آلبوم گوزن
آلبوم گوزن
خواندن ۱۱ دقیقه·۳ سال پیش

یک - بررسی و تحلیل آهنگ حرکت (ارابه مرگ) علی سورنا از آلبوم گوزن

برای شروع لازمه که چند نکته بگم:

  • اول / شعرهای علی سورنا پر از استعاره و نمادپردازی هستند و من اینجا برداشت خودم و چندتا از دوستانم رو با هم مخلوط کردم و می‌نویسم. پس ممکنه که بعضی جاها به مقصود شاعر نزدیک و بعضی جاها دور باشه.
    و شما قبل هر جمله یک «به‌نظر من» بذارید.
  • دوم / به نظر می‌رسه که علی سورنا خیلی اصراری نداره تا مخاطب، کاملا معنا و مفهوم هر اهنگ رو درک کنه. یعنی طوری مبهم و با پیچیدگی صبحت می‌کنه که حتی اگر‌ پیگیر ثابت آهنگ‌هاش باشی هم، باز سر در آوردن از معانی اشعارش کار راحتی نیست.
  • سوم / خیلی خیلی ساده و با زبان معمولی نوشتم اگر هر نظر یا اصلاحی مدنظرتون بود حتما کامنت بذارید.

خب بریم سراغ آهنگ اول آلبوم گوزن علی سورنا به نام حرکت (ارابه مرگ)

کاور آهنگ حرکت
کاور آهنگ حرکت


شعر

توجه علی سورنا به ادبیات در هر آلبوم، بیشتر و بیشتر خودش رو نشون می‌ده به طوری که به شاعر بودن نزدیک‌تر شده تا رپ‌کن. این رو از آرایه‌های ادبی به‌کار رفته و همچنین تقویت داستان‌پردازی در این آلبوم و آلبوم‌های قبلی مشاهده کرد. در این مورد متنی رو از مصاحبه علی سورنا با رسانه میدان نقل میکنم.

کافیه شما درگیر ادبیات و آثارش باشی، تا این آثار به درگیری‌های درونی شما یه جور ترتیب و نظم بدن. خواندن آثار ادبی روی من تاثیر گذاشت، و همینطور زندگی‌ای که داشتم. زندگی من از یه جایی مدلش عوض شد. این تغییرات بود که مارو حتی در اخلاقیات جزئی زندگیمون دچار تغییر کرد. بیان این تغییرات اما، به زبان نیاز داره. اون زمانی که من دچار این تغییرات می‌شدم، به شدت دنبال زبانی بودم که گویای این‌ها باشه، زبانی که خیلی تصویر رو نَگه، تصویر رو بِکشه. من خوشم نمیاد تصویر رو بگی، چون اتفاقی که در تو می‌افته زیاد گفتنی نیست، باید با یه جور نقاشی بیان بشه. برای من سخت‌ترین قسمت کار، پیدا کردن اون زبان بود. اون ایماژها و آرایه‌ها و حالت‌های شاعرانه و احیانا فلسفی در کارها، همهْ نتیجه این‌ها بوده. شد شعری که نتیجه‌اش شاید متفاوت باشه.


قالب کلی آهنگ حرکت

چرخه مارپیچیِ بی‌پایان!

قالب کلی این آهنگ، حالتِ یک چرخه و لوپ رو نشون میده. به این صورت که:
اول کورس؛ بعد تک ورس (اسب آهنی / ورود به تالارها / جدا شدن از اسب / بازگشت دوباره اسب آهنی) و دوباره کورس و تمام. بازگشت دوباره اسب به معنی چرخه مجدد هست. اما جدا از این، یک لوپ جداگانه در تالار سوم هم هست! این دوتا چرخه در دل همدیگه، می‌تونه تداعی‌گر مارپیچ حلزونی‌طور (به سمت سقوط) باشه.
اولین قطعه این آلبوم با نام «حرکت» و آخرین قطعه با نام «کات» نامگذاری شده که شباهت زیادی به ضبط فیلم یا سکانس داره.

آهنگسازی

سمپل این آهنگ، اقتباس از فیلم اسب تورین به کارگردانی بلاتار است.

این فیلم اشاره به داستان متحول شدن نیچه فیلسوف معروف آلمانی بعد از دیدن صحنه شلاق خوردن اسبی در شهر تورین است.
اگر در این قسمت بخوایم کمی عمیق بشیم .. ارتباطی بین یکی از مفاهیم معروف نیچه به نام بازگشت ابدی در کتاب حکمت شادان و فیلم اسب تورین وجود داره که هر دو بر «تکرار»، تاکید دارن و پیشنهاد میکنم حتما در این مورد مطالعه کنید.

مفهوم اصلی «بازگشت ازلی» در کتاب حکمت شادان
مفهوم اصلی «بازگشت ازلی» در کتاب حکمت شادان


باید بگم که ارتباط زیادی بین این فیلم و این مفهوم با آهنگ علی سورنا می‌تونیم پیدا کنیم. اما من به همین دیالوگ از فیلم بسنده می‌کنم.

دیالوگهای تکان دهنده مرد غریبه در فیلم اسب تورین 2011 اثر بلا تار

همه چیز تباه شده، همه چیز پست و بی‌ارزش شده، فقط می توانم بگویم آنها ویران شدند و همه چیز خار شده. چون این فقط یک توفان نیست، که دارد برای آدم های ساده دل رخ میدهد، بر عکس این درباره داوری خود انسان است، داوری خودش بر خودش که قطعا خدا تحویلمان داده، به جرات می توانم بگویم که درش دست دارد، و هر چیزی که خدا درش دست دارد وحشتناک تر از آن چیزی است که فکرش را می کنید، چون خودت که میبینی، دنیا خوار شده، پس به گفته من نیست، چون هر چیزی که آنها بدست بیاورند بی ارزش می شود، و چون آنها هر چیزی را با آب زیرکاهی و حقه بازی بدست میاورند، دیگر همه چیز را بی ارزش می کنند، چون آنها به همه چیز دست میزنند، خوار و بی ارزشش می کنند، تا پیروزی نهایی این راهشان بود، به چنگ آوردن، خوار کردن، خوار کردن به چنگ آوردن، یا اگه تو بخواهی می توانم جوره دیگری بیان کنم، به چیزی رسیدن، خوار کردن و در نتیجه بدست آوردن، قرن ها اتفاقاتی شبیه به این افتاده، بارها و بارها، این جور کارها گاهی موذیانه انجام می شود، گاهی گستاخانه، گاهی با ملایمت، گاهی وحشیانه، ولی با این حال بارها و بارها ادامه پیدا می کند،
نماد بازگشت ابدی
نماد بازگشت ابدی


کورس ابتدایی و انتهایی آهنگ حرکت

تمام حرف آهنگِ ارابه مرگ اینجا گفته شده.

شاعری که زندگی رو تاریکی می‌بینه و همه چیز غرق در تباهیه و خودش هم درمانده و معلق و بی‌فردا.

  • «اسب آهنی» اینجا نقش نیرو محرکه ارابه رو داره و انگار که راوی، هیچ کنترلی هم روش نداره یا قابل هدایت نیست و فقط میتازه.
  • «جاده‌ها پر از سرب از آهن اسبم» هم ممکنه به این معنی باشه که این مسیر رو بارها با اسبش رفته.
  • «ارابه مرگ» رو اینجا میشه به چند چیز نسب داد ولی باید یادمون باشه که توی تالار سوم برای مدتی ازش جدا میشه.

اول اینکه می‌تونه بدن انسان باشه که بعد از متولد شدن در این ارابه به دنیا میاد و به سمت مرگ میره.

دوم میتونه زندگی باشه که همینطور به پیش میره و ما کنترلی روش نداریم و با مرگ تموم میشه.

  • «دستم رو کردم توی سیاهی فهمیدم مرز بین دیدن و بلعیدن پدیده رو»

بین مشاهده و درک کردن هر پدیده یک فاصله‌ای هست. اینجا میتونه به مسئله پدیدارشناسی هم اشاره کرده باشه. که به صورت خلاصه پیامش اینه که پدیده رو نباید دید؛ بلکه باید درک کرد. در واقع نباید توی پدیده، دنبال چیزی که خودمون می‌خوایم بگردیم چون درکش نمی‌کنیم. درکِ پدیده زمانی شکل‌ می‌گیره که بذاریم خودش رو بر ما نمایان کنه.

تالار اول

تصویر فضای کلی این تالار پر از خوک‌های گرسنه‌ای هست که همدیگر رو میدَرَن تا جایی که استخوان کشته شده‌ها زیر سم اسب خورد می‌شن و بعد از سیر شدن؛ بالای سرِ کشته‌هایی که به نوعی خودشون عامل اون مرگ بودن، گریه می‌کنن. بعد توجه همین خوک‌‌ها به ورود راوی، برای به غارت کردنش بهش حمله میکنن و خودش هم درحال غرق شدن در این تالار بود که در نهایت اسبش نجاتش می‌ده.
  • «خوک» نمادهای متفاوتی داره مثل ثروت و قدرت یا سیاستمدران که همیشه با هم سر جنگ دارن.
  • «پرچم‌ها» نماد تعصب
  • «اشک بر سر کشته‌ها» هم نماد ریاکاری و یادآورِ کمکِ مالی ثروتمندان به فقیری است که خودشون باعثشن.
  • «حمله می کنن بهم» به فرد جدیدی که وارد اون محیط میشه، حمله میکنن تا چپاول کنن و به زیر بکشن.

طرز خوندن این قسمت خیلی جذاب و شنیدنیه .. القای حس به مخاطب در بیان کلمات، میتونه تاثیرگذاری رو خیلی بالاتر ببره. مثلا هنگام ادای واژه خوشحالی یا واژه درد به گونه ای باشه که مخاطب این دو حالت رو از طرز بیانشون بیتونه تصور کنه .. که در این صحنه گیر کردن توی شن رعایت شده.

تالار دوم

در این تالار گرازهایی که به صورت گله‌ای منتظر دستوری از بالا هستند تا از اون پیروی کنن و بعد از شنیدنش، توی همون خط صافِ تعیین شده، شروع به حرکت می‌کنن در حالی که نه می‌دونن به کجا میرن و نه می‌پرسند.
و در نهایت به صخره‌های بزرگی برخورد می‌کنن و اون‌ها رو خراب میکنن و خودشون هم کشته میشن.
  • این تالار میتونه به پدیده فکری و روانی به نام ذهنیت گله‌ای اشاره کنه. در این تعریف، ارزش‌ها به مواردی اطلاق میشه که اکثریت جامعه اون رو ارزش و هدف میدونن. مثل مقام یا ثروت. در صورتی که ما قبل از رسیدن به اینها باید از خودمون بپرسیم که اینها واقعا برامون ارزشمنده یا ذهنیت گله برامون ارزشمندش کرده؟
  • زندگی روتین بدون تغییر، یکسری کار روتین بدون سوال و فقط برای کسب چند چیز ساده مثل کسبِ افتخار انقدر به این ور و اونور میزنن تا میمیرن. و به مسیر دیگ فکر نمیکنن و توانشون رو به سمت تباهی استفاده میکنن و میمیرن.
  • گراز فقط جلوش رو میبینه. نماد جهالت و فرمانبرداری عوام مردم که زیر یک پرچمی خدمت میکنن بدون اینکه بدونن چرا این کار رو انجام میدن یا حتی بپرسن.


تالار سوم

عشق. به سختی و تیکه پاره وارد تالار سوم میشه. اسب همراهیش نمیکنه. اینجا کمی فرق داره؛ وقتی پیاده میره گلهای مرده رو میبینه که در این تالار افتادن و بهش اخطار‌میدن اما بهشون توجه نمیکنه ‏با عشق رو در رو صحبت میکنه و در نهایت خودش رو به عشق میسپاره اما برخلاف انتظارش، سقوط می‌کنه.
  • اگر تالارای قبلی رو با جسمش میرفت، وقتی رسید به تالار عشق از جسمش پیاده شد و روحش تنها رفت.
  • «گل‌های مرده پیشگیر خار» نماد گله‌ای تقدیم شده به عشق هستند که الان فقط ازشون خار مونده و به راوی تلنگر میزنن.
  • «بعیده این مهیب جا بشه اصلا» عشق انقدر بزرگه و شکوه داره که نمیدونه کجا قرارش بده.
  • «تو و کل این تابشت از دم / وقتی که رسیدن ارضا بشه طنزن» این شکوه و بزرگی عشق با رسیدن و ارضا شدن، طنز میشه و فروکش میکنه در واقع به غشق میگه که تو این بزرگی که داری اصلا جا نمیشه در من اما وقتی که وصال و رسیدن در عشق اتفاق بیوفته .. همش تبدیل به طنز میشه با توجه به لحن گفتار در قسمتِ «من سوز تو رو خوب می شناسم اوه اوه اوه» یا «تو و کل این تابشت» دید تحقیر از بالا به پایین داره.
  • «بدون تو جسارت می خشکه» اما در نهایت خود خواسته واردش میشه. چون عشق بهش جسارت و انگیزه میده و با توجه به این که این تالار ظاهر فریبنده ای داشته اما در نهایت نتیجه بهتری ندارشت.
  • «منو برم دار تا لباسم بیوفته» سپردن خودش به عشق اما به جای اینکه عشق برش داره یا اتفاق بهتری بیوفته؛ سقوط میکنه.
  • «این تالار تا ابد لوپ سقوطه» اشاره سرنوشت تباه این تالار و چرخه متفاوت اون نسبت به چرخه کلی که بالاتر توضیح دادم.
  • سقوط ناگهانی و نحوه اجرای این قسمت که حس اضطراب رو به شنونده القا می‌کنه.
  • «واسه ادامه ی جنگ/ رسید اسب آهنی و ارابه ی مرگ» و دوباره تکرار.


سخن آخر

در نهایت بنظر میرسه همه راه‌ها بیراهه‌ست و شاعر هر سه تالار رو تاریکی میبینه و انگار راه درستی وجود نداره و تنها تفاوت تالار سوم این بود که خودش واردش شد ولی از بقیه رد شد.
یا اینکه این سه تالار، تجربه شخصی شاعر از بلعیدن پدیده زندگی باشه و یا سه مرحله از جامعه امروز ایران!
و برداشت‌های متفاوت بیشتری که حاصل رویایی هر مخاطبی بااین اثر می‌تونه داشته باشه.


متن کامل آهنگ حرکت (ارابه مرگ) از علی سورنا


متاسفانه متن آهنگ در سایت ساوندکلود با دقت وارد نشده. مثل رعایت نشدن «هکسره» در کورس دوم آهنگ عبارت «از آهنه اسبم» و همچنین نیم‌فاصله‌ها در تمام متن که واقعا حیفه!
اینجا بنده تا جایی که میتونستم با رعایت این موارد دوباره نوشتم.

غرق تو تباهی / معلق بی‌فردا
من نشستم پشت ارابه‌ی مرگم
شلاقم از جنس آتیش / جاده‌ها پر از سرب
از آهن اسبم
با درد که بی‌انتها شدیده
یه بی‌راهه از تو جاده‌ها رمیده بود
دستمو کردم تو سیاهی فهمیدم
مرز بین دیدن و بلعیدن پدیده رو
تا بوفالو ها گذشتن از کنارم این
بی راهه‌های پر از سنگ و لاخ
شکستن استخون چرخ ارابه رو
اما ادامه می داد اسب آهنی
لخته لخته خون / هوای کدر
زرد زرد نور / بعد مه
تنفس جرم / آبشار خون
رو ریه‌ی ترکیده‌ی زمین سرنگون
گذشت تا تالار اول ...
بازار پرچما و کارزار و خطر و تباهی
خوک خوک رو می‌درید
پوک استخون مرده‌ها / زیر سم اسبم خورد می شد هر کنار
خوک‌های سیر دست‌ها رو جفت چشا / می‌ریزن اشک سوگ بالا سر کشته‌ها
افسار کشیدم سرعتم شه کم / شیهه رو شنیدن و زل زدن به من
....
حمله می‌کنن بهم / گیر می‌کنم تو شن
می‌زنم شلاق و / می‌کنم هی
ارابه در نمیاد فرو می‌رم بین شن
نزدیک شد خر و خر / تا در اومد از تو چاله اسب آهنی
به سمت تالار دوم ...
گله‌ی گرازای گنگ / همون تالار زندگی که با سایه پر شد
نفس کشیدیم دالان جرم رو
راه رو بسته صخره / گله حاضره به حمله / گرازا دسته دسته / بعد فریاد حرکت
می‌زنن به گرد راه / تو خط صاف
با شعار جنگ تا افتخار ..
جنگ جنگ خون حط صاف / سنگ از تو صخره می‌شد پرتاب
لنگ لنگ گرازا به پیش / اونا حتی ندیدن اطرافشون رو
گرازا ندیدن کجا می‌رن اونقدر/ غرق بودن که حتی سوالی نموند
دونه دونه می‌خوردن تو صخره / صخره ها ریختن اما گرازی نموند
رسید به تالار سوم ...
تالار عشق
بدون چشم
تیکه پاره آش و لاش
آواز سحر می‌خوندم..
فریاد کشیدم به پیش بی‌نقاب
اسبم پاشو کشید روی خاک
ادامه رو پیاده میرم..
پشتم گل‌های مرده / پیش گیر خار..
بعیده این مهیب جا بشه اصلا / تو و کلمه‌ها جا*ش رنجن
تو و کل این تابشت از دم / وقتی که رسیدن ارضا بشه طنزن
اما با این همه از خودت پر کن / من سوز تو رو خوب می شناسم اوه اوه اوه ...
بدون تو جسارت می خشکه / منو برم دار تا لباسم بیفته...
اِاِاِنگار افتادم از ارتفاع
چشمامو باز کردم معلقم تو هوا
نمی دونم تا کجا
قراره ادامه بدم به این اضطراب
عشق بوسه‌ی خون بود
این تالار تا ابد لوپ سقوطه
واسه ادامه‌ی جنگ / رسید اسب آهنی و ارابه‌ی مرگ
غرق تو تباهی / معلق بی فردا / من نشستم پشت ارابه‌ی مرگم
شلاقم از جنس آتیش / جاده‌ها پر از سرب / از آهن اسبم
با درد که بی‌انتها شدیده / یه بی‌راهه از تو جاده‌ها رمیده بود
دستمو کردم تو سیاهی فهمیدم / مرز بین دیدن و بلعیدن پدیده رو
علی سورناحرکتسورنا
برداشت‌هایی در مورد آلبوم گوزن علی سورنا اینجا منتشر می‌کنم. ایدی خودم virgool.io/@Sadeq3M
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید