چند روزی به این دو بازی می اندیشیدم اولی در نظرم سراسر بر بنیان شانس و بخت و اقبال بود و فقط جنبه سرگرم کنندت داشت و اصلا به هیچ عنوان در قالب ورزش گنجانده نمیشد چرا که یک ورزش و میزان تمرین و مهارت در آن تفاوت ایجاد میکند اما اولی با هر میزان تمرین تفاوتی خلق نمیکند چرا که امکان کسب مهارت در آن معنا و مفهومی ندارد..
القصه در این افکار بودم که تحقیقات مرا به این نتیجه رساند که کسب مهارت آوردن شماره مطلوب ظاهرا شدنی و ممکن هست که البته بخاطر محدود بودن موارد از آن چشم پوشی مینمایم...
بازی شطرنج یک بازی حقیقتا سنگین و سخت هست که برنده شدن در آن مرهون آموزش پایه خوب و بعد تمرین فراوان و شانس رقابت بااساتید این حرفه وجود دارد
تقریبا شخصی با کسب مهارت میتواند تا حدودی نتیجه رقابت خود را پیش بینی نماید ...
این بازی شطرنج ظاهرا هنوز اینقدر اقبال بهش هست که کیس مهاجرت برای اساتید داوران و بازیکنان در دنیا وجود دارد گرچه که واقعا من داوری شطرنج برام یک نکته غامض هست که واقعا یعنی داوری شطرنج اینقدر سطح بالاست که براش اقامت میدن و خیلی خیلی مهم هست..
در بازی ماروپله تضمین برنده شدن تقریبا۹۹٪ غیر ممکن هست چرا که بازیکن تاس میندازه و هر عددی که اومد با تک مهره ای که توی بازی داره باید حرکت کنه و هر آن ممکن با پله مواجه بشه و صعود کنه به خانه های بالاتر جدول و یا با نیش مار مواجه بشه و تا خانه انتهای دم مار سقوط کنه...
اما تعجب نکنید که در دو صورت میشود تضمینی در بازی ماروپله برنده شد این دو صورت یکی تقلب هست و دیگری جر زدن همون کارهایی که احتمالا در هر نوع بازی حیثیتی سعی کردیم ازش استفاده کنیم ...
اگر تقلب کنی و فارغ از شماره ای که تاس برات آورده حرکت کنی یا به نحوی در بازی جر بزنی یک برد تضمینی یک طرفه بدست میاد...
صحنه سیاست در کشور ما هم بی شباهت به بازی ماروپله نیست گروههایی بازی رو برای خودشون تضمینی کردن و واقعا ورای اینکه عملکردشون چقدر خوب و درخشان یا فاجعه بار و ناامید کننده باشه قطع به یقین همه مناصب رو قبضه کردن و مطلقا هر نوع پیروزی و شکستی اصلا باعث تضعیف موقعیت و فروغ ستاره بختشون نخواهد بود...
به نظرم در محدوده سالهای ۶۸ به بعد جامعه یک احساس دلزدگی از سیاست ورزی داشت و مردم باالفاظ زشتی سیاست رو توصیف میکردن که به نوعی مصطلح ترینش این بود که سیاست خواهر و مادر نداره...
منظور این بود که سیاست به گونه ای هست که قادر هر آسیبی به فرد یا گروه یا هر چیزی بزنه اما دیدگاه و منافع یا مصالح یا هر چیز اون فرد هیچگونه تاثیری روی سیاست قادر نیست بزاره پس عملا به هیچ چیزی سیاست پایبند نیست...
وضعیت موجود ما حاصل زدودن سیاست از عرصه همه مسائل جامعه و روابط هست...
اگر شطرنج به نوعی سیاست ورزی با امکانات و شرایط موجود هست ماروپله کاملا شانسی اما با پشتوانه تقلب و جر زدن هست....
هر چقدر تنظیم روابط در کشور عزیز ما از شطرنج به سمت ماروپله در حرکت باشه باید نگران بود و البته امیدوار بود که بازی شطرنجی که شاید دوباره پابگیره از سطحی به شدت بالاتر شروع بشه...
به امید یه هوای تازه تر😅
