ویرگول
ورودثبت نام
فروزان زیبائی
فروزان زیبائی
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

جنگی که سیاه نبود

پدرم دوستی داشت که نامش اکبر بود. اکبرآقا تنها جانبازی بود که من از نزدیک می‌شناختم و دوستش داشتم. برای من اکبرآقا معنای مهربانی، سفر و معرفت بود. تنها مردی که تا قبل از پانزده‌سالگی از دلتنگی‌ برایش گریه می‌کردم. اکبرآقا یک پایش را در جنگ از دست داده بود و موج انفجار گرفته بودش. یکی دو سال پیش بود که شهید شد.

برای من که هفت سال بعد از آخرین تیرهایی که در جنگ شلیک شده به‌دنیا آمده‌ام، جنگ بسیار مفهومی دور از ذهن و غیرقابل درک بود. مدت‌ها طول کشید که مفهوم سیاه جنگ برایم تبدیل به (دفاع مقدس) شود. من از فکر کردن به اشک‌های کسانی که خرمشهر را دست خالی ترک کردند، به سپرهای گوشتی مرزهای کردستان، به گاز خردل، و به موج انفجار فرار می‌کردم. من رمان‌های جنگ را می‌خواندم، فیلم‌های آن دوره را می‌دیدم و صدای چنگ‌ِدل کویتی پور قلبم را آشوب می‌کرد.

برای سال‌های طولانی، جنگ تنها یک کلمه سیاه بود. سیاهی ناتمامی که هرچه بیشتر سعی می‌کردم آن را درک کنم بیشتر از آن فرار می‌کردم. اگر به مزار شهدای شهر ما می‌آمدید شاید من را با بطری‌های آبی می‌دیدید که برای شستن قبر شهدا می‌بردم. یا اگر در اوج دوران نوجوانی مچم را در کنج اتاقم می‌گرفتید، لابد کتاب دا، یا یک جلد خاطرات جنگ دستم پیدا می‌کردید. من بیش از هر کسی از اطرافیانم از جنگ خوانده بودم، اما همه این کارها چیزی از سیاهی‌اش کم نمی‌کرد.

امسال، دقیقا سی و یکم شهریور بود که جنگ مفهومش در ذهنم تبدیل به دفاع مقدس شد. دلیلش را نمی‌دانم. هنوز به بوی خردل، به موج انفجار، به اسارت، به رنگ سیاه مرمر سنگ‌های قبر کشته‌شدگان جنگ که فکر می‌کنم تپش قلب می‌گیرم. هیچ دست‌گیری برایم وجود ندارد که سپرهای گوشتی، تاکتیک‌هایی که زمین را به قیمت خون حفظ می‌کردند و قربانیان بی‌دلیل را توضیح دهد. اما جنگ تبدیل به (دفاع مقدس) شد چون تنها آن‌جاست که صدای آزادگی را می‌توان از میان نفس نفس زدن‌های سربازان در کانال‌ها شنید. صدایی که من هرگز از نزدیک نشنیده‌ام اما موج صدایشان قوی‌تر از هر انفجاری به گوشم می‌رسد.

از قلب تاریخ ایران صداهای زیادی به آزادگی برخاسته‌اند اما صدای جنگ ایران و عراق شاید تنها صدای 40 سال اخیر است که تا امروز شانس تکرار داشته است. آن‌چه بعد از جنگ اتفاق افتاده، تاثیری بر سرخی خونی که بر زمین ریخته شده است ندارد. جنگی که افتخار واقعی‌اش متعلق به مردم باشد و نه دولت، جنگی است که رنگ سیاهی را تغییر می‌دهد. این کار، کار هر جنگی نیست.

جنگدفاع مقدسجانباز
نوشتن شاید تنها راه نجاتمون باشه و ندونیم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید