دو چهره که این روزها یا رو مخن یا تو ذهن حداقل عده ای از مردم ایران هستند...در فضای مجازی بسیار ازشون صحبت میشه و هر دو نام به نوبه خود صدای بخشی از جامعه هستند
شباهتها بسیار زیاد هست هر دو نفر متولد ۱۳۳۰ هستند یکی متولد ابهر در آذربایجان و دیگری متولد نجف آباد در اصفهان...
هر دو نفر توانایی گرداندن دو دسته مجلس رو دارند یکی متخصص گرداندن مجالس مذهبی و دیگری البته با یک جمع چندین نفر توان برگزاری یک مجلس موسیقی رو دارند....
هر دو توان در دست گرفتن احساسات مخاطب خاص خودشون رو دارند و هر شخصی به فراخور حالش از مجلس هر کدام بیاد بیرون احتمالا آدم قبل از مراسم نیست ممکن عمیقا به وجد بیاد و با خواننده همراهی کرده باشه و لذت وافری از مجلس برده باشه ممکنم هست به بهانه مصائب اهل بیت و غزه و مسلمانان و فلان و بهمان عمیقا متاثر شده باشه ....
هر دو نفر دنبال کنندگان خاص خودشون رو دارند گرچه از لحاظ شهرت و نفوذ و میزان مهارت قابل قیاس نیستند....
هر دو نفر محصول انباشت یک سرمایه ای در جامعه ما هستند دهه ۴۰و ۵۰ به شدت هنر یکی از کانونهای مورد توجه نظام گذشته بود و در آن دوران تمامی عوامل تولید محصول هنری اعم از موسیقی و فیلم رشد زیادی در ایران داشت خوانندگان نوازندگان و همه دست اندرکاران به شدت جوون گرفت و استعدادهای بسیاری پا به عرصه گذاشتن به نحوی که تقریبا حتی پس از انقلاب و تا اواخر دهه ۷۰ تولیدات موسیقی زیاد و هر سال به مناسبت شروع سال جدید کلی آلبوم منتشر میشد و در طول سال هم کنسرت و... در خارج کشور بود و تعدادی از اون نسل طلایی همچون استاد شجریان و شهرام ناظری و... در داخل یا خارج کشور برنامه داشتند ....
حقیقتا روی موسیقی در نظام گذشته سرمایه گزاری خوبی شد و تا سالها مردم از نظر موسیقی و ترانه خیلی کمبودی احساس نکردند و معین هم محصول همان دوران طلایی بود و البته از معدود بازماندگانی که هنوز داره کار میکنه و اینقدر در همه تمی اجرا داشته که مردم خیلی ازش خاطره دارند چه مسافرتهایی که رفتن و معین و امثال معین با صداشون همسفرشون بودند....
اخیرا هم که ...خیلی وزارت فرهنگ علاقمند شده یک بازی همه جور برنده را با معین پیش ببره هم از معین کسب درآمد کنه هم بدون کمترین هزینه ای فضای مجازی رو سرگرم کنه و برای خودش مقبولیت خلق کنه بالاخره منابع مالی محدود و همونجور که مثلا تو فوتبال نمیتونیم مثل کشورهای جنوب خلیج فارس خرج کنیم تو موسیقی هم بواسطه محدودیتهای عدیده سراغ نمونه وطنی میریم هم ازش پول در میاریم همم...
کاظم صدیقی هم محصول سرمایه گزاری سنگین نظام کنونی هست...از پس از انقلاب حاکمیت اسلام و بخصوص امام حسین(ع) را ستون اتحاد ملت قرار داد و به شدت به دنبال کادرسازی از بین روحانیت و مداحان و قاریان و... رفت و خیلی هم در این زمینه توفیقاتی کسب کرد ....
اینها روی تقویت نسخه اسلام مطلوب نظام کار کردند و بخشی از جامعه رو دنبال خودشون کشیدن و بر خلاف معین و امثالهم که یک حس خوشایند به مردم میدادن عزیزان امثال صدیقی توان بسیج افکار عمومی رو داشتند و بسیار به بسط و نهادینه نمودن دیدگاههای حاکمیت کمک کردند...
تا اینکه از حدود سال ۹۰ به بعد کلا ورق همه چیز به مرور برگشت و هیچ نقطه پایانی به این روند حداقل در دسترس نیست...
از بعد از جدی شدن روند تحریمها کاهش درآمدهای ارزی افزایش تعداد بازنشستگان بالا رفتن شدید قیمت ارز و .... شاهد یک نگرش جدید و سیال از جانب همه مردم نسبت به همه مسائل هستیم ....
کاهش شدید درآمدهای ارزی و مالیاتها ایمان جدیدی در مردم خلق کرد که دیگه امثال صدیقی ها کار خاصی در چنته ندارن پس بهتر دیده شد که به خواننده هاییکه مواضع خاص سیاسی ندارند که اصولا هیچکدام ندارن تریبون بدهند تا اونهام مجلس گردان بشوند تا فشار از روی بخشهای مذهبی کمی برداشته بشه تا اونهام وجهه خودشون رو بازسازی کنند و یک نسخه متناسب با درآمدهای نفتی کمتر و مالیات بیشتر برای خودشون پیدا کنند...