فواد مثبت
فواد مثبت
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

چرا همیشه کمتر بهتر است؟

خطر نیم سوز شدن مغز در این ره که به ترکستان منتهی می‌شود!
خطر نیم سوز شدن مغز در این ره که به ترکستان منتهی می‌شود!


بسم الله.



هر کسی که سعی می‌کند در کارش حرفه‌ای باشد، قطعا با این مساله دست و پنجه نرم کرده که نباید چیزی

را از قلم بیاندازد!

احتمالا الان که این مطلب را می‌خوانی، چند وقتی هست که فعالیت جدی خودت را شروع کرده ای و هم چنان فکر می‌کنی که هنوز هیچ چیزی نمی‌دانی ( حداقل من امیدوارم این طور فکر کنی!)


برای همین می‌زنی به سیم آخر و تا دیروقت سر کار می‌مانی و خانواده را صرفا برای شب بخیر گفتن می‌بینی و ( مخصوصا اگر صاحب کسب و کار خودت باشی) چند مساله مهم کارت را جلویت می‌چینی و پادکست های مختلف مربوط به کار و کتاب های صوتی و کتاب های چاپی و کتاب های دیجیتال و مقاله های مختلف بوک مارک شده و پیگیری بحث ها در لینکداین و رزور بلیت برای چند سمینار و وبینار و.... را در برنامه ات می‌چپانی و حتی تعطیلی ها و آخر هفته ها را هم قید می‌زنی.. که هر چه زودتر این مسیر مسخره را تمام کنی و استعدادت بتواند بالاخره به مرحله‌ای برسد که همه برایش کف بزنند!

چرا که بدت می‌آید از این که با وجود توانایی هایی که داری( و به دلایلی هنوز فقط خودت هستی که به آن‌ها باور داری!) همچنان به آن جایی که می‌خواهی نرسیدی!


خب! حتما انتظار داری که با این وضع حتما هم قبل از دیگران راه حل های مسائل مختلف کسب و کارت را پیدا کنی و از همه هم جلو بزنی؟

چرا که بالاخره آدم باهوشی هستی و می‌خواهی سریع همه دست انداز های کاری ات را صاف کنی.

برای همین صبح ها توی راه به یک مساله فکر می‌کنی، ساعت اول کارت به یکی مساله دیگر، ساعت سوم کارت به دیگری، ساعت یازدهم کارت به دیگری، و شب ها توی راه هم به مساله دیگر، و حتی توی خواب و... برای هر کدام هم کلی منبع جمع کرده‌ای که بتوانی بالاخره همه راه حل ها را پیدا کنی...


اگر اینطوری هستی... دقیقا همان حسی را تجربه می‌کنی که من تجربه کرده‌ام.

این روشی که انتخاب کردی این طوری کار می‌کند که این ماه به ۱۰ تا جواب می‌رسی، ماه بعدی به ۷ تا، ماه بعدی اش به ۵ تا و ... چند ماه دیگر به هیچی!


مطمئن باش!

و بعد حیران می‌شوی که چه شده و می‌گردی دنبال رفرنس های معتبر تر و همه را هم حفظ می‌کنی اما هیچ گشایشی پیدا نمی‌شود!

اینجاست که دیگر باید از انگیزه‌ات مایه بگذاری و آن‌هم نهایتا چند ماه یا یک سالی دوام می‌آورد و بعد تمام خواهد شد!


نمی‌دانم کجای این مسیر هستی اما شک نکن که هیچ گزینه دیگری جلویت نخواهد بود.

چون خود من چند بار تا به حال درگیر این بازی مسخره شده‌ام!


اما مگر نه این است که تو همه ی کار ها را کردی؟ خودت را رشد دادی، کم خوابیدی، از تفریح های بیخود و با خود زدی تا بتوانی موفق شوی؟ پس چرا اینطور شد؟ (یا خواهد شد؟)


جالب اینجاست که مشکلت تمام این روزها روبه‌رویت نشسته بوده و تو نه تنها به آن توجهی نمی‌کردی، بلکه با هر حرکتت این مشکل قوی و قوی تر می‌شد! ( یا خواهد شد!)


مشکل اینجاست که تو می‌خواستی همه‌ی کارها را با هم و کنار هم پیش ببری.

صد نوع کار- صد نوع مطالعه- صد نوع دغدغه و هم‌ی این ها باعث می‌شوند که در نهایت هیچ کدام هیچ وقت حل نشوند و این وسط فقط خودت و منابعت تحلیل بروی.


به قوا معروف،‌اگر همه‌ی کارها مهم هستند، پس هیچ کاری مهم نیست.


یکی از اشتباهاتی که در قرن گذشته وارد زبان انگلیسی و در نتیجه کسب و کار شده، استفاده از کلمه prioritys است! این کلمه به معنی اولویت ها ست.


در حالی که این کلمه اصلا جمع ندارد!

هیچ اولیت هایی وجود ندارد! در هر لحظه ما فقط یک اولویت داریم و با منابع‌مان صرف به انجام یک کار می‌رسیم.

اگر می‌خواهی در همه زمینه ها رشد کنی، همه مسائل را همزمان حل کنی و در همه‌ی ایونت ها و کنفرانس ها شرکت کنی، هیچ کدام از آن‌ها هرگز کمکی به تو نخواهند کرد.

مساله این است که ما نمی‌خواهیم بپذیریم که نمی‌توانیم با هر دستمان یک هندوانه را بلند کنیم، چرا که به خودمان اعتماد داریم و تا جایی که ممکن است باید هندوانه ها را بلند کنیم!

اما این قضیه هیچ وقت و در کنار هیچ انسان موفقی اتفاق نیافتاده است:


اگر تو زندگی ات را برنامه‌ریزی نکنی، قطعا شخصی دیگر با ایونت هایش، با کتاب هایش، با تبلیغاتش و با کارهایش آن را برنامه ریزی خواهد کرد.


به همین دلیل است که باید خودت را ملزم کنی به این‌که در هر بازه از زمانت، تنها به یک چیز بله بگویی و باقی چیزها را کاملا نادیده بگیری.


کل هنر داستان افراد موفق این بوده که مهم‌ترین مساله پیش رویشان را انتخاب کرده اند و باقی مسائلی که برایشان پیش می‌آمده( یا دیگران حتی برای چند لحظه کمک گرفتن پیش می‌آوردند) را با قاطعیت نادیده می‌گرفتند.







درباره خطر انقراض و همچنین تصعیدگی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید