ویرگول
ورودثبت نام
تازه به تازهFreshToFresh
تازه به تازهFreshToFresh
خواندن ۴ دقیقه·۷ ماه پیش

چرا چیزی نشدیم!؟(چرا به جایی نرسیدیم)

مسیرهای متعدد متنوع و گوناگونی پیمودیم اما بجایی نرسیدیم ....

۱.از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟

به نوعی بسیاری گرفتار این سوال اساسی هستند چی هستیم کی هستیم و برای چه منظوری به این دنیا اومدیم جواب به همین یک سوال در طول درازنای تاریخ محل جدل و بحث و مکاشفه بوده و البته هنوزم که هنوز پتانسیل اسباب پریشانی برای خیلی ها را فراهم میکنه معنای رنج و درد زیستن در این دنیا چیست ...چرا در حالیکه مردم نون به نرخ روز خور و فرصت طلب از آب کره میگیرن من باید اندر خم همون کوچه اول گرفتار باشم تا بالاخره خسته بشم و بی خیال جواب این سوال باشم ...

بسیاری از گونه های انسانی در همین ایران ما منقرض شدن زمانیکه بالاخره نرخ ارز به مرزهای عجیب و قریب امروزی رسید و فشار معیشت چنان سنبه پرزوری داشت که آدمها را از فلسفه بافی در باب حیات این دنیا فارغ نمود فقط با این دلیل که این حرفها واسع فاطی تمبون نمیشه یا در اصطلاح از تو این حرفها پولی توش در نمیاد ...

اما شاید سالیان سال همین حرفها به لطف میهمانی چاههای نفت مردم را سرکار گذاشته بود ..‌.

پس چرا چیزی نشدم ؟

چون عمری را صرف یافتن سوراخ دعا نمودم و از این سیروسلوک و سیرآفاق و انفس هیچ مابه ازائ مالی نیافتم تا بالاخره بیخیال شدم

چرا چیزی نشدم؟

چون ایران در سال ۱۳۵۵ که سرشماری نفوس و مسکن صورت گرفت حدود ۷۵٪جمعیت روستایی داشت و تنها ۲۵٪جمعیتش شهرنشین بودند که البته درصد شاید قابل توجهی از همین جمعیت هم به تازگی شهر نشین شده بودند

*فرهنگ روستایی دارای مختصات خاصی است که خیلی مفصل و گسترده هست اما یکی از این موارد که مراد از این نوشته هست جامعه روستایی بخصوص از نوع بدوی که از اولین اقامتگاهای انسان پس از یکجانشینی است چندان با دنیای امروز که مالامال از آمار و داده و پیش بینی پذیری و سرمایه گزاری و چه و چه و چه هست سازگاری ندارد ... در زندگی روستایی سنتی مردم بخشی از امور را انجام میدادن و دیگر نگاهشان به آسمان بود تا خدا از لطفش بارانی بر ایشان ارزانی بدارد و در صورتیکه آسمان مهربانی نمیکرد یا آفتی به محصولات کشاورزی و دامی میخورد چاره جز تسلیم و رضا و تمکین بود بنابراین زندگی چندان برنامه ریزی پایه نبود فرزندان زیادی امکان بود به دنیا بیایند و بعد هم در حوادث و بیماریها برخی از دنیا بروند...

اما در حدود همان سال ۵۵ علم پزشکی خیلی پیشرفت کرده بود اما از طرفی گسترش شهرها مردم را از برآورد آینده فرزندان بی نیاز می نمود یعنی وقتی شهرها گسترش داشت مردم احساس میکزدن فرزندان در آینده از لحاظ کار و مسکن و ازدواج مشکل کمی ممکن داشته باشند و یک خوشبینی شدیدی نسبت به آینده وجود داشت و دقیقا اینجا نکته ای هست که چرا ما به جایی نرسیدیم ...

اینجا اگر آمار و اطلاعات کافی و طبقه بندی شده ای در اختیار مردم و نخبگان می بود قادر به تصمیم گیری خیلی بهتری می بودیم مردم برآورد خیلی بهتری از آیندشون داشتن و برنامه ریزی بهتری می کردند اصولا این عدم تولید با عدم در اختیار قرار دادن اطلاعات به مردم به تنهایی عامل درصد زیادی از ناکامی ما در زندگی است ...

چرا چیزی نشدیم؟

مستقل نشدن اگر شرع و عرف و ...دست و پای جوونها را کمی باز میگذاشت تا از دختر یا پسر در حدود سنین ۲۰ سالگی از خانواده مستقل شده و حالا باازدواج یا در هر قالب تعریف شده دیگری با هم زندگی کنند شاید علیرغم همه عوارض محتملی که داشت باعث رشد و پویایی جوان ایرانی می شد امروز روز با قیمت ارز حدود ۶۰ هزار تومان تشکیل زندگی در عرف مورد قبول جامعه از دسترس بسیاری از جوانان خارج شده و همسر کالایی بسیار لاکچری شده و این دور از دسترس بودن شریک زندگی عوارض غیرقابل محاسبه و گسترده ای بر مردم تحمیل کرده و جوانان زیادی را ناچار کرده تا سینه کشی و پستی و بلندیهای زیادی از زندگی را تنها و بی یار و یاور و مونس به پیمایند که همین عامل خود میتواند عامل بسیار مهمی در کم انگیزه کردن و نخوت و سستی در ایشان را در مسیر زندگی مضاعف نماید.

چرا چیزی نشدیم؟چرا به جایی نرسیدیم؟

مردم ایران در حصار یک انزوای ناخواسته گرفتارن حداکثر اجتماعی یک خانم خانه دار این هست که در مناسبتهای مذهبی یک روضه ای بروند یک ختم انعامی شرکت کنند یک دعای ندبه بروند یا دعای کمیل شرکت کنند حداقل که در اصفهان که اینجوری هست و آقایون که بندگان خدا در یک انزوای خودنخواسته هستند کسی شاید اصلا سراغی هم ازشون نگیره سرکارشون چهار نفر ببینند ...




دختر پسرشریک زندگیقیمت ارزمسیر زندگی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید