢٠ ساله ایران و روسیه که در ٢٨ دی ماه ١۴٠٣ به امضا رسید، فصل جدیدی در رابطه دو جانبه بین ایران و روسیه را آغاز کرد. البته لازم به ذکر است که پیش از این نیز در زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی موافقتنامه مشابهی بین ایران و روسیه امضا شده بود. به بهانه این امر در این گزارش تلاش شده از منظری متفاوت به رابطه بین ایران و روسیه پرداخته شود.
▪️از موازنه منفی با شرق و غرب تا موازنه مثبت پا همگان
اگر در روزگار پرتلاطم پسا جنگ جهانی دوم و تقسیم جهان به اردوگاه شرق و غرب ما در ایران برای حفظ استقلال خود به اجبار سیاست موازنه منفی که نماد آن مصدق بود را انتخاب کردیم که البته با کودتای 28 مرداد ناکام ماند و ما یکی از اقمار اردوگاهی شدیم و تبعات تاریخی آن را هم دادیم الان که جهان هزاران چرخ خورده و معادلات و توازن قوای آن تغییر کرده نیاز است از فضای در دوران جنگ سردی خارج شویم و به سمت موازنه مثبت با تمامی کشورهای عالم از شرق دور تا غرب برویم.
اصل اساسی هم ضمن حفظ وحدت سرزمین ایران و دفاع از منافع ملی خود باید این باشد که نوع رابطه خود را با هر کدام از کشورها به شکلی تنظیم کنیم که اولا کمترین تنش را در جهان امروز داشته باشیم دوما بیشترین منفعت را برای مردمان کشور خود از کنار این روابط با کشورهای دیگر کسب کنیم. اگر تاریخ را مرور کنیم شاید باید بگوییم اگر کودتای شاه در 28 مرداد نبود شاید تاریخ ایران عوض میشد و تاکنون به یک توازن مفید رسیده بودیم. اما تاریخ برای درس گرفتن است. الان هم اگر تندروی و کارشکنی ها از هر سو نباشد میتوان سرنوشت جدیدی برای آینده ایران رقم زد. آمریکا ستیزی و روس ستیزی بی مورد در فضای استادیومی توئیتری و مجازی را باید نادیده گرفت. باید بر اساس پیچیدگی روابط ژئوپلتیکی جدید حاکم بر جهان تلاش کنیم از کوچکترین فرصتها برای بهبود جایگاه ایران استفاده کنیم.
از تاریخ دوران مصدق باید درس گرفت و اسیر فضاسازیها دروغین نباید شد. فضاسازیهایی که یک طرف خطر کمونیسم و حزب توده و شوروی را انقدر عمده کرد که از دل آن یک کودتای امبیمایی_انگلیسی بیرون آورد و در ادامه انقدر دیکتاتوری شاه با همکاری آمریکایی ها برای مردمان ایران غیرقابل تحمل شد که نفرتی از آمریکا شکل گرفت که موجب خراب شدن رابطه دیپلماتیک با آمریکا هم شد. مادر تاریخ درس بسیار به ما داده و باید هر دفعه مرورش کرد.
حال به نقطهای رسیدهایم که میهن عزیز ما ایران نیاز به فراتر رفتن از این دعواهای تاریخی و ایدئولوژیکی دارد. شاید فرصت پزشکیان این باشد که در دوران تازهای وارد عرصه شده که قدرتهای بزرگ از روسیه تا آمریکا خودشان هم دنبال پایان جنگ های بی پایان در مناطق مختلف جهان هستند. باید از این فرصت استفاده کرد.
▪️سرزمینی برفی پر رمز راز؛ روسیه در افکارعمومی ایرانیان
روسیه کشوری است عجیب و رمزآلود همچون رمانها و فیلمهایش حتی شاید برای برخی دشتهای وسیع همیشه برفی و مهآلود بی پایان روسیه کسلکننده باشد. اما روسیه سرزمینی پیچیدهای است به شکلی که فیو در تیوتچف»، شاعر و سیاستمدار روس قرن نوزدهم درباره آن گفت: «روسیه را با منطق و استدلال نمیشود فهمید و با معیارهای عمومی نمیتوان سنجید، بلکه باید آن را حس کرد و دریافت!». این گفته شاعر به سرعت در میان مردم روسیه رایج شد و هنوز بسیاری از اندیشمندان روسیه و روسیه شناسان جهان وقتی در توضیح و تحلیل رفتارها و تحولات در روسیه با دشواری روبه رو میشوند به این گفته ارجاع میدهند.
تصویر که افکارعمومی ایران از روسیه دارند، شاید تمامی ابعاد مرتبط با وسیعترین کشور کره زمین با تاریخی پر فراز و نشیب را شامل نشود. ایرانیان از روسیه تصوری دارند که ناشی از سوابق تاریخی رابطه بین دو کشور و بخشی هم مرتبط با برآمدن اولین دولت مدعی کمونیسم در جهان در روسیه است. تصویری که منعکس کننده تمامیت واقعیت روسیه با تمام پیچیدگیهایش نیست.
در سالهای اخیر پس از تجزیه اتحاد جماهیر شوروی سابق و ظهور روسیه جدید با زعامت ولادیمیر پوتین که بیشتر به ریشههای محافظهکارانه روسی قبل از انقلاب اکتبر بازگشته است، تصویر کژدیسهای از روسیه در افکارعمومی ایرانیان جا افتاده، ایرانیان بیش از این که روسیه را از منابع دست اول بشناسند از منابع دست دوم و نگاه رسانهای کشورهای ثالث که طبیعتا رقیب روسیه هستند، شناختهاند.
شاید برای بخش بسیار کوچکی از ایرانیان که اهل ادبیات و سینما هستند روسیه با رمانهای مشهور داستایوفسکی و تولستوی و داستان های گوگول و نمایشنامههای چخوف و شعرهای پوشکین و البته سینمای عجیب و عمیق امثال تارکوفسکی شناخته می شود. سرزمینی رمزآلود اما جذاب!
در سالهای دور خصوصا در دوران جنگ سرد تصویری که از روسیه در نزد افکارعمومی ایرانیان ساخته شده بود به روایت رسانههای کشورهای رقیب ایدئولوژیک شوروی بود. خصوصا اینکه معمولا ایرانیان به رسانههای خارجی انگلیسی زبان بیشتر دسترسی داشتند تا دیگر رسانههای خارجی و این تصویر چندان منطبق با واقعیت نبود و تحت تاثیر تبلیغات و رقابت جنگ سردی آن دوران بود. در طرف مقابل هم صرفا گروههای سیاسی که علقههای ایدئولوژیک به روسیه شوروی داشتند تصویری ایدئولوژیک که آن هم نمایانگر واقعیتهای چند لایه و پیچیده روسیه و شوروی نبود ارائه میدادند. در نتیجه در ذهن ایرانیان باز هم روسیه با تمام پیچیدگیها و تنوع زیستیاش چندان شناخته شده نبود.
در یک دهه اخیر با بالا گرفتن دوباره رقابت کشورهای غربی با روسیه دوران پوتین و به خصوص بعد از جریان اوکراین ناگهان موج تبلیغاتی منفی وسیعی این بار توسط رسانهها فارسیزبانی که بودجه خود را از کشورهای غربی رقیب روسیه میگیرند آغاز شد که باز هم نمیتوان آن را ارائه دهنده واقعیت کامل روسیه دانست.
در این میان اما در سالهای اخیر به دلیل رقابت
حضور دهها هزار دانشجو و سفر هزاران گردشگر ایرانی به روسیه و بازتابی که این دانشجویان و گردشگران در شبکههای اجتماعی مجازی خصوصا اینستاگرام از زندگی واقعی در روسیه ارائه میدهند، تصویری متفاوت و واقعیتر از کشور روسیه در نزد افکارعمومی ایران ساخته است.
اگر سری به ایسنتاگرام و صفحات دانشجویان جوانی ایرانی ساکن در روسیه بزنید با تصویری متفاوت از آن تصویری که رسانهها فارسیزبان از روسیه ترسیم میکنند، مواجه میشوید. کشوری تمیز، شهرهایی منظم ط مردمانی مودب و آرام و البته برخلاف ما ایرانیان نه چندان خونگرم. به نظر می رسد اگر اندکی از فضای سیاسیون دور شویم و به مردمان عادیتر نزدیک تصویر روسیه در نزد افکارعمومی ایرانیان واقعیتر میشود.
سیاسیون در فضای جنگ سردی فریز شدهاند. هنوز درگیر انگارههای ایدئولوژیک خود هستند و آنان را از واقعیت دور میکند.
▪️ اتحاد هوشمندانه بر سر منافع و خطرات مشترک
در شرایط فعلی منافع مشترک اقتصادی و ژئوپلتیکی بین روسیه فعلی با ایران به جای توسعه طلبی تزاری و نگاه ایدئولوژیک شوروی را گرفته است.
پزشکیان در یک موضع گیری اصولی گفته حتی اگر اروپایی ها بخواهند ایران حاضر است با آنها نیز معاهده های مشابهی را امضا کند.
بدیهی است امضای چنین معاهده هایی شرط و شروط خود را دارد که اصلی ترین آن خودداری از همکاری با دشمنان دو طرف بر علیه یکدیگر وهمچنین حسن نیت در تعاملات با هم است.
اگر اروپایی ها حاضر هستند که با دشمنان ایران علیه ایران همکاری نکنند ومعاهده ای در این راستا با ایران امضا کنند چرا ایران حاضر نباشد با آنها نیز معاهده همکاری امضا کند.منافع ملی ایران مقدم بر همه چیز است.
ولی این مسئله مشخص است که درصورتی که گرایش دولت ترامپ در سمت تغییر صحنه مبارزه جهانی به رقابت عمدتا اقتصادی تا نظامی قطعی تر شود، ایران نیز با پایان دادن به تابوی مذاکره با آمریکا باید چارچوب و پلتفرمی را برای گفتگو با آمریکا در زمینه مسائل منطقه ای و پذیرش منافع همه طرفها طرح کند و با مردم در میان گذارد و نظر موافق آنها را جلب کند. مانع عمده داخلی دو گروه افراطی و بی مسئولیت به اصطلاح اصولگرا و اصلاح طلب هستند که می خواهند دشمنی با آمریکا و غرب یا دوستی با آن را بعنوان سرمایه خود برای کسب قدرت و حذف رقیب به کار گیرند. این دو گروه بی گمان هرگونه امکان مذاکره با آمریکا را به حساب ترس و عقب نشینی ایران خواهند گذاشت و نه به حساب عقبگرد و پیامد شکست آمریکا در جنگ اوکراین و خاورمیانه. دولت پزشکیان می تواند و باید راهی برای خنثی کردن این دوگروه و پذیرش یک سیاست گفتگوی آگاهانه و مسئولانه درچارچوب منافع مردم ایران، منطقه و جهان بیابد و در آن گام گذارد.
رابطه ژئوپلتیکی ایران و روسیه، ریشه در اعماق تاریخ دارد. در طول تاریخ رابطه ایران و روسیه رقابتهای بینالمللی، به ویژه بین قدرتهای بزرگ مانند بریتانیا و و ایالات متحده، بر روابط ایران و روسیه تأثیر گذاشته است.
تهدیدات مشترک مانند تروریسم و ناامنی در منطقه، باعث تقویت همکاریهای امنیتی بین دو کشور شده است.
تحریمهای آمریکا علیه هر دو کشور ، باعث تقویت روابط اقتصادی و سیاسی ایران و روسیه شد.
وجود منابع غنی انرژی در هر دو کشور، آنها را به بازیگران مهم در بازار انرژی جهانی تبدیل کرده است.
بعد از تحولات افغانستان و سوریه روابط ایران و روسیه بر امنیت منطقهای، به ویژه در غرب آسیا و آسیای مرکزی، تاثیر زیادی میگذارد و هر دو طرف به آن محتاج شدند.
▪️جغرافیا فربهتر از ایدئولوژی
اگر در آن زمان مد جنبش عدم تعهد بود و نفی همزمان شرق و غرب الان ایجاد پیمان های جمعی مثل شانگهای و بریکس و تنش زدایی را اروپا و آمریکا میتواند راهگشا باشد در کنارش پرداختن به مسائل داخلی کشور و بهبود فضای واقعی کار کردن که از این توافقنامه های دو جانبه و پیمان های چند جانبه کمال استفاده را ببریم.
اگر در دوران قدیم خصوصا در زمان جنگ سرد ایدئولوژی تعیینکننده اصلی روابط بین کشورها بود. امروزه عامل قدرت و وزن ژئوپلیتیکی در روابط بینالملل اهمیت دوچندان یافته است و روسیه یک قدرت جهانی و ایران یک قدرت منطقه ای قلمداد میشود؛ دو کشور همواره در روابط خود از این عامل ها در جهت اعمال سیاستهای خود بهره میبرند. نگاه واقعگرایانه مبتنی بر توازن قوا جهانی لزوم رابطه حسنه بین این دو کشور را ایجاب میکند.
در دوران جدید این جغرافیا و به تبع آن روابط اقتصادی و منافع مشترک است که نقش تعیینکننده در روابط بین کشورها را دارد. در مورد رابطه ایران با روسیه هم باید از این دریچه به موضوع نگاه کرد. همانقدر که در گذشته کشورها اسیر جغرافیایشان بودند امروزه شاید بهتر است بگوییم جغرافیا میتواند کلید خارج شدن کشورها از انگارههای ایدئولوژیک در رابطه با یکدیگر باشد. در مورد مشخص رابطه ایران با روسیه انگارههای ایدئولوژیک همواره تاثیر منفی بر رابطه این دو گذاشته است. از زمان تزارها این انگاره در بین ایرانیان تقویت شده بود که تزارها چشم به توسعهطلبی ارضی در ایران دارند که بخشی از آن نیز ناشی از تبلیغات رقیب سنتی روسیه در ایران یعنی بریتانیا کبیر آنزمان داشت. در دوران جنگ سرد نیز خطر نفوذ ایدئولوژی کمونیستی چنان در ایران تبلیغ میشد که تاثیرات آن هنوز هم در اذهان سیاسیون ایرانی رسوخ دارد. در حالی که روسیه فعلی دیگر ادعای سردمداری ایدئولوژی کمونیستی را ندارد اما هنوز برخی از سیاسیون با ذهنیت یخزده دوران جنگ سردی به مسئله نگاه میکنند.
در این بین اگر از قفس تنگ نگاه ایدئولوژیک خارج شویم و با دریچه گسترده فرصتهای جغرافیایی و به تبع آن اقتصادی به منافع مشترک با روسیه بنگریم این قرارداد ٢٠ ساله میتواند فرصتی برای توسعه متوازن ایران باشد.
ایران و روسیه دو سرزمین مهم تاثیرگذار در منطقه هارتلند جهان هستند از این رو اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک دو کشور نسبت به سایر کشورهای منطقه سبب شده نقش مهمتری در معادلات سیاسی آسیای مرکزی و قفقاز بازی کنند. در کنارش حتی در مقابل هند و چین هم حرفی برای گفتن داشته باشند.
البته از نظر ما ایرانیان حفظ وحدت سرزمینی ایران و منافع ملی بهعنوان مهمترین شاخص در روابط با همه کشورها است. در مقابل هم طبیعتا روسیه نیز مثل هر کشور دیگری منافع خودش را در نظر دارد. خصوصا در شرایط فعلی که با کشورهای غربی بر سر جریان اوکراین درگیر است به دنبال یافتن راههای دیگری برای تجارت و جلوگیری از انزوای ژئوپلتیکی است. از اینجا میتوان یک تقاطع در منافع مشترک با روسیه پیدا کرد. در عالم سیاست خصوصا سیاست خارجی نیز نباید نه خوشبینانه برخورد کرد نه اسیر بدبینی ناشی از تبلیغات رقبا قرار گرفت.
▪️موقعیت جغرافیایی ایران در مقابل روسیه هم سد دفاعی هم پل پیروزی
روزگاری در جنگ جهانی دوم سرزمین ایران و پل مشهور ورسک به صورت نمادین به عنوان پل پیروزی متفقین و ارتش سرخ در مقابل تهاجم فاشیسم هیتلری نقشی تاریخی بازی کرد. اگر اندکی هم عقبتر برویم اما مسئله پیجیده درگیریهای قفقاز رابطه ایران با روسیه تزاری آن زمان را تحت تاثیر قرار داده بود. به امروز برگردیم. از یک طرف فضاهای جغرافیایی که بین ایران و روسیه همچون یک سد طبیعی و حائل از هر نوع تنش احتمالی جلوگیری میکند. با یک نگاه واقعبینانه به نقشه در مییابیم که احتمال تنش جدی بین ایران و روسیه به دلیل اینکه مثل قرون گذشته دیگر مرز مشترکی ندارند، کاهش فراوانی یافته. از غرب کشورمان شروع کنیم کشورهای حوزه قفقاز و بعد دریای کاسپین (مازنداران) حائل هستند. در شرق هم صحرای بزرگ ترکمنستان و قزاقستان فاصله زیادی بین ایران و روسیه ایجاد کردهاند که فارغ از اینکه چه دولتی در روسیه باشد یا در ایران این واقعیت عینی روی زمین جلوی اصطکاک را میگیرد.
اما اگر تصویر جغرافیایی را وسیعتر ببینیم موقعیت به شکلی است که اینبار ایران میتواند پل پیروزی اقتصادی برای خودش باشد نه صرفا محل گذر و ترانزیت متفقین سابق!
بدین شکل که به دلیل تنش روسیه در مرزهای غربیاش با اروپاییها این کشور به دنبال یافتن راههای جدیدی برای تجارت خصوصا در حوزه انرژی است. یک از بازارهای مهم برای روسیه هم کشور هندوستان است. بهترین مسیر برای روسیه در این مورد مسیر ایران است.
▪️مثلث هند _ایران _ روسیه در رقابت با چین و آمریکا
اهمیت کریدور شمال به جنوب در ایجاد فرصتی برای مقابله با نفوذ روزافزون چین و همچنین فشارهای آمریکا است.
کریدورها و مسیرهای ترانزیتی همیشه بهعنوان ابزارهای قدرت در سیاست جهانی عمل میکنند. آنها نقش مهمی در تسهیل تجارت، انتقال منابع انرژی و بهبود همکاریهای منطقهای دارند. کریدورهای جدید میتوانند مسیرهای سنتی را به چالش بکشند و نقشهای ژئوپلیتیکی جدیدی برای کشورهای در حال توسعه و قدرتهای منطقهای فراهم آورند. کریدور هند به روسیه از راه ایران بهعنوان راهی برای کاهش وابستگی به مسیرهای سنتی مانند کانال سوئز و تنگه مالاکا نشان میدهد و به هند، ایران و روسیه اجازه میدهد که از این مزایا بهرهبرداری کنند. کشورهایی که به دلایل ژئوپلیتیکی و سیاسی دچار انزوا هستند، میتوانند با مشارکت در کریدورهای بینالمللی از این وضعیت خارج شوند.
ایجاد این کریدور باعث کاهش زمان حملونقل کالا تا ۳۰-۴۰ درصد و هزینهها تا ۲۰-۳۰ درصد بشود. زیرا مسیر کوتاهتری نسبت به راههای سنتی است.
این کریدور باعث افزایش تجارت بینالمللی میشود که با بهبود دسترسی به بازارهای مختلف، بهویژه برای کشورهای هند، روسیه، ایران و کشورهای آسیای مرکزی، این کریدور میتواند حجم تجارت و ترانزیت کالا را افزایش دهد.
این پروژه باعث تقویت روابط اقتصادی و سیاسی میشود که به منظور تقویت همکاریهای اقتصادی و تحکیم روابط بین کشورهای عضو، بهویژه در حوزه اوراسیا، تعریف شده است.
ایران میتواند با بهرهگیری از این کریدور تأثیرات تحریمها و انزوای بینالمللی تحمیلی ناشی از تحریمها را کاهش دهد. در ضمن این کریدور کمکی به ایران است تا در نقش یک قطب ترانزیتی با اهمیت در منطقه ظاهر شود. در کنار این همه تعاملات اقتصادی و سیاسی خود را با کشورهای آسیای میانه بیشتر کند. در طرف مقابل روسیه نیز از این کریدور برای بهبود روابط خود با هند و کاهش وابستگی به مسیرهای تجاری سنتی قبلی که تحت تاثیر کشورهای غربی است، استفاده میکند.
▪️دورانی جدید؛ پایان جهان قطبی و آغاز جهان چند بُرداری
بگذارید به روزهای انتخابات ریاست جمهوری اخیر بازگردیم. همه حواسها به جواد ظریف بود، اما با نظر میرسد کسی که تصویری از سیاست خارجی دولت آینده در چند دقیقه بعد از برنامه طوفانی جواد ظریف در تلویزیون ترسیم کرد، فرد دیگری بود.
مهدی سنایی، در مقام مشاور پزشکیان در میزگرد سیاسی انتخاباتی گفت: «این دوگانه سازی ها در سیاست خارجی مربوط به قرن ۱۹ میلادی است، ملت از این دوگانه ها عبور کردند اما برخی نخبگان ما در این دوگانه ها ماندند.جایگاه چین و عظمت آن جای خود، اما همین سیاست چینی هم پیشرفتش منوط به چندبرداری اجرا شدن سیاست خارجی آن است.»
این اظهارات سنایی و بعدها عملکرد دولت پزشکیان نشان داد که دستکم درکی از پایان جهان تک قطبی در یک روند آرام در اذهان برخی سیاستگذاران ایرانی شکل گرفته است. این واقعیت را باید در رابطه با همه کشورها از جمله روسیه درک کنیم. در کنارش باید بدانیم که قرار نیست روابط جدید جهانی بی قاعده باشد. برای همین در سند توافقنامه ٢٠ ساله هم روسیه از ایران خواسته به ftaf بپیوندد. چرا که روسیه به درستی میداند در مقابل آمریکا و جدیدا چین نه می تواند تبدیل به تنها ابرقدرت جهان تک قطبی در آینده شود و نه اینکه علاقهای به بازگشت به دوران جنگ سرد دارد. بلکه هدف روسیه ایجاد یک جهان جدید است که در آن قطبیت به معنای سابق وجود نداشته باشد بلکه جهان چند برداری باشد که بردارهای مختلف در تقاطعهای خاص بر اساس منافع مشترک روی هم بیافتد. همان طوری که روسیه علاقه دارد هندوستان را در مقابل چین تقویت کند اما رابطه خوبش با چین را حفظ کند. در کشورهای آمریکای لاتین نفوذ اقتصادی پیدا کند و مثلا برزیل و ونزوئلا را متحد خود سازد اما با آمریکا در آنجا سرشاخ نشود. در واقع نوع نگاه روسیه بیش تر به معنای حفظ توازن قوا به شکل طبیعی آن در جهان جدید است. از این رو شاید توافقنامه ٢٠ ساله راهبردی ایران با روسیه دریچهای برای ایران باشد که بتواند وارد این توازن قوا بشود و از انزوای تحمیلی دولتهای غربی خصوصا آمریکا خارج شود.
حال باید دید که دولت پزشکیان با توجه به اینکه اشخاصی همچون مهدی سنایی با دیدگاه نوین چندبرداری دیدن روابط بینالملل در آن حضور دارند توانایی این را دارند که از فرصت رابطه با روسیه امتیازی برای ارتباط با غرب و آمریکا هم بسازند؟
▪️هم شرقی هم غربی؛ منافع ایرانی
واقعیت های ژئوپلیتیکی ایران موید این امر است که رهیافت موازنه و تعادل دیپلماتیک، نقش مهمی در سیاست خارجی و امنیتی ما دارد و به معنای ساده شعار باید به سمت هم شرقی هم غربی برای منابع ایرانی! برگردد. جایگاه و وزن ایران در معادلات جاری منطقه ای و فرامنطقه ای به خصوص پس هفتم اکتبر این الزام و ضرورت را به سیاست خارجی دیکته می کند که در بازی قدرت و در میانه بحران و منازعه در نظام بین الملل، تهران بیش از پیش به توجه و تمرکز بر اصل موازنه و تعادل گرایی نیازمند است.
در نظام جهانی جدید فرصتهای فراوانی برای توسعه ملی وجود دارد که باید با یک سیاست متوازن بین غرب و شرق از آن بهرهبرداری کنیم.
توافقنامه ٢٠ ساله با روسیه، برجام، قرارداد با چین، روابط با عربستان، تنش زدایی با آمریکا، بهبود رابطه با اروپا و گسترش روابط با کشورهای همسایه همگی در راستای یک رویکرد موازنهگرایانه است که در چارچوب منافع ملی برای بهبود وضعیت مردم ایران باید به کار رود.