از 1986 افزون بر اعضای دفتر سیاسی، همه نمایندگان شورای عالی، فرماندهان و ژنرال های عالیرتبه نظامی و خلاصه مدیران کلان تصمیم ساز اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی (CCCP)، حس می کردند امپراتوری سوسیالیستی و بلکه ایدئولوژی مارکسیسم- لننیسم رو به فروپاشی است. این حس از 1982 و ریاست آندروپوف، سپس چرنینکو شکل گرفته و در دوره میخائیل گورباچف به اوجرسید. بیشتر رهبران، مدیران، فرماندهان و نمایندگان می دانستند و لمس می کردند که شوروی برای بقا نیازمند تغییرات بنیادین در اهداف، مدیریت و ساختار اجرایی است. ولی تعداد مدیران ارشدی که در عمل خواهان انجام چنین حیاتی بودند، بس کمبود. چرا؟
دستکم یک عامل در عدم تصمیم برای تغییرات نقش داشت: بیشتر رهبران، مدیران، فرماندهان و به طورکلی تصمیم سازان،از طبقه فرودست یا پرولتر و حتی لمپن و یا طبقه متوسط و زیر متوسط برخاسته بودند. آنان و اسلافشان در زندگی های قبلی سختی ها و مرارت ها متحمل شده بودند. ولی در پرتو حکومت سوسیالیستی و از قِبل رانتهای متعدد فراهم شده برایشان به اسباب و لوازم گونه ای زندگی لاکچری دست یافته بودند. خانه های فراخ، ویلاها، خودروهای لوکس،سفرهای خارجی و...؛ حال چگونه می توانستند از این زندگی لاکچری دست کشیده و برای رتق و فتق زندگیشان زحمت بکشند؟؟؟ حال
تصور می کردند هر گونه تغییر برای حفظ اتحاد شوروی، به منزله سقوط طبقه اجتماعی اشان خواهد بود. هیچکس حاضر نبود با قبول انجام تغییرات منجر به نجات ملی و کشور، در ازای فروریختن و حتی کاهش اندک معیشت لاکچری خود مواقت کند.
انقلاب رخ داد، شوروی فروپاشید و ...تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
#یدالله_کریمی_پور