سفرنامه کویر کاراکال 1 / شب اول
#فوادشمس ، کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی گردشگری
یزد در برف
در دوره کرونایی سفر کمتر می شود رفت اما خب آرام آرام باید با رعایت تمام توصیههای بهداشتی زندگی را به روال عادی برگردانیم. حدود 3-4 ماه بود که سفر کویر کاراکال را می خواستم بروم. اتفاقا این برندسازی به وسیله گربه کاراکال برای این منطقه جغرافیایی، حرکتی هوشمندانه بود. مخاطب با دیدن عکسهای گربهای زیبا و عجیب با گوشهای سیاه برایش جالب میشود زیستگاه این گربه را ببیند. خلاصه بار سفر را بستیم و در میدان ونک به همسفران عزیز ملحق شدیم.
در مسیر تا قم مقاله آقای پورجوادی در مورد گیاهخواهری در نزد عرفا، صوفیان و بزرگان قدیم درایران را خواندم. از مجموعه مقالات منتشر شده در کتاب « قوت دل و نوش جان»! در این مقاله گفته بود مانویان خیلی به گیاهخواری اهمیت میدادند و کلا در ایران قدیم حواسشان به غذا خوردن شان بوده. منم این چند وقت به دلایل پزشکی حواسم را بیشتر جمع کردم و کمتر پرخوری بی رویه می کنم. در کنار دلایل پزکی خودم دنبال دلایل عقلی و اخلاقی هم هستم برای کمتر خوردن و بهتر زندگی کردن. این مقاله آقای پورجوادی جالب بود. خلاصه آرام آرام چشمم گرم شد و خوابم برد.
در نائین از خواب بیدار شدم برای رفتن به دستشویی که ناگهان با صحنه برف شدید مواجه شدم. خیلی برایم جالب بود. در این منطقه از کشور این جوری برف بیاید. به مسیر ادامه دادیم، حوالی اردکان هوا آرام آرام روشن شد و تصویر زیبای کویر برفی را دیدم. برای من تجربه جالبی بود که منطقه کویری را در برف ببینم. موضوع جالب دیگر وجود کارخانههای فراوان کاشی و سرامیک در حاشیه کمربندی اردکان به یزد بود. این میزان کارخانههای صنعتی در یزد جالب توجه است. البته دلاایل جغرافیایی دارد. با توجه به استقرار یزد در وسط ایران و این که منطقه ای بوده که زلزله و بلایای طبیعی هم کمتر داشته از دیرباز محل مناسبی برای انباشت سرمایه محسوب می شده است. محور مواصلاتی هم به بنادر جنوب ایران داشته. یک جورایی سر راه پایتخت به آن بنادر هم بوده است. به دلایل اقلیمی و جغرافیایی و کمبود آب هم مردم یزد از دیرباز سختکوش بوده اند. همان قنات های وسیع این منطقه نمونه این از شاهکار مهندسی آب است و نشانه ای از سختکوشی مردمان کویری.
در این جا لازم است یک توصیه هم به پلیس راه استان یزد بکنم که برادر من اون پلیس راه اردکان را بیار این طرف کمربندی که بقیه مثل ما مجبور نشوند 100 کیلومتر بروند و برگردند چون پلیس را اشکذر گفت برید اردکان ساعت بزنید! خلاصه تا آخر سفر هر چیزی شد به شوخی میگفتیم بریم پلیس راه اردکان ساعت بزنیم.
به شهر یزد رسیدیم. اما در برنامه سفرمان یزد گردی نبود فقط صبحانه را در یزد خوردیم. آن هم در بافت قدیمی. البته ما اندکی تند تند صبحانه خوردیم تا برویم در کوچههای بافت قدیم قدمی بزنیم. خوشبختانه بافت قدیم یزد چون ثبت جهانی شده است به نسبت دست نخورده باقی مانده است. ترکیب بافت کاهگلی با برف خیلی ترکیب زیبایی شده بود.
سفرنامه کویر #کاراکال 2 / روزاول
پیوند تنگانگ سرمایه و مذهب در دل کویر
قسمت اول (سریزد)
بعد از صبحانه به سمت #سریزد رفتیم. یکی ازنکاتی که در برنامهریزی تور باید در نظر داشت، تسلط راننده به جاده و منطقه سفر است. این عزیزان کاپیتان این سفرما گویا تاکنون به این منطقه سفر نکرده بودند. خودشان خیلی به زحمت افتادند تا مسیر را پیدا کنند.
خلاصه در میان یک برف سنگین رسیدیم به قلعه سریزد. خودش تجربه زیبایی بود یک حالت متفاوت داشت این بازدید. از دیرباز به دلایل اقلیمی و همچنین موقعیت جغرافیایی برای حفظ امنیت هر روستا و سکونتگاهی در حاشیه #کویر قلعه داشته است. معمولا این قلعهها راه زیرزمینی هم داشتند که به خانههای مسکونی متصل بوده.
مشهور است که قلعه سریزد اولین بانک جهان بوده است. مردم در طبقات پایین این قلعه در خمرههای بزگ غلات خصوصا گندم که در این منطقه کمیاب بوده و گرانبها، نگهداری میکردند. باقی اموال ارزشمند خود را هم در این بانک نگهداری می کردند سازوکاری هم برایش طراحی شده بوده که عملا مثل بانک از شما سپرده می پذیرفته و بعدا پس میداده.
مردمان سریزد سختکوش و مقتصد هستند. در همین دوران معاصر نیز آقای فاتح سریزدی بعد از مهارجت به کرج کارخانجات جهان چیب و روغن جهان را تاسیس کرد و بنیاد باغات جهانشهر کرج را گذاشت. خلاصه از دیرباز فکر اقتصادی داشتند.
سفرنامه کویر #کاراکال 3 / روزاول
قسمت دوم (مهریز)
بعد از بازدید از قلعه سریزد آن هم وسط برف به سمت #مهریز رفتیم تا برای دیدن باغ پهلوانپور. مردم حاشیه #کویر بیش از دیگر مردمان قدر باغ و درخت را می دانند. چون داشتن یک باغ و حتی یک سایه درخت و یک جویبار کوچک در وسط کویر غنیمت است. برای همین زیباترین باغهای ایران در حاشیه کویر است. باغ پهلوان پور در مهریز طراحی جالبی دارد. یک قنات از کوههای اطراف کشیده شده تا وسط کویر و این باغ بنا نهاده شده است. باغ هم دقیقا همان ساختار کلاسیک باغ های ایرانی را دارد . نکته جالب این بود که با توجه به گرم تر بودن امسال در همین هفته اول اسفند درختان شکوفه کرده بودند.
قسمت سوم ( فهرج)
بعد از مهریز به سمت فهرج رفتیم. #فهرج از قدیمی ترین سکونتگاههای منطقه بوده به روایتی هم اولین مسجد ایران در این منطقه تاسیس شده است. البته نکته مهم در مورد مساجد این منطقه این است که تمام ساختمان های آنان پیش از اسلام هم بوده است. در واقع نیایشگاهها و آتشگاههای قدیمی بوده است که بعد از ورود اسلام برای این که حفظ شود و تخریب نشود تغییر کاربری و اسم داده به مسجد.
در واقع این ساختمان ها را می توان نوعی عرصه عمومی و مکان عمومی برای مردم دانست. روزگاری آتشگاه بوده که مردم آتش مورد نیاز خود را در آن نگهداری کنند. شاید روابط اجتماعی و اقتصادی هم در این مکان ها وجود داشته و به مرور رنگ و بوی مذهبی و معنوی گرفته و تبدیل به نیایشگاه شده است و بعد از اسلام هم مسجد. برای همین نباید تعجب کرد که مساجد زیادی در یک منطقه وجود دارد. این ها تغییر کاربری داده شده اند.
فهرج نمونه کلاسیک یک روستا وسکونتگاه در حاشیه کویر مرکزی ایران است. مسجد و راسته بازار و حمام و آب انبار و نهایتا قلعه. خوشبختانه بنیاد مسکن هم به خوبی این سکونتگاه را بازسازی کرده بود.
سفرنامه کویر کاراکال 4 / شب دوم
بافق زیر سایه معادن
بعد از بازدید از فهرج به سمت #بافق رفتیم. بافق با معدن سنگ آهنش معروف است. در واقع کل شهر زیر سایه معادن آن جا است. البته برخلاف تصورعمومی که وجود این معادن می تواند موجب ثروتمند شدن مردمان این شهر شود، در گفتگوهای کوتاهی که با برخی از اهالی داشتم متوجه شدم که متاسفانه مثل تمام جاهای دیگر ایران این جا هم برنامهریزی و سیاستگذاری توسعهای خوبی صورت نگرفته است و متاسفانه منافع این معدن به مردم نرسیده است. بسیاری از مردم حس تبعیض و ناعدالتی داشتند. انتظار داشتند از وجود این ثروت طبیعی در محل زندگی شان آنان نیز بهرهمند شوند. خطر دیگری هم که حس کردم زمزمههای حراج معادن به اسم خصوصیسازی بود. تجربه خصوصی سازی در 3 دهه گذشته در ایران ناموفق بوده است. اینجا هم نگرانکننده است.
خلاصه در بافق در هتل نیکان در حاشیه شهرک آهن اقامت داشتیم. یک هتل بسیار تروتمیز، با ساختمانی خوب و مستحکم و بدون هیچ چیز اضافه الکی که این روزها به لاکچری بازی مشهور است. اما بسیار شک و قشنگ. اتاقهای بزرگ و تمیز با وسایل بسیار خوب. دقیقا یک اتاق مدیرعاملی_مهندسی بود. چون اکثر اتاق های هتل همیشه در اختیار مهندسان و مدیرانی است که برای بازدید از معادن به بافق سفر می کنند.
شب چون خسته بودم فقط دوش گرفتم و در هتل سریع خوابم برد. دیگه فرصت نشد بروم شب در اطراف قدمی بزنم. البته چون هوا هم ابری و سرد بود نمیارزید. اگر هوا ابری نبود شاید میرفتم برای دیدن ستاره در دل شهرهای کویری.
سفرنامه کویر کاراکال 5 / روز دوم
کویر باقرآباد رستوران منو باز گربه کاراکال
صبحانه بسیار خوب هتل نیکان را خوردیم بعد به سمت کویر باقرآباد #بافق که اصطلاحا به آن #کاراکال میگویند رفتیم. کاراکال یک گربه سیاهگوش وحشی است که در یک زیستگاه وسیع زندگی می کند به خاطر برندسازی از این کویر در حاشیه بافق این نقطه را به نامش گذاشتند.
در راه نخلستانها و مزارع کشت یونجه و بعضا گندم بود. در کنارش شترها را میشد دید که برای خودشان در صحرا چرا میکردند. کلا شتر یک موجود جالب است خودش جی پی اس سرخود است. به راحتی در صحرا میتوان رهایش کرد اصلا گم نمیشود.
به محل کمپ کویری رسیدیم. البته واقعا فاجعه بار بود. آخه این چه مدل سازهای که وسط کویر ساخته اند!؟! چند تا تاب و سرسره آهنی هم وسطش بود. زنگ زده و داغون شده. من که کلا بهترین روش توسعه #گردشگری در ایران را هیچ کاری نکردن میدانم. واقعا این مدل کارها فقط موجب تخریب محیط زیست و منظر مقصد گردشگری می شود. اگرهم قرار بود کمپی ساخته شود باید با مصالح مبتنی بر اقلیم محلی با معماری متناسب با اقلیم ساخته شود. کلی حرص خوردم.
اما نکته مثبت این بود که به خاطر بارندگی هوا بسیار مطلوبی در کویر بود. به راحتی روی شنهای مرطوب و سفت شده پیادهروی کردیم. خوشبختی دیگر این بود که دوستان سافاری باز که جدیدا مد شده با موتور و ماشین شاسی بلند به جان کویر میافتند نبودند. یکی از فجایع دیگری که این روزها مد شده همین سافاری و آفرود با موتور و ماشین وسط کویر است. اصلا درک نمی کنم. آدم میآید کویر که از سکوت و آرامش لذت ببرد. باید در کویر نهایتا حتی با پای برهنه قدم برداشت و تلاش کرد کمترین اثر از خود را جا بگذاریم. اصلا شعار طبیعتگرد و کویرنورد باید این باشد:« هیچ چیز به جز ردپا برجای نمی گذارم»
در سکوت و آرامش کویر لختی نشیتیم و سالاد کاهو خوردیم. بعدش به سمت یک نخلستان کوچک رفتیم و صدای پرندگان را گوش دادیم. انواع پرندگان را با دوربین نگاه کردیم. جالبترینشان شانه به سرهایی بودند که روی زمین دنبال غذا می گشتند. موش صحرایی هم دیدم. خلاصه یک رستوران منو باز خوب برای آقای گربه کاراکال بود.
بعد از چند ساعت #کویرنوردی و لذت بردن از هوای بسیار مطلوب و خنک کویری که فرصتی داد بیشتر از دفعات قبل در کویر پیادهروی کنیم با اتوبوس به سمت یزد برگشتیم برای خرید سوغاتی و ناهار. سوغاتی یزد هم که مشهور است انواع شیرینجات. البته نگران مردم یزد نباشید که مرض قند بگیرند. چون اقلیم گرم و خشک آن منطقه به شکلی است که بدن انسان نیاز به قند دارد.
#فوادوگردش