جام ملتهای اروپا ۲۰۰۴ یا یورو ۲۰۰۴، دوازدهمین دوره مسابقات جام ملتهای اروپا بود که بین روزهای (۱۲ ژوئن – ۴ ژوئیه ۲۰۰۴) و در ۸ شهر از کشور پرتغال برگزار شد. در این مسابقات ۱۶ تیم حضور داشتند. پرتغال بهعنوان تیم میزبان و ۱۵ تیم در بازیهای مقدماتی انتخاب شدهاند. تیم ملی فوتبال لتونی نخستین بار بود که به مرحلهٔ گروهی این مسابقات رسیده بود.
جام ملتهای اروپا در سال ۲۰۰۴ با یک ضربه غافلگیر کننده آغاز شد. تیم ملی فوتبال یونان که بعد از ۲۴ سال برای دومین بار توانسته بود در دور نهایی رقابت های جام ملت های اروپا حضور پیدا کند، در همان دیدار افتتاحیه، اولین ضربه غافلگیرکننده را وارد کرد و ۲ بر یک پرتغال، میزبان بازیها را که برای عنوان قهرمانی دندان تیز کرده بود، شکست داد.
ملی پوشان یونان که با یک تساوی برابر اسپانیا و یک شکست مقابل روسیه، با تفاضل گل بهتر نسبت به اسپانیا در گروه شان دوم شده بودند، در مرحله یک چهارم نهایی به مصاف فرانسه، مدافع عنوان قهرمانی رفتند و یک بر صفر از سد حریف خود گذشتند. یونانیها در نیمه نهایی هم کار ملیپوشان جمهوری چک را یکسره کردند و در بازی فینال رویاروی تیمی قرار گرفتند که در نخستین بازی دو بر یک آن را شکست داده بودند: پرتغال میزبان بازیها.
در آن سوی میدان، تیم ملی فوتبال پرتغال در مرحله یک چهارم نهایی پس از تساوی 2_2 برابر انگلیس، در ضربات پنالتی با نتیجه 6 بر 5 این تیم را شکست داد. در مرحله نیمه نهایی هم با نتیجه دو بر یک هلند را شکست داد و حریف یونان در فینال شد.
اگر چه پرتغالیها تشنه انتقام بودند، اما بعد از ۹۰ دقیقه همچنان تشنه ماندند؛ چرا که کاریستیاس، یکی از ستارگان یونان در آن دوره، با تک گل خود، ناممکن را ممکن ساخت و کشورش را برای اولین بار بهعنوان قهرمانی اروپا رساند.
سرمربی این تیم، اوتو ریهاگل آلمانی بود. مردی که گویی معجزات را به دنبال خود میکشید و روی نیمکت یونان، برای اولین بار نبود که معجزه را معنا میکرد. در تاریخ بوندسلیگا، تنها یک مرتبه سابقه داشته یک تیم در همان فصل نخست صعود به بالاترین سطح فوتبال کشور، در نهایت عنوان قهرمانی را به نام خود بزند. نقش اول این افسانه نیز کسی نبود جز آقای ریهاگل!
آقای ریهاگل که بهار 1996 از هدایت بایرنمونیخ برکنار شده بود، تا پیش از فرا رسیدن تابستان 1998 انتقامش از باواریاییها را گرفت و در فوتبال آلمان، تاریخساز شد. او تیم شگفتیساز را تا جمع 8 تیم برتر لیگ قهرمانان اروپا نیز هدایت کرد و قهرمانیاش با یونان در جام ملتهای اروپا، زمانی که هیچکس انتظار این شگفتی بزرگ را نمیکشید، نام ریهاگل را در تاریخ فوتبال برجستهتر از قبل حکاکی کرد.
اوتو پس از جانشینیِ واسیلیوس دانیل روی نیمکت تیم ملی یونان و به دنبال عدم موفقیت در رسیدن به جامجهانی 2002، با تغییر نسل سازمانیافته و دعوت از دستیاران جدید ، مسئولیت تمام و کمال نتایج تیم را پذیرفت و در نهایت به تیمی که تنها یک مرتبه جواز حضور در جامجهانی را کسب کرده بود، جام قهرمانی اروپا را پیشکش کرد. او اگرچه همزمان با هدایت یونان، تیم را با عملکردی تدافعی روانه میدان میکرد و انتقادات بسیاری را به سبک بازی تیمش میپذیرفت اما در نهایت پاسخی جز «هر تیم با تکیه بر امکاناتش، چگونه به میدان رفتن را انتخاب میکند» به انتقادها نداشت و یادآوری میکرد وردربرمنِ قهرمان تحت هدایت او، چه سبک بازی تهاجمی و چشمنوازی را به سبب بهرهمندی از بازیکنانی با پتانسیل متفاوت به نمایش میگذاشت.
دستیار اول ریهاگل در مسیر فتح اروپا، یوآنیس توپالیدیس بود که علاوه بر تجربه کافی از فوتبال آلمان و همراهی ریهاگل، به خوبی از فرهنگ فوتبال یونان نیز مطلع بود تا به بهترین شکل ممکن پیوند میان بازیکنان و کادرفنی تیم ملی یونان را برقرار کند. او درباره تاریخسازی یونان گفته بود: «زمانی که تیم ملی فرانسه را با حضور ستارگانی نظیر زیدان و آنری شکست دادیم، خودباوری تیم به اوج رسید و باید بگویم همانجا میدانستم هیچ برای قهرمانی کم نخواهیم داشت. این اتفاقی است که تنها یک بار در طول تاریخ قابلیت اتفاق افتادن خواهد داشت و ما، تیمی بودیم که این مهم را به سرانجام رسانده، از رخ دادنش لذت بردیم.»