
🔻نفرین جغرافیا چگونه سوریه را در کام خود کشید؟
فواد شمس
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی
در طول تاریخ سرزمینها و مردمانی بودند که در نفرین جغرافیا خود به اسارت در آمدهاند. در دوران معاصر مثالهای مختلفی میتوان زد از بالکان و یوگسلاوی گرفته تا قفقاز و افغانستان و لیبی و این بار قرعه به نام سوریه افتاده است.
نفرین جغرافیایی معمولا گریبانگیر سرزمینهایی میشود که کشورهای آنان روند طبیعی ساخت دولت_ملت را طی نکردهاند. در این مجال کوتاه اتفاقات سوریه را از این زاویه بررسی میکنیم.
اگر تحولات سیاسی ماه گذشته در سوریه را از دریچه رسانهها ببینید، برای ما یک تحول سریع در ساختار سیاسی بود که شهرها دومینو وار در عرض چند روز سقوط کردند و در نهایت منجر به سقوط دولت بشار اسد در دمشق شد.
اما تحولات سوریه را نباید در وقایع این چند روز یا حتی در جنگ داخلی ١٣ ساله جست. تحولات سرزمین سوریه از روز تولد این کشور با آن همراه بوده و در زهدان جغرافیای این سرزمین پرورده شده و هر دفعه با یک سزارین مصنوعی یک موجود عجیب الخلقه در شامات متولد شد. حال باید دید مادر تاریخ این بار چه موجودی متولد کرده است؟ هنوز برای پاسخ به این سوال زود است اما با فروکش کردن هیجانات اولیه رسانهای به اخبار سوریه میتوان با یک دید کلان جغرافیای تاریخی دلایل تحول سوریه را لااقل از این زاویه دید.
▪️مرده ریگ ساکس و پیکو
داستان سرزمینی که آن را کشور سوریه مینامیم از یک اتاق مخفی که آقایان ساکس و پیکو در آن نشستند و نقشه امپراتوری عثمانی را روی میز پهن کردند و خطکش و گونیا و نقاله روی آن گذاشتند و با مداد رنگی مرزها را ترسیم کردند شروع شد.
در واقع کشور سوریه از دل یک فرایند طبیعی تشکیل یک دولت _ملت به وجود نیامد، بلکه به صورت سزارین نامتعارف از دل فروپاشی امپراتوری عثمانی به صورت وصله و پینهای بهم چسبانده شد. به نقشه سوریه دقت کنید. مرزهایش را دقیقا با خطکش تعیین کردهاند. کشورهای خطکشی هیچ وقت تبدیل به یک دولت_ملت متعارف نشدند و بحران سوریه از همان ابتدای تولد با خودش همراه بود.
دو مامور دو دولت امپریالیستی بریتانیا و فرانسه با خطکش و چند مداد رنگی این سرزمینها را تقسیم کردند.
قرارداد ساکس و پیکو (Sykes-Picot Agreement) یک توافق مخفیانه بود که در سال 1916 بین بریتانیا و فرانسه، برای تقسیم جنازه باقی مانده از امپراتوری سقوط کرده عثمانی صورت گرفت. این قرارداد پس از پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی، تأثیرات عمیقی بر وضعیت سیاسی و مرزی منطقه گذاشت که تبعات آن تا امروز هم گریبانگیر تمام کشورهای باقی مانده است.
بر اساس این توافق، سوریه به عنوان بخشی از امپراتوری عثمانی تحت کنترل فرانسه قرار گرفت. در مقابل، بریتانیا به مناطق دیگری از نظیر فلسطین و عراق و اردن را در اختیار گرفت.
▪️جغرافیای ناهمگونی که کشور نشد
این مدل تقسیم بندی مبتنی بر خطکشی روی مرزها بدون در نظر گرفتن تفاوتهای عمده فرهنگی و انسانی نشات گرفته از واقعیتهای جغرافیایی و تاریخی نطفه بحران را در سوریه کاشت. مناطق مختلف سوریه تحت تاثیر این قرارداد به طور مصنوعی به مرزهای جدید تقسیم شدند که مشکلات و تنشهای قومی، مذهبی و سیاسی در آینده ایجاد کرد.
مناطق ساحلی دریای مدیترانه که عمدا علوینشین بودند و با کوهستان از مناطق مرکزی سوریه که دشت و بیابان و اکثرا سنی نشین بودند سنخیتی نداشتند. در شمال شرق سوریه و آن سوی فرات هم امتداد مردمان کُرد ایرانیتبار بودند که احساس تعلقی به مرزبندی جدید نداشتند و بیشتر با همتباران کُرد خود در ایران و کردستان عراق و به خصوص جمعیت عظیم کردهای باقی مانده در کردستان ترکیه احساس نزدیکی میکردند.
تبعات قرارداد ساکس و پیکو در سوریه با تاسیس کشوری دستساخته و نا همگون با چنین مرزهایی از همان ابتدا باعث نارضایتیها و تنشهای قومی و مذهبی شد که همچنان ادامه دارد. بعد از استقلال سوریه در 1946 ادامه یافت و منجر به کودتاهای پی در پی در سوریه شد تا نهایتا حزب بعث عربی سوریه با اقتدارگرایی تام برای مدتی با تکیه بر ایدئولوژی پان عربی منهای اسلام خواست این کشور را اداره کند که نتیجه آن را در حکومت خاندان اسد دیدیم که نه به توسعه لازم رسیدند نه نهادهای مدنی و جامعه مدنی و دولت _ملت مدرن ساخته شد. در واقع سقوط بشار اسد نه به یک باره بلکه به صورت یک حرکت بطئی تاریخی رخ داد.
▪️جغرافیا سوریه فرصت نه! نفرین
موقعیت جغرافیایی سوریه اهمیت ژئوپلتیکی بالایی دارد، در تقاطع سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا قرار دارد و به عنوان یکی از حلقههای اصلی اتصال غرب آسیا به اروپا و مدیترانه محسوب میشود. اما این موقعیت بیش از آن که برای سوریه فرصت تلقی شود تبدیل به نفرین این کشور شد.
سوریه به دلیل موقعیت ژئوپلتیکی و استراتژیک خود همواره محل نزاع بسیاری از کشورها برای نفوذ بوده است.
مساحت سوریه حدود 185 هزار کیلومتر است که چند ویژگی مهم دارد: همجواری با دریای مدیترانه، رودخانههای مهمی مانند فرات و یرموک و دشتهای وسیع نیازمند به آب این رودخانهها و بیابانهای مرکزی و کوهستانهای مختلف که کشور را به صورت طبیعی تکه تکه میکند.
جغرافیای طبیعی سوریه بهطور کلی از تنوع چشمگیری دارد که شامل کوهها، دشتها، بیابانها و منابع آبی مختلف میشود. کوههای سوریه به عنوان مرزهای طبیعی و مناطق حاصلخیز شناخته میشوند، در حالی که بیابانهای وسیع در بخشهای شرقی و جنوبی کشور غالب هستند. رودخانهها، به ویژه رودخانه فرات، به عنوان منابع حیاتی آب برای کشاورزی و زندگی روزمره مردم در مناطق مختلف سوریه شناخته میشوند. این ویژگیهای طبیعی به شدت بر روند توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی سوریه تاثیر گذاشته.
در حالی روزگاری دشتهای حاصلخیز در مناطق مرکزی و شمالی شامات را از دیرباز برای کشاورزی بسیار مناسب ساخته بود و مراکز جمعیتی مهمی در حاشیه رودخانه فرات و یرموک ساخته بود بحران آب که سدسازی ترکیه و اشغالگری اسرائیل موجبش بودند، بحران اجتماعی درست کرد.
از طرف دیگر مناطق غربی سوریه تا سواحل مدیترانه مرکز اصلی تمرکز قدرت اقتصادی و سیاسی بود که سرزمینی کوهستانی هستند که منابع طبیعی زیادی از جمله جنگلها را در بر میگیرند که این بخش علوینشین را از مرکز سنینشین جدا میکرد و در دوران خاندان اسد تمرکز قدرت سیاسی و اقتصادی در دست این مناطق و مردمانش بود.
جمعیت سوریه حدود 23 میلیون نفر تخمین زده میشود که به دلیل بحرانهای جنگ داخلی و مهاجرتهای گسترده، جمعیت آن کاهش یافته است و اکنون آمار دقیقی وجود ندارد. اما همین جمعیت هم شدیدا ناهمگون هستند و نمیتوان آن حس هویت ملی و حس تعلق داشتن به کشور و ملت را در آنان یافت.
تنوع قومی بالا در سوریه بدون چسبی که آنان را به هم پیوند بزند زمینه دخالت دولتهای خارجی به حمایت یا علیه هر قومی در سوریه را باعث شد. کردها، عربهای سنی، آشوریها، ارمنیها، دروزیها، علویها و ترکمنها هیچ وقت تبدیل به یک ملت با هویت نسبتا واحد نشدند. ایدئولوژی پان عربی حزب بعث سوریه حتی به این اختلافات دامن زد هر چند با مشت آهنین برای چند صباحی بر آنان کنترل داشت اما جغرافیای طبیعی انسانی نا همگون سوریه زمینه را برای این که هر لحظه این کشور دست ساخته وصله و پینهای را به مرز فروپاشی بکشاند فراهم کرد.
▪️بحران آب؛ بنزین بر آتش جنگ داخلی سوریه
در سوریه یکی از مهمترین چالشها و عوامل تاثیرگذار بر اقتصاد، جامعه و سیاست این کشور بحران آب بود. این بحران با توجه به کمبود منابع آبی، تغییرات اقلیمی و مدیریت ضعیف منابع آب، تبعات گستردهای در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به همراه داشته است.
بخش کشاورزی سوریه به شدت وابسته به منابع آب، به ویژه منابع آبی رودخانهها و آبهای زیرزمینی است. بحران آب باعث کاهش دسترسی به این منابع شده و تولیدات کشاورزی به شدت کاهش یافته است. این مسئله به کاهش تولید محصولات کشاورزی مانند گندم و پنبه منجر شده که از جمله منابع اصلی درآمد کشور بودند. در نتیجه، کشاورزان از کشاورزی خارج شده و به سمت مشاغل دیگر یا مهاجرت روی آوردند.
بحران آب یکی از عوامل اصلی مهاجرت داخلی در سوریه بوده است. کشاورزان و ساکنان روستاها به دلیل عدم دسترسی به منابع آبی و کاهش تولیدات کشاورزی، به مناطق شهری مهاجرت کردهاند. این امر موجب فشار بیشتر بر منابع و خدمات شهری مانند مسکن، بهداشت، و آموزش شده است.
کمبود منابع آبی منجر به نارضایتیهای اجتماعی شد. در مناطقی که دسترسی به آب محدود شد، شاهد درگیریهای خشونت آمیز بودیم خصوصا در حاشیه فرات که چندین طرف با یکدیگر برای تسلط بر منابع فرات درگیر بودند در یک سو دولت اردوغان ترکیه و نیروهای مزدور وابسته به ترکیه، از طرف دیگر کُردها و حامیان بینالمللی آنان و از طرف دیگر دولت سابق اسد و ایرانیها و عراقیها..
بحران آب فرات به دلیل عدم توافقات روشن بر سر منابع آبی مشترک با کشورهای همسایه مانند ترکیه و عراق بود. خصوصا ترکیه با احداث سدهای متعدد بر روی رودخانه فرات، که به سوریه و عراق نیز آبیاری میدهد، دسترسی به منابع آبی را محدود کرده است. این مسئله باعث تنشهای سیاسی و دیپلماتیک میان این کشورها شده است.
▪️در سودای آب اما به سوی سراب
اگر مداخله کنندگان در جنگ عراق و لیبی در سودای نفت بودند. در سوریه، قدرتهای دخیل یعنی ترکیه اردوغان و اسرائیل نتانیاهو طمع منابع آبی این سرزمین را کردهاند
رودخانه فرات در شمال سوریه برای اردوغان مهم است و رودخانه یرموک در جنوب سوریه برای نتانیاهو اما شاید هر دو این جاهطلبیها نهایتا تبدیل به سرابی برای این دو شود از همین الان هم نشانههای آن در حال ظهور است.
نیروهای شبه نظامی مورد حمایت ترکیه با کردها در سد تشرین رودخانه فرات درگیر شدند و اسرائیلی ها هم با برخی مقاومتهای فعلا پراکنده روستانشینان حاشیه رودخانه یرموک و البته اعتراضات جدیتر کشورهای عربی نسبت به توسعهطلبی اشغالگرایانه اسرائیل
رودخانهها و منابع آبی سوریه از اهمیت ویژهای برخوردارند و بسیاری از مناطق کشور به ویژه مناطق کشاورزی به این منابع وابسته هستند.
رودخانه فرات: رودخانه فرات یکی از مهمترین و طولانیترین رودخانههای غرب آسیا است که از ترکیه وارد سوریه میشود و پس از عبور از عراق به سمت جنوب میرود. این رودخانه به عنوان یکی از منابع اصلی آب شیرین در سوریه شناخته میشود و بسیاری از اراضی کشاورزی در شرق و شمال شرقی سوریه به این رودخانه وابسته هستند. این رودخانه همچنین در مناطق کردستان سوریه از اهمیت ویژهای برخوردار است. همین جا مرز درگیری بین کردها و ترکیه و نیروهای سوری تحت حمایت ترکیه است.
رودخانه یرموک: رودخانه یرموک که مرز طبیعی میان سوریه و اردن را میسازد، دومین رودخانه مهم سوریه است. این رودخانه نقش حیاتی در تأمین آب برای کشاورزی و شرب در غرب سوریه دارد. اسرائیل چشم طمع به این رودخانه دارد.
▪️ مسئله کُرد؛ بازی در بین شکافها
بازی کردها روی شکاف دولت ها تاکتیک قدیمی احزاب سیاسی و بعضا مسلح کرد در چهار بخش کردستان ایران، عراق، ترکیه و سوریه بوده ست. در منطقه کردهای سوریه همواره بیشتر متاثر از کردها ترکیه بودند و روی شکاف بین دولتهای سوریه با ترکیه بازی سیاسی خود را تعریف میکردند. حال با آمدن دولت جدید مورد حمایت ترکیه در دمشق معادلات برای کردهای سوریه تغییر کرده احتمالا کردها جدیترین مخالفان باقی مانده علیه دولت جدید حاکم بر دمشق خواهند شد. چون سازماندهی مسلحانه و سیاسی قویتری نسبت به علویها و سکولارها دارند.
کردهای سوریه در طول جنگ داخلی در ابتدا نسبتاً از درگیریهای مستقیم با دولت بشار اسد دوری کردند و برخی از مناطق کردنشین را بهطور خودمختار درآوردند.
کردهای سوریه تحت تأثیر روابط پیچیده با کشورهای همسایه مانند ترکیه و عراق قرار دارند. ترکیه بهویژه مخالف تلاشهای کردهای سوریه برای ایجاد یک منطقه خودمختار است، زیرا نگرانیهایی از حمایت گروههای کرد ترکیه توسط گروههای کردی سوریه دارد. از طرف دیگر، کردهای سوریه روابط بهتری با عراق دارند، بهویژه پس از حمایت اقلیم کردستان عراق از نیروهای دموکراتیک سوریه در مقابله با داعش.
کردهای سوریه در مناطق تحت کنترل خود، به ویژه در "روژاوا" (شمال و شرق سوریه)، تلاش کردهاند ساختارهای خودمختار و دموکراتیک ایجاد کنند. این مناطق بهطور غیررسمی تحت عنوان "کنفدراسیونی دموکراتیک" اداره میشوند که شامل گروههای مختلف قومی و دینی است. این خودمختاری از سوی دولت سوریه به رسمیت شناخته نمیشود، اما در عمل این مناطق تا حد زیادی تحت کنترل کردها قرار دارند.
وضعیت سیاسی و اجتماعی کردهای سوریه پیچیده و متاثر از تحولات داخلی و بینالمللی است. احتمال سرکوب هویت فرهنگی و سیاسی از سوی دولت جدید سوریه، مخالفت کشورهای همسایه مانند ترکیه و مشکلات اقتصادی و اجتماعی در دوران جنگ به کردها فشار میآورد اما کردها توانستهاند در برخی مناطق به خودمختاری برسند و در مقابله با تهدیدات مانند داعش و دیگر گروههای تروریستی، همراهی برخی کشورها را کسب کنند که این امتیازی است برای کردها در مقابل دولت جدید سوریه و اردوغان!
▪️جنگ جهانی سوم در اشل کوچک؛ دعوا بر سر شام
موقعیت جغرافیایی ویژه سوریه، منابع آبی مهم آن و منابع طبیعی مانند معادن، نفت، گاز، و زمینهای کشاورزی زمینه را برای دخالت بازیگران ریز و درشت فراوانی در طول جنگ داخلی سوریه فراهم کرد. بسیاری از دولتها و حتی گروههای شبه نظامی با هدف رقابتهای سیاسی، اقتصادی و ژئوپلتیکی وارد سوریه شدند .هر بازیگری تلاش کرد با پیدا کردن جا پایی در سوریه از آن به عنوان ابزار فشار در مذاکرات بینالمللی و رقابت ژئوپلتیکی استفاده کند.
سوریه به دلیل موقعیت جغرافیایی خود، ویژگیهای طبیعی و جمعیتی متنوع و وضعیت سیاسی پیچیدهای که در آن قرار دارد، کشوری با اهمیت ویژه در سیاستهای منطقهای و جهانی است. بحران جنگ داخلی، همراه با رقابتهای ژئوپلتیکی بین قدرتهای بزرگ و منطقهای، باعث شده که سوریه در کانون تحولات جدید جهانی قرار گرفت. در واقع سوریه را میتوان زمین تمرینی برای ساخت نظم نوین جهانی دانست.
دیگر جهان امروز مثل دوران اوایل قرن بیستم نیست که ساکس و پیکو با خط کش و مداد رنگی نقشه ها را ترسیم کنند. وضعیت بسیار سیال تر و خونبارتر است. نقشه کشیدن روی زمین واقعیت خیلی سختتر از تقسیمات روی کاغذ است. بر این اساس احتمالا دولت جدید سوریه با مشکلات جدی برای اداره این کشور ناهمگون و پر هرج و مرج مواجه است.
اگر روزگاری قدرتهای امپریالیستی مرزها را تعیین میکردند یا در جهان دو قطبی هنا راه ها به کرملین یا کاخ سفید حتم میشد یا در اوایل قرن جدید همه به کاخ سفید دخیل می بستند الان صحنه جهان یک بی نظمی و آشفتگی دارد هر کشوری با پول و رسانه و اسلحه و نیروی نظامیو شبه نظامی اعمال قدرت میکند. سوریه آزمایشگاه تولد نظرم جدید جهانی در این بی نظمی سرسامآور است.
سرزمینی که هم از نظر جغرافیای طبیعی و هم جغرافیای سیاسی و انسانی وصله و پینهای بود. قسمتی سواحل شرقی دریای مدیترانه یک طرف که کوهستانهای غربی سوریه آن را از دشت و بیابانهای مرکزی جدا کرده و رودخانه مشهور فرات هم شرق و شمال شرق آن را از مرکز جدا میکند. در هر قسمت هم مردمانی با فرهنگ و زبان و مذهب و قومیت و سبک زندگی متفاوتی زندگی میکنند هیچ وقت احساس یک ملت واحد بودن در چارچوب یک دولت_ملت را نیافتند و سالهای سال زیر اقتدارگرایی طب بعث سوریه و خاندان اسد زیستند و حتی فرصت تمرین زیست مدنی و سیاسی را نیافتند. جامعه مدنی نحیفی که تحت سیطره قبیله گرایی و دخالت دولتهای خارجی بودند.
منتشر شده در هفتهنامه صدا ، ٨ دی ١۴٠٣